میگوید: به سبب علاقه فراوان به دانستن و یادگرفتن، مطالعه و کنجکاوی در کسب اطلاعات از اوان کودکی علاقهمند به خواندن مجلهها و کتابهای مربوط به کودکان بودم.
میگوید: در آن مقطع خبرهای دبستان را با عکسهایی که مربوط به مسابقات ورزشی و فعالیتهای فوقبرنامه بود در مجله کیهانبچهها چاپ میکردم.
میگوید: در کلاس پنجم خبرنگار دبستانها در مجلههای «ترقی» و «امید ایران» شدم. در کلاس ششم دبستان به حرفه خبرنگاری و خبرنویسی بیشتر آشنا شدم.
میگوید: ابتدا یک تقاضای کار رایگان در روزنامه «پست تهران» که روزنامه عصر تهران بود دادم که پذیرفته شد، اما پس از چند روز، چون حضورم در روزنامه با ساعت درسم تداخل داشت به روزنامه «مرد مبارز» رفتم که صبحها منتشر میشد.
میگوید: عصرها که از دبستان تعطیل میشدم، با اتوبوس شرکت واحد از کرج به تهران میرفتم و در روزنامه «مرد مبارز» کار رایگان خبرگیری از رادیو را انجام میدادم.
میگوید: در آن شبها همانجا در دفتر روزنامه روی یک مبل استراحت میکردم و ساعت شماطهای را برای ۶ صبح کوک میکردم که زنگ بخورد. در آن ساعت از خواب بیدار و فوراً با اتوبوس راهی کرج و دبستان میشدم.
میگوید: علاوه بر مجله جوانان موسسه اطلاعات، خبرنگار ورزشی مجله کیهان ورزشی، هفتهنامه تاج ورزشی و مجلههای تهران مصور، بشیر و روشنفکر بودم و با مجلات سینمایی و توفیق همکاری داشتم.
میگوید: علاقهام به ورزش در حدی بود که دوست داشتم یک مجله ورزشی چاپ کنم و به همین خاطر با استفاده از دستگاه استنسیل دستی، بولتنهای ورزشی با ۰۲ تا ۰۵ نسخه تیراژ چاپ و در دبیرستان توزیع میکردم.
میگوید: برای دو مجله سینمایی آن زمان «ستاره سینما» و «فیلم و هنر» جدولهای سینمایی طرح میکردم، با هنرمندان نیز مصاحبه انجام میدادم
میگوید: هنر عکاسی را بسیار دوست داشتم، در مسابقات عکاسی آموزشگاههای فارس در کلاس دهم شرکت کردم، ابتدا در شیراز از ۰۰۱ امتیاز مسابقه با کسب همه امتیازها اول شدم. سپس در مسابقات استانی نیز اول شدم.
میگوید: کلاس چهارم بودم که پدرم بیماری شدیدی گرفت و به توصیه پزشکان بایستی به شهری با آب و هوای مناسب حال پدرم میرفتیم، که به شیراز آمدیم.
میگوید: دوری از تهران باعث نشد تا از عالم مطبوعات دور باشم. و پس از مدتی سرپرستی مجله اطلاعات در استان فارس به من سپرده شد.
میگوید: به اتفاق آقای فیروز گوران، تحریریه شهرستانهای روزنامه آیندگان را در تهران راهاندازی کردیم و ویژهنامههای مختلفی برای استانهای خوزستان، مازندران و فارس منتشر کردیم.
میگوید: پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی بلافاصله درخواست انتشار روزنامه را دادم و چون همیشه سرعت در کار را دوست داشتم برای آنکه روزنامهای با آخرین خبرها منتشر کنم نام «خبرجنوب» را پیشنهاد دادم.
میگوید: در سال ۸۵۳۱ به اتفاق آقایان ایرج زارع از کاریکاتوریستهای مطرح کشور، محمد مظلومدوست، سعید جمشیدپور و خانم جعفری با یک دستگاه ماشین تایپ به عنوان دستگاه حروفچینی، انتشار روزنامه را آغاز کردیم.
میگوید: به جز خودم هیچکس از مسئولین اداره ارشاد گرفته تا همکاران و دوستانم نسبت به ادامه کار روزنامه خوشبین نبودند.
