به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه خوزستان، غسان حمدان، مترجم آثار ادبیات فارسی به زبان عربی، متولد بغداد است اما دوران کودکی و نوجوانیاش را در ایران گذرانده است. او در دانشگاه و مدرسههای ایران تحصیل کرده است. حمدان پس از پایان تحصیل به عنوان استاد زبان و ادبیات فارسی در مرکز زبانهای خارجی در دمشق مشغول به کار شد. این نویسنده، مترجم و پژوهشگر پرکار تلاشهایی در شناساندن نویسندگان و شاعران معاصر ایرانی به دنیای عرب داشته است.
فردین کوراوند، شاعر و داستاننویس، با غسان حمدان درباره فعالیتهای ادبیاش و نیز جایگاه ادبیات فارسی در دنیای عرب گفتوگو کرده که متن آن در پی میآید.
مختصری درباره خودتان و فعالیتهای ادبیتان بگویید.
غسان حمدان: از سال 1999 در یکی از مؤسسات انتشاراتی در سوریه به کارِ ویرایش و سپس ترجمه شعرها و رُمانهای فارسی پرداختم. علاوه بر این، هم در دانشگاه و هم در مرکز زبانهای خارجی در دمشق به آموزش زبان فارسی مشغول شدم. پس از شروع ناآرامیها در سوریه به عراق رفتم و پس از یافتن شغلی به عنوان نویسنده و تهیهکننده تلویزیون در آن جا مستقر شدم و هماکنون به کار ترجمه رمانهای فارسی، عربی و همچنین نوشتن رمان مشغول هستم. اولین رمانم به نام ریمورا (لجنخوار) در سال 2015 در مصر به چاپ رسیده است. تاکنون تعداد بسیاری از شعرها و رمانهای فارسی را به عربی ترجمه و منتشر کردهام؛ از جمله: «تنها صداست که میماند» از فروغ فرخزاد، «مسافر» از سهراب سپهری، «هنوز در فکر آن کلاغم» از احمد شاملو، «شوهر آمریکایی» و «نون و القلم» از جلال آلاحمد، «چشمهایش» از بزرگ علوی، «روضه قاسم» از امیرحسین چهلتن، «گاوخونی» از جعفر مدرس صادقی، «کاروان اسلام» و «افسانه آفرینش» از صادق هدایت، «روی ماه خداوند را ببوس» از مصطفی مستور و «همنوایی شبانه ارکستر چوبها» از رضا قاسمی. همچنین ترجمه شش رمان دیگر را به پایان رساندهام و امیدوارم به زودی به چاپ برسند. در ضمن دو رمان عربی یکی از عراق و دومی از مصر را به فارسی برگرداندهام که پس از ویرایش نهایی به ناشران ایرانی خواهم داد.
با توجه به همجواری و نیز اشتراکهای فرهنگی بسیار میان اعراب و فارسیزبانها (خاصّه ایرانیها) چرا آشنایی و بدهبستانِ درخوری میان این دو فرهنگِ بزرگِ آسیای غربی وجود ندارد؟
غسان حمدان: هر چند در سدههای گذشته نزدیکی و تعامل دو فرهنگ ایرانی و عربی باعث شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی شد اما در حال حاضر زبانهای عربی و فارسی به دلیل عواملِ مذهبی، قومی و سیاسی از یکدیگر دور شدهاند. آشناییِ جهانِ عرب با ادبیات معاصر ایران بسیار ناچیز است و در حدِ آشنایی با شاعران یا نویسندگان ایرانی است که در سدههای گذشته به زبان عربی نوشتهاند یا شاعراتی مانند خیام و سعدی و حافظ و... . متاسفانه در زمینه ترجمه آثار ایرانی به زبان عربی در داخل ایران نیز اقداماتی انجام نشده است. از سوی دیگر شناخت ادبیات و فرهنگ معاصر