جداکردن افراد توانمند و پردرآمد از جامعه، روشی غیرمنطقی برای این کار است. مانند این است که در یک جامعه افراد سالم را جدا کنند و بعد بگویند آنان که باقی ماندهاند، بیمار و نیازمند کمک هستند.برای شناسایی مشمولان دریافت یارانه نقدی یک ضابطه مشخص وجود دارد که در دیگر کشورها نیز رعایت شده است. در این روش باید افراد نیازمند با شاخصههایی که وجود دارد، مورد شناسایی قرار گیرند و با این کار خودبهخود ثروتمندان و غیرنیازمندان به یارانه نقدی مشخص خواهند شد.
در حال حاضر سالانه 42هزار میلیارد تومان منابع کشور با پرداخت یارانه نقدی اتلاف میشود درحالیکه از کمبود منابع سخن گفته میشود. آنچه همه آن را قبول دارند این است که 73میلیون نفر نمیتوانند مشمول کمک و یارانه باشند. پس باید نیازمندان از پایینترین و محرومترین اقشار جامعه، دستهبندی شوند.
رتبه محرومیت افراد نیز متفاوت است که میتوان با این رتبهبندی میزان نیاز خانوار را مشخص کرد. بر این اساس دولت با توجه به منابعی که میخواهد صرف یارانه نقدی کند، تعداد افرادی که میخواهد تحت پوشش قرار دهد را مشخص میکند تا نه بهطور یکسان بلکه به نسبت میزان محرومیت، برای آنها یارانه درنظر بگیرد. در دوره جدید که ثبتنام از متقاضیان یارانه صورت گرفت به دولت گوشزد شد که همان راه اشتباه قبلی در طراحی پرسشنامه طی نشود اما اینگونه شد تا همان اتفاق سال87 رخ دهد.
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی قبول دارد که راه درست، شناسایی افراد نیازمند است نه یافتن اقشار ثروتمند اما معلوم نیست دولت چنین نظری دارد یا خیر؟ آنچه مسلم است دولت ناگزیر به اصلاح روش پرداخت یارانه است. در شرایطی که درآمدهای نفتی کاهش یافته، باید از منابع دولتی بهصورت بهینه استفاده شود.
43هزار میلیارد تومانی که سالانه صرف یارانه نقدی میشود منابع قابل توجهی است که نباید اینگونه آن را تلف کرد. از ابتدا باید مبنا بر شناسایی نیازمندان گذاشته میشد. در این روش بهطور سالانه اقشار نیازمند پرسشنامههای مشخصی را پاسخ میدهند و وضعیتشان مشخص میشود تا در آن سال میزان و نحوه پرداخت یارانه به آنها طراحی شود. آمار و اطلاعات برای این کار وجود دارد اما شناسایی 30درصد از اقشار پردرآمد امکانپذیر نیست چراکه دهکها دامنههای متغیری هستند و افراد در حال جابهجا شدن میان آن هستند.
4997143