سفیر سابق ایران در فرانسه و معاون سابق نماینده ایران در سازمان ملل متحد اعتقاد دارد که حاکمان جدید عربستان دیگر عقلانیت دوره عبدالله را ندارند و خطاهای استراتژیک بسیاری را مرتکب شدهاند. فرصتهای بسیاری را از دست داده و خودشان تبدیل به یک تهدید برای امنیت منطقه شدهاند. صادق خرازی با همه تجربهای که بهعنوان یک دیپلمات دارد آینده روشنی برای این کشور درصورت ادامه همین مسیر نمیبیند و اعتقاد دارد عربستان در دوره جدید روابط ایران با جهان در تشخیص وزن خود در منطقه و سیاستهایشان راهبردی اشتباه را برگزیدهاند. چالشهای داخلی و خارجی عربستان مسئلهای نیست که کسی بتواند از آن چشم بپوشاند.
عربستان با چند بحران داخلی در سیستم خود طی دو دهه اخیر مواجه بوده است. خردمندی ملکعبدالله باعث میشد عربستان راه و روشی غیرمتعارف در پیش نگیرد. اما با مرگ عبدالله عربستان دچار یک دگردیسی شد که بهخاطر انتقامی خصمانه از خانواده فهد و عبدالله بود. فرزندان سلمان با بهرهگرفتن از وضعیت بحران عقلی و ذهنی ملک سلمان کنترل اوضاع را طوری در دست گرفتند که نشان دهند یک عربستان دیگری در منطقه بهوجود آمده است. اما تمام دنیا بهویژه آمریکاییها آنها را فاقد تجربه حکومتداری میدانند.
آنها اسلحههایی را که در اختیار دارند اسباببازی تلقی کردهاند و با همین نگرش منطقه را به آشوب و بحران چنان کشاندهاند که تمام کشورهای فرامنطقهای در جهت مهار عربستان در حال تلاش هستند. در داخل خود عربستان هم عقلا و شیوخ عربستان از وضعیت این کشور- بهویژه بهخاطر بحرانهایی که در یمن، سوریه و منطقه مواجه شده- بسیار نگران هستند. عربستان در این دوره جدید با تندرویهایی مواجه است که پایانش مشخص نیست.
- هرچند وقت یکبار گزارشهایی مانند گزارش اخیر روزنامه گاردین درباره اختلافات داخلی در خاندان سعودی منتشر میشود و بعضیها از تغییر آرایش سیاسی قریب الوقوع در این کشور حرف میزنند. چقدر این گزارشها منطبق با واقعیت است ؟
به هر حال سیستم قبیلهای در عربستان حاکم است. 15تا 20هزار نفر خاندانی هستند که بر سر پولهای نفت نشستهاند و هیچ الگو و برنامهای برای کشور ندارند. تکنوکراتها و روشنفکران جوان هم در این کشور محلی از اعراب ندارند. عربستان دچار چند چالش جدی است. چالش درون خانوادگی از یک طرف و چالش آزادیخواهی مردم از طرف دیگر، چالش اقلیتهای مذهبی مثل 2میلیون شیعه که در شرق این کشور زندگی میکنند. بحرانهایی که عربستان با همسایههای خود دارد هم متعدد است. به مرور زمان این بحرانها اثرات خود را بیشتر نشان میدهند و بیشتر بر این کشور سایه میاندازند.
- در این دوره عربستان سیاست تهاجمی در کشورهای منطقه از جمله سوریه و یمن در پیش گرفته است که بسیاری آن را نوعی تقابل و رقابت با ایران میدانند. چه مسائلی میان ایران و عربستان قبل و بعد از مرگ ملک عبدالله تغییر کرده است ؟
عربستان نزدیک شدن ایران به آمریکا و غرب را تهدیدی علیه خود و تضعیف موقعیت سعودی در جهان میداند و عقیده دارد که نزدیک شدن آمریکا وغرب به ایران با موقعیت ژئوپلیتیکیای که دارد باعث خواهد شد این کشور منزوی شود و مورد بیتوجهی قرار گیرد. درواقع این کشور دچار یک بحران نوستالژیک جدی است. آنها بهجای اینکه در تلاش برای مذاکره با ایران باشند و در این موقعیت فضای جدیدی برای همکاری استراتژیک با ایران فراهم کنند به سمت موازنه منفی پیش رفتهاند. نتیجه این مسئله این بود که روزبهروز دچار از دست دادن منابع بودهاند و در هر نقطهای هم که حاضر شدهاند همین حضورشان به ضرر این کشور تمامشده است. چون عقلا در این کشور حاکم نبودهاند. ما در سیاست موازنه منفی و مثبت داریم.
در موازنه مثبت از هر پدیده و حتی بحرانی میشود یک فرصت ساخت. عربستان سعودی به جای اینکه از موقعیت جدید ایران یک فرصت بسازد تلاش دارد خودش را جدا بسازد. از قدمهایی که ایران و غرب برداشتهاند عربستان میتوانست استفاده کرده و خودش را وارد یک مشارکت کند. این جداسازی بهمعنای تأمین منافع حداکثری نیست. عربستان بهدنبال نوعی باجخواهی است اما در حد و اندازهای نیست که بخواهند به این کشور برای آینده منطقه باج بدهند.
