فرخ از حاج احمد بهعنوان مردی از تبار امام(ره) یاد میکند و به ما یادآوری میکند برای آزادشدن او و همرزمانش باید یک پویش ملی ایجاد شود؛ پویشی که با رونمایی از فیلم سینمایی ایستاده در غبار، مصاحبه مطبوعاتی وزیر دفاع مبنی بر زنده بودن 4 اسیر در بند رژیم صهیونیستی، اهدای تابلو به مقاممعظم رهبری و نشانهها و مستندات جسته و گریخته دیگر میتواند به انتظارها پایان دهد. دانیال فرخ در این گفتوگو درباره شکلگیری ایده اصلی طراحی تابلو و اهدای آن به مقام معظم رهبری حرف میزند.
- سردار متوسلیان را از کی شناختی؟
پدرم از رزمندههای دوران دفاعمقدس بود و صحبت درباره سرداران آن دوران در خانواده ما انجام میشد. بعدا هم درگیر کارهای فرهنگی مرتبط با دوران دفاعمقدس شدم و یک تصور ذهنی نسبت به حاجاحمد برایم ایجاد شد. یادم هست بچه که بودم عکس سردارهای دوران جنگ را روی در و دیوار خانه میزدم. به آنها علاقه خاصی داشتم و تصور میکردم اینها قهرمانهای کشورمان هستند؛ افرادی مانند شهید همت، حاج احمد و...
- چرا تصویری که کشیدهای اینقدر امیدوارانه است؟ امید به بازگشت حاج احمد و...
خب این امید در بین خاطرات قدیمی فرماندهان جنگ هم دیده میشود. الان هم یک سری اتفاقاتی افتاده که مقارن شده با رونمایی از فیلم «ایستاده در غبار» که با محوریت حاج احمد متوسلیان ساخته شده است و همه دارند درباره این سردار بزرگ حرف میزنند و کسی درباره شهادت ایشان چیزی نمیگوید؛ یعنی همه امید دارند به بازگشتشان. حتی یادم میآید سردار دهقان، وزیر دفاع بعد از چند سال در یک کنفرانس خبری از زنده بودن آقای متوسلیان و همرزمانش خبر داد. بعد هم یک زندانی یونانی که از زندان رژیم صهیونیستی آزاد شده بود در یکی از روزنامههای عربی گفته بود که اسرای ایرانی را آنجا دیده است. به همین دلیل، تصور میشود که اسرائیلیها، اسرا را شهید نکردهاند و آنها را برای تبادل در دوره خاصی یا جریان ویژهای نگهداشتهاند؛ یعنی احتمال اسارت آنها بیشتر از شهادتشان است.
- پس تا زمانی که وزیر دفاع درباره این جریان با صراحت صحبت کنند، شما به فکر ساخت اثری درباره سردار متوسلیان نیفتاده بودید؟
یک تفاوت مهم که میان حاجاحمد و شهدای دوران دفاعمقدس وجود دارد این است که او و همرزمانش جاویدالاثر هستند؛ یعنی شهادتشان قطعی نیست و امیدهایی برای بازگشتشان وجود دارد. جرقه تولید این اثر هم بهصورت همزمان بعد از اکران فیلم ایستاده در غبار و مصاحبه وزیر دفاع زده شد. من هم درگیر فیلم ایستاده در غبار بودم تا پوستر آن را تهیه کنم. شرایط دست بهدست هم داد تا در نهایت این اثر خلق شود. داشتم فکر میکردم اگر بخواهم اثری را در یک قاب تولید کنم چه طرحی بزنم که جذاب بهنظر برسد. بالاخره حاج احمد بعد از گذشت چند دهه میخواست به کشور برگردد، چهرهاش چقدر تغییر کرده و چه حال و هوایی دارد. بعد از چند تا اتود به این طرح رسیدم که او در آغوش مقام معظم رهبری به تصویر کشیده شود.
