فرهنگی‌هنری 08:47 - 01 اردیبهشت 1393
اول اردیبهشت روز بزرگداشت شیخ اجل
وصف و شرح در کلام سعدی غوغا می‌کند. حکایت‌های بیابانگردی‌های مکّه و بی خوابی‌های شبانه‌اش آنچنان توصیف شده که هر خواننده مشتاقی را بی قرار کرده و بر چشمانش اشک تحسّر می‌نشاند.

تأملی در وصف و شرح کلام سعدی/ روایت بیابانگردی‌های شیخ اجل در مکّه

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی یادداشت ذیل به همین مناسبت به قلم سعید تقدیری استاد زابن و ادبیات فارسی مرقوم شده است.

ادبیات فارسی در طول عمر گرانب‌های خود ادیبان و شاعران بسیاری را به خود دیده است. بزرگانی که سرمایه ملی این آب و خاکند و وجودشان از دیرباز مایه مباهات و افتخار یکایک ایرانیان بوده است؛ چراکه هر ایرانی، بودِ زبانی، فکری و فرهنگی خود را مدیّون آنان می داند. از میان تمامی این نویسندگان و شاعران چند تن بیشتر از دیگران مورد توجه و اقبال عمومی قرار گرفته اند: «فردوسی بزرگ» با داستان‌های خردمندانه و حکیمانه شاهنامه، «مولانا» با داستان‌های عرفانی و حقیقت جوی مثنوی معنوی، خواجه «حافظ» با جادوی پر راز و رمز دیوان غزلیات و شیخ اجل «سعدی» با دریای شگفت و شگرف کلیاتِ آثار، همگی از ارکان زبان و ادب پارسی به حساب می‌آیند. در این شکرستان اما کلام «سعدی» حلاوت و شیرینی خاص به خود را دارد، چنان که خود گوید:

من دگر شعر نخواهم که نویسم، که مگس          زحمتم می‌دهد از بس که سخن شیرین است

سعدی آن چنان کلمات را به خدمت می‌گیرد و با موسیقی کلام در می‌آمیزد که بر جان هر شنونده و خواننده‌ای می‌نشیند؛ بی جهت نیست که او را «پیامبر زبان فارسی» لقب داده‌اند. شیخ اجل در نظم و نثر و انواع مضامین و قالب‌های شعری تواناست. تخصص او بیان داستان‌های حکمی و پرمغز به صورت «مینی مالیستی» و گاه تنها در یک بیت است:

مردی همه شب بر سر بیمار گریست

چون صبح شد او بمرد و بیمار بزیست

کلام سعدی، در بوستان و گلستان حاصل تجربیات و سفرهای اوست. او از آغاز نوجوانی به قصد تحصیل انواع دانش‌های ادبی، فقه، کلام، تفسیر و حکمت، شیراز را ترک کرد و قسمت عمده‌ای از عمرخود را در سفر گذراند و از اغلب کشورهای اسلامی، چون بغداد و شام و حبشه و مراکش و حجاز دیدن کرده است؛ از این روست که او را جهاندیده‌ای با تجربه می‌دانند که تلخی و سختی بسیار دیده و شیرینی و ثمره زیادی به او رسیده.

وی در ضمن حکایتی درباره تعدادی از سفرهایش می‌نویسد:

مرا در سپاهان یکی یار بود

که جنگ آور و شوخ و عیار بود

سفر ناگهم زان زمین در ربود

که بیشم در آن بقعه روزی نبود

قضا نقل کرد از عراقم به شام 

خوش آمد در آنخاک پاکم مقام

مع القصه چندی ببودم مقیم

به رنج و به راحت، به امید و بیم

دگر پر شد از شام پیمانه‌ام

کشید آرزومندی خانه‌ام

قضا را چنان اتفاق اوفتاد

که بازم قضا بر عراق اوفتاد....

