نمایشگاه انفرادی آخال، روایت مقواهای فراموش شده است؛ مقواهایی که حتی تفکیک نشدند تا برای زندگی دوباره بازیافت شوند.
در این نمایشگاه آثار آشنایی میبینیم؛ آثاری ساخته شده از مقواهایی که شاید بارها در خیابان زیر دست و پا دیدهایم و یا در اثاثکشیها خواستهایم آنها را در انبار بگذاریم.
حالا این مقواها فرصت پیدا کردهاند به آثار هنری تبدیل بشوند و روی دیوار بروند تا ارزش بازیافت را بدانیم. روی آنها رنگ، شمارهی تلفن، نشانی، یادگاری و یا حتی نام یک سری جنس مثل ست عروس، نوشته شده است.
در ویدیوآرت، بازار را میبینیم و کارتنهایی که روی چرخها جابهجا میشوند و روی زمین میافتند. ما با مقواها روی زمین میافتیم و دستی ما را از روی زمین برمیدارد و با خود میبرد. ما کارتن و مقوا هستیم. در این نمایشگاه آثار هنری «شادی یثربی» را میتوانیم ببینیم.
شادی یثربی، متولد 1367، در نوجوانی از مخاطبان و علاقهمندان هفتهنامهی دوچرخه بوده و با شنیدن نام دوچرخه صدایش عوض میشود و میگوید: «دوچرخه برایم حسی نوستالژیک دارد. نوجوان که بودم پدرم همیشه برایم دوچرخه میخرید.» یثربی در هنرستان و دانشگاه گرافیک خوانده، اما کار با کامپیوتر را دوست نداشته و همیشه ترجیح میداده که با رنگ و ماده کار کند.
عکس: آرش بهرامی
کلمهی آخال را از کسانی شنیدم که با کارتن درگیرند. آخال کلمهای عمومی نیست. کسانی این کلمه را میشناسند که در زمینهی کارتن و بازیافت کار میکنند.
پدر یکی از دوستانم تولیدکنندهی کارتن است و من از این طریق با آخال آشنا شدم و کارتن مرا وارد فضای جدیدی کرد.
ما همیشه با کارتن بهعنوان وسیلهای برای بستهبندی و جابهجایی اثاثیه کار داریم و وقتی اثاثیه را از توی کارتن بیرون میآوریم و میچینیم دیگر به کارتنها کاری نداریم. آنها را میبرند و ما نمیدانیم چه به سرشان میآید.
از سال 95 که این ایده در ذهن من شکل گرفت علاقه پیدا کردم با مواد دورریز کار کنم. من سالها طبیعتگردی کردهام و در سفرهایی به مناطق ایران، در شهرهای گوناگون همیشه در و دیواری دیدهام که از جایی به بعد دیده نشده و فضایی شده برای نوشتن یادگاری و...
همیشه برای من اینجور دیوارها و رنگهایی که از بین رفتهاند جذاب بوده. روزی که مطمئن شدم با این کارتنها کار میکنم تصمیم گرفتم آن فضایی را روی کارتنها بیاورم که آن را خیلی دوست دارم.
* * *
اوایل شروع به کار جرئت نداشتم کارتن کثیف از خیابان بردارم. تعدادی کارتن نو از پدر دوستم گرفتم و آنها را خراب کردم و رنگ زدم و... میخواستم اصلاً کارتن را بشناسم.
بعد از مدتی خواستم روی کارتنی کار کنم که گذشتهای داشته و مراحلی را طی کرده باشد؛ کارتنی که تفکیک نشده، آن را دور ریخته باشند.
در ویدیوآرت هم، لحظهای هست که خودم از روی زمین کارتنی را برمیدارم. میخواستم سرنوشت آن کارتن را تغییر بدهم. کارتنها را از زیرپای مردم برمیداشتم.
از روزی که کارتن را شناختم با دنیای جدیدی آشنا شدم. سازمان پسماند رفتم، خانهی آخال را دیدم که پر از زبالههای کارتنی بود و کلی مطالعه کردم.
من قبلاً جداسازی زباله را رعایت میکردم، اما نه زیاد. نمیدانستم این زبالهها چهقدر میتوانند ارزشمند باشند. از وقتی اطلاعاتم بیشتر شده در جداسازی زباله بسیار دقت میکنم و این را مدیون کارتن هستم. اولینباری که در طبیعت کیسهای دستم گرفتم و زبالهها را جمع کردم، فهمیدم این دغدغهی من شده است.
کوچکتر که بودم جای ریکا و خیلی از دورریختنیها را نگه میداشتم و با آنها کاردستی درست میکردم. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم که میرفتم در کنار نقاشی، اینها را هم به ما یاد میدادند.
الآن کار مقوایی زیاد دارم، اما در نمایشگاه نزدیک به 20 تا کار به نمایش درآمده است. در فکر هستم که در مجموعهی بعدیام مواد و چیزهای دیگری اضافه کنم.
یثربی در دلنوشتهای نمایشگاه خود را اینطور شرح داده است:
دیوارههای کاغذی من برگرفته از دیوار کوچهها، محلهها و شهرستانهای مختلف ایران است. در هرسفر و در هرجا از سیستان و بلوچستان تا دریای خزر و از میدان تجریش تا خیابان انقلاب، دیوارها مملو از یادداشتها و خطنگارههای مردمی است که در این محیط کودکی کردهاند، نوجوان بودهاند، بزرگ شده و زندگی میکنند.
گاه خط نوشتههای متعدد و مکرر یک دیوار، مفهوم آن را تغییر داده و گاه یادآوری میکند که اینجا محل گذر و جایی است برای عبور. من همواره در این محلهای گذر و جاهای عبور، ایستادهام و به نقشها و رسمهای نوشته بر آن خیره شدهام.
«آخال» در فرهنگهای لغت به معنای چیزهای دورریختنی، خاشاک و چیزهای بیکار مانده و بیاستفاده است. انتخاب من از کارتنهای بازیافتی و مقواهای استفاده شده و بازگرداندن تصویر دیوارههای محلهها و شهرهای گوناگون بر این متریال دورریختنی، دغدغههای رنگی یک شهروند در محیطی سیاه و سفید است.
کارتنها و مقواهای بازیافتی و رنگ پلاستیک ساختمانی و بیتوجهی به قاب، پاسپارتو و آنچه که اثر را در موقعیت یک «شیء تزیینی» قرار میدهد، مرا در موقعیت تصمیمگیری میگذارد، به این منظور که هنر میتواند فاصلهی بین زشتی تا زیبایی را ترمیم کند.
عکسها: اصغر بادپر
9687440