- درباره این طرح با دوستان هم مشورت کردید؟ از زمان شکلگیری ایده تا اجرای آن چقدر زمان برد؟
بله، مشورت کردم و بازخوردهای خوبی در این رابطه داشتم. اما برای رسیدن به یک قالب و زاویه مناسب که این فضا را ایجاد کند زمان زیادی صرف کردم. کار از اول ماه مبارک رمضان شروع شد و تا اواسط آنکه خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم طول کشید.
- مشخص شده بود که بعد از اتمام این اثر بخواهید آن را به مقام معظم رهبری تقدیم کنید؟
نه، خیلی اتفاقی این جریان پیش آمد. تقریبا به اواسط کار رسیدم که دوستان خبر دادند قرار است ملاقاتی با معظم له داشته باشیم. راستش از اول قرار نبود که من در آن دیدار باشم و این جریان در روز آخر مطرح شد. پیش خودم میگفتم کار را ادامه میدهم، اگر به این دیدار رسید که تقدیم میکنم و اگر نشد برای یک فرصت دیگر باقی میماند. بعد در روز دیدار ایشان با شعرا این موقعیت پیش آمد و بنده قبل از اذان مغرب و عشا خدمتشان رسیدم و تابلو را به ایشان اهدا کردم.
- فکر میکردید چه واکنشی نشان بدهند و درباره اثر چه بگویند؟
بالاخره مقام معظم رهبری برای ما بالاترین مقام مذهبی و سیاسی محسوب میشوند و نظرشان خیلی برایم مهم بود. بنده قبلا هم ایشان را ملاقات کرده بودم، اما نه از این فاصله که با ایشان صحبت کنم یا اثری را تقدیمشان کنم. ما میخواستیم جریانی راه بیندازیم تا باور زنده بودن حاجاحمد متوسلیان تقویت شود. فیلم ایستاده در غبار که تولید شده بود و این تابلو هم میتوانست در این جریان نقش داشته باشد. موضوع اصلی تابلو، دیدار حاج احمد متوسلیان با رهبر معظم انقلاب بود و میخواستم ببینم حس ایشان نسبت به اثر چیست.
- خب، واکنش ایشان پس از رویت اثر چه بود و چه جملاتی را بیان کردند؟
ابتدا کمی درباره تابلو پرسیدند، درباره تکنیک کار و اینکه از چه روشی برای تولید آن استفاده کردهایم. ایشان در نهایت از خلق این اثر تقدیر و برای سلامتی حاجاحمد دعا کردند. زمان ملاقات کوتاه بود و همین که ایشان برای سلامتی حاجاحمد دعا کردند برایم یک دنیا ارزش داشت. تصور میکنم بعد از مجموعه این اتفاقها یک حالت پویش مانند و مطالبه عمومی ایجاد شد تا بتوانیم از سرنوشت حاج احمد و دیگر دیپلماتهای ربوده شده آگاه شویم. فکر میکنم رسانهها نباید این موضوع را بهدست فراموشی بسپارند. اگر خودمان را جای خانواده این عزیزان بگذاریم شاید بیشتر متوجه اهمیت جریان شویم.
- تصور میکنید چطور میشود این جریان را پیگیری کرد تا به نتیجه برسیم؟
قطعا یک دیپلماسی انقلابی میخواهد و راهکارهای مختلفی هم دارد. اما فکر میکنم که مسئولان ما طی این سالها اگر بهصورت کامل دغدغه این جریان را داشتند تا حالا به نتیجه رسیده بودیم. شما ببینید در جریان برجام که منافع ملی ما مطرح بود حتی حاضر شدیم از برخی حقوق خودمان چشمپوشی کنیم و محدودیتهایی را بپذیریم. این موضوع عزم جزم مسئولان را میخواهد. پدر حاجاحمد متوسلیان مرحوم شده و مادر او هم در بستر بیماری است. باید این انتظار روزی به پایان برسد.