میگوید: اوایل کار مشکلات زیادی داشتم، همه با ناامیدی حرف میزدند، بهای حقالزحمه آگهیهای دولتی از سطری ۴۱ تومان به سطری ۷ تومان تنزل یافته بود. از آگهیهای خصوصی هم آنچنان خبری نبود.
میگوید: از همان ابتدای کار اعلام کردم فقط در خط قانون حرکت میکنم و خط و خطوط کارم تنها قانون است و خدا را شکر که تاکنون به جز این خط، خط دیگری را ادامه ندادهام.
میگوید: مشکلات چاپ بسیار بود. چاپخانهای که کار انتشار روزنامه را برعهده داشت دارای ماشین کوچکی بود که پاسخگوی نیاز ما نبود. با آقای مصطفوی صحبت کردم، روزنامه را در چاپخانه ایشان با امکانات بهتر و ماشین بزرگتر چاپ کردیم.
میگوید: برای جلوگیری از تاخیر در انتشار روزنامه بسیاری از مواقع ساعت ۴ صبح نان و آش میخریدم و به منزل خدابیامرز آقارضا که مسئول چاپ روزنامه بود میبردم و از خواب بیدارش میکردم، نان و آش را میدادم و سوار اتومبیلش میکردم و به چاپخانه میبردمش تا روزنامه به موقع چاپ شود.
میگوید: برای توزیع مشکلات زیادی داشتیم. در ابتدا هر نفرمان که کار انتشار روزنامه را داشتیم در توزیع نیز مشارکت میکردیم. در مواقع بارندگی، موزع را سوار اتومبیل خودم میکردم و سر کوچهها میایستادم تا روزنامه را تحویل منازل و ادارهها بدهد.
میگوید: به دفعات به دفتر روزنامه حمله میکردند، بچههای روزنامه را کتک میزدند، ماکتهای روزنامه را پاره میکردند، شیشهها و میزها را میشکستند اما ما پس از رفتنشان مجدداً صفحهآرایی میکردیم، ماکتها را آماده میکردیم و به هر زحمتی بود روزنامه را چاپ میکردیم.
میگوید: زمان انتشار ویژه رایگان و صلواتی آزادی خرمشهر، ما اولین روزنامه در کشور بودیم که آزادی خرمشهر را بلافاصله چاپ کردیم و به اطلاع مردم رساندیم.
میگوید: ما اولین روزنامهای در کشور بودیم که خبر تاسفآور ارتحال امام راحل را چاپ کردیم و در تمام روزهای تعطیل ویژهنامه چاپ میکردیم و مردم را در جریان مراسمهای متعدد عزاداری داخل و خارج که به همین منظور برپا میشد قرار میدادیم که از این حیث نیز در کشور اول شدیم و پس از ما روزنامه کیهان قرار داشت.
میگوید: آتش گرفتن چاپخانه در روز پنجشنبه ۰۱ آذر ۴۸ و از دست دادن همکار بسیار عزیزمان شادروان کاظم زارعی و همچنین سوختگی چند نفر از بچههای امور چاپ مثل آقایان زارع، خادمی و شیروانی از تلخترین خاطرات من در مدت انتشار «خبرجنوب» است.
میگوید: به اعتقاد من جوانان گنج ناشناختهای در گنجینهها هستند. این نیروهای ناشناخته اگر میدان داشته باشند قابلیتهای زیادی برای عرضه دارند.
میگوید: اینکه «خبرجنوب» به میان خانهها رخنه پیدا کرده کار آسانی نیست. این موفقیت با لطف خداوند و محبت خانوادهها صورت گرفته و ما هم بایستی با تلاش بیشتر و اطلاعرسانی صحیحتر و سریعتر، بیشتر اعتمادسازی کنیم و خود را شایسته این اعتماد مردم بدانیم.
میگوید: در سال ۵۷۳۱ امتیاز روزنامه «خبر بینالملل» برای حضور موثر در خانواده مطبوعات سراسری صادر شد و برای اینکه بتوانیم در بین نشریات بینالمللی در کشورهای مختلف جایگاهی داشته باشیم اولویت مطالب این روزنامه بیشتر مسایل بینالمللی و کشوری است.
میگوید: یک سال بعد از انتشار روزنامه «خبر بینالملل» به درخواست ورزشکاران، دستاندرکاران و علاقهمندان به ورزش امتیاز چاپ روزنامه بینالمللی «خبر ورزشی» را اخذ کردم.