به دیدار وی در سپاهان شدم

به مهرش طلب کار و خواهان شدم

او اهل شیراز است اما به خاطر تعصّبی که به زبان پارسی داشته، تمام آثار خود را –به غیر از پنجاه و شش بیت از «مثلّثات» که به زبان شیرازی کهن است- به زبان فارسی یا ملمّع به رشته تحریر درآورده است. با این کار سعدی نه تنها دایره مخاطبان خود را گسترش داده بلکه بر غنای زبانی و فکری ادبیات فارسی نیز افزوده است.

جسارت و شجاعت سعدی در بیان موضوعات متفرقه، او را از دیگر شاعران متمایز می‌کند؛ این جسارت تا اندازه‌ای است که بی هیچ ابایی در آثارش از زندگی شخصی و خصوصی خود سخن می‌گوید. گاه از پدرانش می‌گوید:

همه قبیله من عالمان دین بودند

مرا معلم عشق تو شاعری آموخت

یا از کودکی‌اش که چگونه در خردسالی از نعمت دیدن پدر محروم می‌شود:

مرا باشد از درد طفلان خبر 

که در طفلی از سر برفتم پدر

یا از اسارتش در جنگ‌های صلیبی، وقتی که او را در خندق طرابلس به لگد کردن گِل وا می‌دارند و از ازدواج و جرّ و بحث‌های مکرر با همسرش:

«...تا وقتی که اسیر قید فرنگ شدم. در خندق طرابلس با جهودانم به کار گِل بداشتند. یکی از روسای حلب(=شهری در سوریه) که سابقه‌ای میان ما بود، گذر کرد و بشناخت.... بر حالت من رحمت آورد و به ده دینار از قیدم برهانید و با خود به حلب برد. دختری که داشت به نکاح من درآورد به کابین(=مهریه) صد دینار. مدتی برآمد، بدخوی ستیزه روی نافرمان بود. زبان درازی کردن گرفت و عیش مرا منغّص(=تیره) داشتن. باری زبان تعنّت(=سرزنش) دراز کرده همی گفت: تو آن نیستی که پدر من تو را از قید فرنگ به ده دینار خلاص داد؟ گفتم: بلی، من آنم که به ده دینار از قید فرنگم بازخرید و به صد دینار به دست تو گرفتار کرد.»

و چقدر راحت درباره ازدواج اظهار نظر می‌کند:

زن نو کن ای دوست در هر بهار

که تقویم پاری(=پارسال) نیاید به کار

سعدی بی محابا حتی به دعواهای شخصی خود نیز اشاره‌ای دارد، چنانکه در جدال با مدّعی گوید:

«... دشنامم داد، سقطش(=دشنام) گفتم. گریبانم درید، زنخدانش(=کنایه از ریش) گرفتم:

او در من و من در او فتاده

خلق از پی ما دوان و خندان

انگشت تعجّب جهانی

از گفت و شنید ما به دندان»

وصف و شرح در کلام سعدی غوغا می‌کند. حکایت‌های بیابانگردی‌های مکّه و بی خوابی‌های شبانه‌اش آنچنان توصیف شده که هر خواننده مشتاقی را بی قرار می‌کند و بر چشمانش اشک تحسّر می‌نشاند:

«شبی در بیابان مکّه از بی خوابی پای رفتنم نماند، سربرنهادم و شتربان را گفتم که: دست از من بدار. گفت ای برادر، حرم در پیش است و حرامی در پس. اگر رفتی بُردی، وگر خفتی مُردی.»

غزلیات عاشقانه سعدی بیانگر «جمال پرستی» و شیفتگی و فریفتگی او به مظاهر طبیعت است؛ به نحوی که در غالب تشبیه‌ها، پدیده‌های طبیعی را «مشبه به» خود می‌سازد. به نظر می‌رسد که رایج ترین تشبیه در سخن سعدی، تشبیه بالای معشوق به سرو و روی دوست به ماه است چراکه کلمه سرو بیش از سیصد بار و کلمه ماه و مه بیش از دویست بار در دیوان شیخ به کار رفته است و از مهمترین موضوعات مکرّر شعری شیخ نیز می‌توان به بی خوابی و شب زنده داری، عشق بعد از مرگ، وصف تشنگی و اشتیاق تشنه به آب می‌توان اشاره کرد.