- طی این سالها دولتهای مختلفی با دیدگاههای متفاوت روی کار آمدهاند. چرا بالاخره یکی از اینها به آن صورت که مدنظر شماست موضوع را پیگیری نکردهاند؟
این یک موضوع ملی است و نباید به آن نگاه جناحی صورت بگیرد. حاج احمد از تبار امام (ره) است و یک فاصله میان او و ما وجود دارد؛ یعنی او زمانی از میان ما رفته که امام (ره) در قید حیات بودند و حالا سالها از آن جریان میگذرد و یک فاصله زمانی ایجاد شده است. اگر قرار باشد او برگردد چه اتفاقی میافتد؟ شاید با بازگشتنش یکسری از آرمانهایی که فراموش شده زنده شود یا برخی از جریانها که بعد از امام(ره) ایجاد شده به مسیر خودش برگردد. او میتواند انحرافات پس از آن سالها را اصلاح کند و مانند یک حجت در جامعه حضور داشته باشد. البته با آنکه مقام معظم رهبری هم در سخنرانیهایشان این اهداف و آرمانها را بیان میکنند، اما حضور دوباره امثال حاج احمد در میان جوانان امروز میتواند حرفهای تازهای در پی داشته باشد. ما طی این سالها شاید یک جاهایی مسیر را گم کردهایم یا درست تشخیص ندادهایم!
- جنگ برای تولید ملی
دانیال فرخ، طراح اصلی پوسترهایی با عنوان «جنگ، کار تا پیروزی» هم بوده که خیلی هم پرطرفدار شدند. او درباره این پوسترها هم توضیحاتی داده که میخوانید.
قرار شد به مناسبت هفته دفاعمقدس حدود 20 پوستر با محوریت موضوع «کار» طراحی کنیم که روی هزار بیلبورد در سطح شهر نصب بشود. بعد از جلسههای ایدهپردازی که گذاشتیم به این نتیجه رسیدیم که میتوانیم علاوه بر پرداختن به دفاعمقدس، بزرگترین دغدغه این روزها، یعنی کار و تولید ملی را با موضوع مرتبط و با تلفیقی مناسب، به خوبی منتقل کنیم. بعد به همین شعار جنگ، کار تا پیروزی... رسیدیم.
برای طراحی پوسترها تنها 2هفته وقت داشتیم و این، کار را برایمان خیلی سختتر کرده بود. در همان مدت کم حدود 3هزار عکس از زمان دفاعمقدس دیدیم. برای پیدا کردن و انتخاب عکسها چندین کتاب خریدیم و با هزار زحمت از یکیدو تا سازمان آرشیو گرفتیم که در نهایت دوازده تا از عکسها تایید شد و 2 تا از عکسها را هم اضافی انتخاب کردیم که خیالمان راحت باشد. اتفاقا حس و حال یکی از پوسترها آنطور که میخواستیم بهدست نیامد و حذف شد. 2 هفته برای 10 تا پوستر زمان خیلی کمی بود و کار خیلی فشرده انجام شد و باتوجه به وسواسی که ما برای کیفیت کارها داشتیم، فشار چندین برابر شده بود.
بعد از اینکه نتوانستیم به آن تعدادی که نیاز داریم کارگر پیدا کنیم مجبور شدم از بچههای گروه و دوستان خودمان استفاده کنم. بعد از طراحی پوسترها، پدر یکی از بچهها کار را در سطح شهر دیده بود و فکر میکرد پسرش راستی راستی کارگر شده. آن بنده خدا هم با کلی تلاش توضیح داد که کار یک ادیت ساده است و کار اصلیاش را از دست نداده.
ما چندتا لوکیشن مثل عسلویه، معادن کرمان و شالیزارهای شمال برای عکاسی درنظر گرفته بودیم که متأسفانه نتوانستیم هماهنگ کنیم. به همینخاطر مجبور شدیم همه عکسها را توی آتلیه بگیریم که خیلی کوچکتر از فضایی بود که ما نیاز داشتیم. حتی فرصت هماهنگی برای تهیه یک سوله را هم نداشتیم و کمبود جا کارمان را واقعا سخت کرده بود.
8058222