عرب در ایران نیز به دلیل نبود استقبال ناشر و خواننده به کندی صورت میپذیرد. در ابتدا باید موانع و مشکلات روانی ناشی از تبلغات منفی بین دو ملیت از میان برداشته شود و سپس با برطرف کردن موانعی مانند مسائل تاریخی، تربیت نیروی کارآمد در آموزش دو زبان و... بتوان خلأ موجود در زمینه ادبیات و رمان را پر کرد و در نتیجه باعث استفاده بیشتر این دو فرهنگ از غنای یکدیگر شد. البته نقش کشورهایی مانند مصر و عراق را در شناسایی ادبیات گذشته و معاصر ایران به جهان عرب نمیتوان نادیده گرفت. علاوه بر آن، مجلاتی نظیر «الدراسات الأدبیة» دانشگاه لبنان و مجله «الاخاء» که در ایران چاپ میشده است هم سهم فراوانی در شناسایی هر دو زبان داشتهاند. اما به طور کلی و پس از رویداد «یازده سپتامبر» که منجر به تشکیل فضای جدید سیاسی شد، تنشها و اختلافات سیاسی و رسانهای میان ایران و کشورهای عربی نیز گستردهتر شده که این خود مهمترین دلیلِ کُندی ترجمه ادبیات متقابل است.
از ترجمه رمانهای نویسندگان فارسیزبان بگویید. در زمان انتخاب چطور به این رمانها میرسیدید و چه عواملی در انتخاب این آثار مهم هستند؟
غسان حمدان: یک مترجم خوب باید با شناختن روحیات خود و استفاده از تجربیات بتواند اثری را برای ترجمه انتخاب کند. در حقیقت ارتباط پیدا کردن با متن برای من بسیار مهم است. در حوزه ترجمه ادبی هر کاری را ترجمه نمیکنم، رمانها و شعرِهای پیشتازان این حوزهها را انتخاب میکنم و اگر معاصر باشند آنهایی را که تحسین منتقدان ادبی را برانگیختهاند انتخاب میکنم. سعی من این است که هم خودم و هم خوانندگان به راحتی با آن اثر ارتباط برقرار کنیم. ولی در حوزههای ویرایش و ترجمههای تخصصی بنا بر سفارش ناشر فعالیت دارم. البته یکسری محدودیت و خط قرمز هم در ترجمه رمان به خصوص به زبان فارسی وجود دارد که در امر ترجمه باید آنها را درنظر بگیرم.
جایگاه ادبیات معاصر ایران در میان جامعه کتابخوان عربی چگونه است؟
غسان حمدان: ادبیات معاصر ایران به دلایل مختلفی تاکنون نتوانسته جایگاه جهانی داشته باشد (البته به استثنای چند کتاب) و به تبع آن از جایگاه خوبی نیز در جهان عرب برخوردار نیست. استادان دانشگاههای عرب هم به ادبیات کلاسیک ایران علاقهمندند. اما مشکلات سیاسی و تیرگی روابط و دیدگاه ناسیونالیستی اعراب در پایین بودن سطح ادبیات معاصر نقش دارد. به دلیل حضور کمرنگ ادبیات ایران در جهان عرب در برخی از موارد بخشهایی از آن چه به عنوان ادبیات فارسی در مجلات عربی چاپ میشود ترجمهشده از زبان انگلیسی به عربی است. اما به تازگی قرار گرفتن ایران در صدر خبرهای سیاسی موجب کنجکاوی مخاطبان عرب و تمایل آنها برای آشنایی با فرهنگ و ادبیات معاصر ایران شده است. با این همه خود من حدود شش سال دنبال ناشر بودم تا این که در مصر موفق شدم ناشری را قانع کنم. البته چاپ ترجمه از فارسی برایش ریسک بود ولی استقبال از رمانها نشان داد هنوز هم علاقهمندانی برای آشنایی با ادبیات ایران وجود دارند.
