شباهت زیادی میان انواع گلیم لری با گلیمهای کردی وجود دارد، اما از نظر کیفیت بسیار با هم متفاوت هستند. استفاده از طرحهای هندسی و شاخههای شکسته و نیز نقوش انتزاعی در انواع گلیمهای لری دیده میشود. برای بافت انواع طرح گلیم لری، از نخهای طبیعی استفاده میشود که بهصورت ضخیم به هم متصل شدهاند.
سنت بافندگی انواع طرح گلیم لری، با اصالت است و نشان از تمدن کهن ایرانی در صنعت گلیمبافی داشته است. عبیر و تفسیر نقشهای قالی و گلیم، محققین را با مشکلات گوناگونی مواجه ساخته است.
بهمنظور یافتن کلید رمز معانی نهفته در هرجومرج ترکیبهای غالباً هندسی با روشی منطقی، نمادها و نگارهها را بر اساس شاخصهای قابل شناسایی و مشترک، تجزیه و تحلیل و فهرست که پژوهشگران و علاقهمندان با مطالعه مدارک موجود در رابطه با منشاء و سیر تکامل نمادها و نگارهها به بسیاری ناشناختهها دست یافتهاند.
در ابتدا توجه پژوهشگران به قالیهای گره بافته به سبک شهری و درباری بافندگان صفوی و عثمانی که در آنها دقت عمل، مواد اولیه و بیش از همه مدت زمان بافندگی اهمیت به سزایی داشته معطوف بوده است؛ اما طی ۳۰ سال گذشته پژوهشهای فرهنگی غالباً بر دست بافتههای عشایری، منشأ قومی آنها و کیفیت نمادین نقش و نگارهها متمرکز شده است و روزبهروز آشکارتر میشود که در میان دستبافتهای عشایری، گلیم دارای موجودیت نمادین کهنتری از قالیهای گره بافته است.
تحقیقات درباره نقوش گلیمبافی دارای سه مرحله تجزیه و تحلیل ساختار بافتهای گوناگون و محدودیتهای آن در نقشپردازی و اشکال هندسی، بررسی تاریخ عشایر، مهاجرتها، شیوهی زندگی، مذهب، اعتقادات و خرافات و بررسی ظهور و گسترش اینگونه طراحیها در سنتهای خانوادگی و فرهنگ بومی روستاییان یکجانشین مرتبط به هم است.
بدون شک کمبود امکانات فنی در بافندگی، طراحی و نقشپردازی را محدود میکند و ترکیببندی متفاوتی از نقشه تا طرح یک نگاره را میطلبد.
در بافت متعادل یعنی سادهترین شیوهی بافندگی که دارای تار و پودهای نمایان بر سطح دستبافت است، نقشپردازی تنها بهصورت نقطههای گرد یا خالی امکانپذیر است. چنان چه تارها اگر طبق معمول بوده و پودها را با شانه بکوبند، راههایی به رنگ تار یا پود کوبیده شده پدیدار میشود که میان عشایر به نام «بافت تار رو» یا «پود رو» مرسوم است.
اینگونه بافت غالباً به همراه بافتهای تزیینی به کار میرود. «بافت چاکدار» تمایل بافنده را به در هم شکستن «راهها» و نقشپردازی با مربعهای گوناگون امکانپذیر ساخته است.
رشتههایی از پود یکرنگ به دور تاری پیچیده میشود و شکافی بین آن تار و تار مجاور پدید میآورد که بهصورت مرزی بین رنگها دیده میشود. در این شیوه میتوان قطعات چهارگوشی از رنگ به دست آورد که با تنظیم آنها اشکال گوناگونی پدیدار میشود.
با این نوع بافت به دلیل محدودیتهای بافندگی و نیاز به کم کردن فاصلهها، فقط نگارههای مثلثی، الماسی شکل، پلکانی و زوایای ۹۰ و ۴۵ درجه تولید میشود. البته نقوش پیچیده و پیشرفته را نیز با همین اشکال سادهی هندسی ترسیم میکنند.
در میان گروههایی که گلیمهایی با نقش و نگارههای مشابه میبافند، قشقاییها، السونها، عشایر شمال افغانستان و قبایل آناتولی مرکزی را میتوان نام برد. قرقیزها و قزاقهای شمالغربی افغانستان حصیرهایی میبافند که شباهت نقش و نگارههای آنها با نقوش گلیمهای ترکی میتواند نشانگر، تأثیر و ارتباط بر یکدیگر باشد.
تعادلی از رنگ و نقشهای مثبت، منحنی و متقارن میتواند هماهنگی و یا تضادی دلپذیر در ترکیببندی پدید آورد. اینگونه نقشپردازی انعکاسی است از دوگانگیای که در تفکر صوفیانهی مشرق زمین و مفاهیم اسلامی موج میزند؛ سیاهوسفید یا زمستان و تابستان، مرگ و زندگی و یا نیکی و بدی.
در کتاب «صوفی: تجلی سیر و سلوک عارفانه» آمده است: دوگانگی که در هندسه با اشکال پویا و ایستا تجلی مییابد، دقیقاً منطبق با مراحل معنوی متعارفی است که صوفی همواره در آن سیر میکند: انقباض، انبساط / تفرق، تجمع / هوشیاری، بیخودی/هستی، نیستی/حضور، غیبت.
تفکرات صوفیانه نه تنها در هنر، معماری و خطاطی اسلامی بلکه در نقشپردازی گلیمهای عشایری نیز دیده میشود. فضای اطراف هر نقش و نگاره که میتواند مستقل یا امتداد یا تصویر معکوس آن دیگری باشد، در نقشهی کل بافنده اهمیت به سزایی دارد.
نگارههای تولد؛ ربالنوع مادر-شاخ قوچ-برکت-انسان، نگارههای زندگی؛ شانه، گل سر و یا گوشواره-پابند حیوان-صندوق-ستاره، نگارههای محافظت از زندگی، آب جاری-گیاه بابا آدم. دست- انگشت و شانه-تعویذ و چشم زخم-نظر قربانی، نگارهای چشم زخم؛ نگاره چشم زخم-چلیپا-قلاب-مار-اژدها- عقرب-دهان یا جای پای گرگ، نگارههای زندگی پس از مرگ؛ پرنده-درخت زندگی- تاج خروس-خروس جنگی، باورهای قومی و اساطیری؛ عصای سلطنتی با پر عقاب-عقاب بالدار-عقاب با سرشیر-غاز (Goose)-هدهد (Lapwing) است.
باورهای قومی و اساطیری؛ در قرآن کریم، پرندهی پیغامبر و راز نگهدار حضرت سلیمان (ع). در نزد مسلمانان، هدهد ملکه صبا، یکی از ده حیوان بهشتی به شمار میرفت.
انتهای پیام