به گزارش ایرنا، با ورود پیکر پاک چهار شهید گمنام و خونین بال جوان به استان کرمان؛ این دیار را بار دیگر عطر و بوی شهادت فرا گرفت و دیده اشک بار مادران چشم به راه را روشن کرد.
بغض آسمان می ترکد و صدای های های گریه اش گوش فلک را کر می کند زمانی که استخوان های فرزندان دیار شیران را بر روی دست مادرانی دلسوخته و پدرانی داغدار اما استوار به نظاره می نشیند.
آفتاب به زمین می تابد و در لابلای ذرات نور بر فراز دست هایی از جنس دعا، پیکری که حالا فقط چند قطعه از استخوانش باقی مانده است از پروازی در اوج وصال به معبود وارد دیار کریمان می شود.
خیل جمعیت مشتاق و چشم به راه در فرودگاه کرمان که از ساعت های قبل از ورود شهدا، منتظر و چشم به راه، سرمای پاییز برگ ریز را به جان خریده اند تا جانشان را به نفس پاک شهدا زنده کنند.
نفس عمیق می کشم تا بغضم را فرو ببرم و دردی را که گلویم را می فشارد تسکین دهم اما انگار چاره ساز نیست، اشک در چشمانم حلقه می زند وقتی مادری که بیش 15 سال چشم به راه فرزندش است به استقبال همرزم فرزند مفقودالاثرش می آید و ندای یا حسین (ع) سر می دهد.
اشک سرازیر می شود زمانی که پدر شهیدی به شوق دیدار فرزندش هر بار به استقبال شهدای گمنام می آید و البته بغضش را فرو می برد و استوار می ایستد تا داغ دیدن کمر خم شده اش بر دل دشمن بماند.
صحنه ورود شهدا و اشتیاق کرمانیان برای پذیرفتن این کبوتران را نباید از دست داد، اشک هایم را که حالا بدون گرفتن مجوز از دل سرازیر می شوند پاک می کنم و دستم را از لابلای جمعیت به یمن تبرک و تیمم با زحمت زیاد به تابوت یکی از شهدای گمنام میهمان کرمان می رسانم...
حسی فراموش ناشدنی است، دلم آرام می گیرد و ناخواسته از خدا می خواهم که شهادت را روزیم قرار دهد.
اینجا همه آمده اند، مسوولان و مردم همه هستند، فضایی وصف ناشدنی که هر چند یک بار در دیار کریمان تکرار می شود و یادآوری می کند ماه محرم را و آنچه بر شهدای کربلا گذشت.
گزارشی از نجمه حسنی
7433/8154
5078941