میگوید: به خواسته ایرانیان خصوصاً فارسیهای مقیم کشورهای عربی، به ویژه لاریهای محترم ساکن امارات احترام گذاشته و هفتهنامه «سیاحت و تجارت» را راهاندازی کردم که با اقبال مردم در سراسر کشور و همچنین کشورهای عربی مواجه شد و به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی منتشر میشد. (این هفتهنامه چند سالی است به روزنامه توریسم تبدیل شده است)
میگوید: دوماهنامه ادبی «نوشتا» با کمک و همیاری دوست عزیز و فرهیختهام حسین مدل شکل گرفت که در اکثر کشورهای جهان توزیع میشود.
میگوید: انتشار روزنامه خبر ویژه امارات همچنین نشریاتی ویژه کشورهای تاجیکستان و افغانستان در دست مطالعه است ضمن اینکه قصد داریم «خبر ورزشی» را همزمان در اروپا، آمریکا و امارات چاپ کنیم.
میگوید: یکی از آرزوهایم انتشار روزنامه برای طبقه جوان است. سعی میکنم با رفع مشکلات فنی و چاپخانه ابتدا آن را به صورت ضمیمه با روزنامه «خبرجنوب» تقدیم جوانان کنم و بعد از آن بتوانم روزنامهای مستقل برای جوان انتشار دهم.
میگوید: دوست دارم قبل از اینکه خودم درباره کارهایم صحبت کنم، خود کارها صحبت کنند! عملکرد و بازده کارهای انجام شده، خود موید تلاش و کوششی است که صورت گرفته.
میگوید: امیدوارم در عمر باقیمانده بتوانم پاسخگوی محبتهای بیشائبه همکارانم باشم، اگر توانستم کاری برای آنها انجام دهم آن وقت زمانی است که توانستهام خواستههای خود را تکمیل کنم.
****
پینوشت: انتشار روزنامه «خبر جنوب» از اول مهرماه سال ۱۳۵۸ آغاز شد و از آن سال تاکنون این روزنامه بدون حتی یک روز تعطیلی به مخاطبانش عرضه شده است.
حسین واحدیپور -صاحب امتیاز و مدیرمسوول روزنامه خبرجنوب- اکنون با برخورداری از ۵۷ سال سابقه مطبوعاتی، قدیمیترین مدیر رسانهای جمهوری اسلامی، صاحب تنها موزه بینالمللی مطبوعات کشور و صاحب امتیاز و مدیر مسئول بزرگترین موسسه مطبوعاتی بخش خصوصی کشور است.
روزنامه خبر جنوب، پرتیراژترین روزنامه خارج از تهران و تنها روزنامه بدون برگشتی تاریخ مطبوعات کشور، روزنامه خبر ورزشی، پرتیراژترین روزنامه ورزشی کشور، روزنامه توریسم، تنها روزنامه مکتوب گردشگری جهان با سه زبان فارسی، عربی، انگلیسی و توزیع بینالمللی، روزنامه خبر بینالمللی، با توزیع جهانی، کتاب هفته خبر، تنها هفتهنامه ادبی، هنری، فرهنگی کشور در قطع رقعی، ماهنامه ورزش و تصویر، تنها مجله تصویری ورزشی جهان با عکسهای سهبعدی، فصلنامه ادبی، هنری نوشتا، با نوشتههای اختصاصی برگزیدگان ادب و فرهنگ کشورهای مختلف جهان با زبانهای آنها و توزیع بینالمللی، کتاب سال خبر، با توزیع بینالمللی و همچنین انتشار صدها ویژهنامه به مناسبهای مختلف و برای مناطق گوناگون داخل و خارج کشور، خبرگزاری خبرآنلاین و «پایگاه خبری-تحلیلی توریسم آنلاین از جمله نشریات و رسانههای موسسه خبر هستند که همه به همت ایشان شکل گرفتهاند.
نکته جالب این است که روزنامه «خبرجنوب» تنها روزنامه بخش خصوصی ایران است که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون -۳۸ سال- بدون حتی یک شماره تعطیلی بیوقفه منتشر شده است.
این روزنامه از این جهت رکورددار بخش خصوصی مطبوعات ایران است.
9433190