تجربه غسان حمدان از برگردان آثار ادبی از زبان مبدا به زبان دیگر چیست؟ یک رُمان ترجمهشده چقدر به عنوان یک اثر هنری قابل اعتماد است؟
غسان حمدان: در امر ترجمه یک مترجم با چندین چالش مواجه است از جمله تفاوتهای فرهنگی، آداب و سنن، نحوه ابراز احساسات، عناصر جغرافیایی و محیطی و گویشهای محلی و بومی. تسلّط مترجم هم بر زبان مبدا و هم زبان مقصد و آگاهی از موضوع مطرحشده در کتاب نیز بسیار مهم است. مترجم باید بهروز باشد یعنی از آثار جدید منتشرشده اطلاع داشته و همچنین در جریان ترجمهها و نقدهای کتاب مورد نظر خود نیز باشد. در ضمن اعتقاد دارم مترجم نباید به مدرک دانشگاهی بسنده کند بلکه باید چند سالی را نیز در کشورهای دیگر بهویژه کشوری که کتاب مورد نظر در آن چاپ شده است به سر ببرد.
نویسنده و رمانهای مورد علاقهتان کداماند؟
غسان حمدان: از نویسندگان ایرانی احمد محمود و هوشنگ گلشیری، از شاعران هم فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و حمید مصدق، از نویسندگان عرب نجیب محفوظ مصری و غائب طمعه فرمان عراقی و شاعران هم امل دنقل مصری که به شاعری معترض معروف است.
به عنوان نویسنده و مترجم آشنا با جریانهای ادبی ایران و جهان آیا عوامل غیرادبی را در مطرح شدن زبان و آثار ادبی در بازار جهانی موثر میدانید؟
غسان حمدان: عوامل زیادی را میتوان نام برد. به عنوان مثال قدرت رسانهای یک کشور در معرفی فهرست آثار و خلاصهای از روند ترجمه در آن کشور. نیاز به یادگیری زبان یک کشور به دلیل ارتقای سطوح فرهنگی و اقتصادی آن که مسلما باعث افزایش ترجمه آثار خواهد شد. آگاهی از روند رشد ادبی در کشورهایی که اشتراکات زبانی و فرهنگی دارند مانند آن چیزی که در ادبیات داستانی آمریکای جنوبی اتفاق افتاده است. علاوه بر همه اینها عوامل سیاسی نیز تاثیرگذار هستند.
معمولا ویژگیهای یک اثر خوشاستقبال در بازار کتاب کشورهای عرب چه میتواند باشد؟
غسان حمدان: عواملی مانند معروف بودن ناشر، معرفی برگزیدگان رقابتهای ادبی مثل جایزه بوکر عربی، یا جایزه نجیب محفوظ، برگزاری جلسات نقد در دانشگاهها بلافاصله پس از چاپ یک اثر که تبلیغی برای نویسنده یا مترجم نیز هست. علاوه بر این نحوه توزیع کتاب، نام نویسنده و نقش تبلیغات را نمیتوان نادیده گرفت. اما در سالهای اخیر رمانهایی که به تصوف پرداختهاند معروفیت زیادی کسب کردهاند. حتی اگر نویسندهها ناشناس باشند. یک زمانی البته قبل از شروع به اصطلاح بهار عربی پرداختن به جامعه مدنی از عوامل مهم در بالا رفتن فروش رمانها بود. در سالهای اخیر بسیاری از نوشتههای مولانا جلالالدین رومی ترجمه شدهاند و علاقهمندان زیادی جذب مفاهیم و حال و هوای تصوف شدهاند.
از وضعیت ممیزی یا سانسور در بازار کتاب کشورهای عربی بگویید؟
غسان حمدان: در کشورهای عربی به جز مصر و لبنان سانسور وجود دارد و بیشترین موارد هم به موضوعات مذهبی، سیاسی و روابط جنسی مربوط میشود. اما تازگیها در کشور امارات و در شیخنشین شارجه شهر کتاب احداث کردهاند که به نظر میرسد نخستین منطقه آزاد نشر جهان باشد.
انتهای پیام
7163855