اشعار عاشقانه او بازگشت از عدم به عدم است:

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

مسلک و آیین او در عاشقی، تن دادن به لطف و قهر معشوق است:

گفتی به غمم بنشین، یا از سر جان برخیز

فرمان برمت جانا، بنشینم و برخیزم

سعدی آنچنان محو جمال یار است که هیچگاه عیب معشوق را نمی‌بیند و دلدار در نظر او سراسر خوبی و پاکی است:

با تو مرا سوختن اندر عذاب

به که بود با دگری در بهشت

بوی پیاز از دهن خوبروی

نیکتر آید که گُل از دست زشت

با این همه او در بیان حالات عاشقانه خود، سخن را بدین کلام منتهی می‌نماید که:

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی

عشق محمد بس است و آل محمّد

امروزه پژوهشگران ادبی می‌کوشند تا با مطالعات و تحقیقات گسترده خود نشانه‌های فکری و ساخت‌های زبانی این بزرگ مرد را بکاوند و بجویند. به حقیقت می‌توان گفت که آثار و افکار سعدی، آنچنان از دل سنت‌های اجتماعی ایران برون آمده و با خون و پوست ایرانیان عجین گشته که خلل ناپذیر است. اگرچه قرن‌ها از زمان حیات سعدی می‌گذرد اما او توانسته با توانایی و جزالت سخنش، برای همیشه خود را در زبان و ادب ایران جاودانه سازد:

بماند سالها این نظم و ترتیب

ز ما هر ذره خاک افتاده جایی

غرض نقشی است کز ما باز ماند

که هستی را نمی بینم بقایی

مگر صاحبدلی روزی به رحمت 

کند بر حال درویشان دعایی


3534012
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها

مهمترین اخبار فرهنگی‌هنری

فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» شاعر و داور مسابقه سرزمین شعر گفت: سرزمین شعر برنامه‌ای است که در ادامه جشنواره بین‌المللی شعر فجر تعریف شده است.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» دبیر چهاردهمین جشنواره ملی تئاتر کودک و نوجوان و نمایش عروسکی رضوی، برنامه اجرای آثار این جشنواره را اعلام کرد.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» پیامبر اکرم (ص) در حدیثی به حضرت علی (ع) فرمودند: یا اباالحسن! به درستی که خدای تعالی قبر تو و فرزندان تو را بقعه‌هایی از بقعه‌های بهشت قرار داده است.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» نمایشگاه بنا‌های تاریخی ایران به مناسبت روز جهانی بنا‌های تاریخی در عمارت مسعودیه گشایش یافت.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» رئیس رسانه ملی گفت: سندتحول، میثاق‌نامه دوره مدیریتی جدید است و با قاطعیت دنبال خواهد شد.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران»  تولید و رونق تاریخ شفاهی در دهه اخیر، اتفاق مبارکی است که باید آن را با فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» یک منتقد سینما گفت: اکبر خواجوی با «پدرسالار» و اصغر یوسفی‌نژاد با «عروسک» ابدی شدند و همانطور که پدر سالار را زندگی کردیم، با عروسک هم زندگی می‌کنیم.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» در این گزارش نخست یادداشت کوتاهی از محمّدکاظم کاظمی، شاعر اهل افغانستان درباره هم‌وطن خویش، مهران پوپل آمده و در ادامه، چند شعر از پوپل، پدیده شعر افغانستان را مرور خواهیم کرد.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» جلد هفتم مجموعه کتاب «طعم شیرین خدا» به قلم محسن عبّاسی ولدی به شکر عملی و رابطه قناعت و شکر خدا می‌پردازد.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» نورالدین خانزاده در فضل جدید سریال «نون‌.خ» روایت متفاوتی از مجموعه مختارنامه را مطرح کرد.

مشاهده مهمترین خبرها در صدر رسانه‌ها

صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است