- این سیاست بهویژه درباره سوریه و یمن تا کجا میتواند ادامه داشته باشد؟ شرایط در سوریه به نفع محور عربستان-ترکیه- قطر بهنظر نمیرسد. چقدر عربستان این پافشاری بر روش خود را میتواند ادامه دهد؟
عربستان بهنظر من در این مناطق شکست خورده است. جنگ 11ماههای که عربستان شروع کرده با تعداد زیادی کشته همراه بوده، نیروهای زیادی را از دست داده و در منافع خودش دچار ضرر فراوانی شده است. اگر نزدیک به ماجرا شوید میبینید عربستان چقدر نیروی دریایی و هواییاش آسیب دیده و چه میزان ضرر به پدافند موشکیاش وارد شده است. عربستان نیروی انسانی نظامی درست و حسابیای ندارد و با نیروی اجارهای وارد نبرد شده است. بخش زیادی از نیروی انسانی بومی این کشور دچار آسیب جدی شده و از هم پاشیده شدهاند. با ارتش اجارهای نمیشود در دنیای جدید جنگید. هر قدر هم که تکنولوژی تجهیزات بالا باشد اما با ارتش اجارهای جنگ در دنیای جدید امکان ندارد. چون دوام و بقایی نمیتواند داشته باشد.
- در مورد سوریه هم شرایط به هیچ عنوان به نفع محور عربستان، ترکیه و قطر پیش نمیرود.
در سوریه که عربستان کاملا موقعیت خود را باخته. ترکیه هم همینطور. ترکیه با کردها وارد جنگ شده و جاده مواصلاتی این کشور در سوریه هم قطع شده است. ایران دست بالا را در سوریه دارد و روسیه توانسته موقعیت ویژهای ایجاد کند و نیروهای ارتش سوریه بسیاری از مناطق را محاصره کردهاند. شرایط سوریه کشورهای عربستان، ترکیه و قطر را در موقعیت سختی قرار داده است. سوریه هیچ راهحل دیگر ندارد غیراز مذاکره.
- درباره بسیاری از مسائل ازجمله همین مسئله سوریه هم بهنظر میرسد اختلافات عربستان با کشورهای غربی هر روز بیشتر میشود و حتی آمریکاییها به ریاض هشدار میدهند. این مسئله چقدر میتواند ادامه داشته باشد؟
تضاد عربستان با کشورهای غربی روزبهروز آشکارتر میشود. کشورهای غربی میگویند امنیت خودشان را نمیتوانند در گرو سیاستهای غیرمنطقی و خصمانه کشوری بگذارند که در نهایت ما باید تاوانش را بدهیم. هرقدر ایران و غرب به هم نزدیکتر شوند موقعیت کشورهای عربی در منطقه متزلزلتر میشود. آنها باید از موقعیت جمهوری اسلامی ایران استفاده کنند. آنها نه میتوانند ایران را نادیده بگیرند و نه میتوانند حسادت خودشان را پنهان کنند. یک راه منطقی باقی میماند که با ایران وارد دیالوگ شوند. بهطور حتم از مذاکره و دیالوگ با ایران ضرر نمیکنند.
- با این جهتگیری سیاسی، عربستان چه اهدافی را در منطقه دنبال میکند و غربیها چه امتیازی به این کشور بدهند تا آرام بگیرد؟
عربستان اصلا عدد و رقمی بهحساب نمیآید که بخواهند به آن امتیاز بدهند. عربستان دچار بحران القاعده در داخل است که آن را به بیرون مرزهای خود میفرستاد اما وارد یک جنگ خودخواسته شد. بهنظرم عربستانیها در سیاست منطقهای خود فریب رژیم صهیونیستی را خوردند. این کشور مدتها در تلاش بود تا بحران را با توافق ناگفته و نانوشته با القاعده و داعش از سرزمین حجاز به بیرون منتقل کند و در مقابل در برخی مواقع آنها را حمایت کند. اما این گروهها هر جایی که رسیدند به عربستان ضربه زدند. عربستان هم ناچار است عکسالعمل نشان دهد. درحالیکه برای خودش یک سلطه و هژمونی منطقهای قائل بوده است. این هژمونی اما با دو عنصر قابل دستیابی است: یکی قدرت فزاینده یک کشور است بهعنوان نمونه در تکنولوژی، دانش فنی و قدرت برتر نظامی که عربستان آنها را نداشته است. دیگر آنکه دارای موقعیت Nation State باشد و دولت- ملت آن به قدری قوی باشد که کشورهای دیگر بهدنبالش باشند، که آن را هم ندارد.
- عربستان پس از مدتها دچار بحران کسری بودجه شده و حتی نهادهای بینالمللی اقتصادی در این رابطه هشدار دادهاند. در زمینه سیاسی و اجتماعی هم این کشور با مشکلات مختلفی روبهروست. آینده عربستان را در چنین شرایطی چطور میبینید؟
بحرانهای جدیای که عربستان را در آینده تهدید میکند بسیار بیشتر از چیزی است که ما تصور میکنیم. آقای التویجری که مدتها با ملک عبدالله و ملک فهد کار میکرد و در واقع رئیس دربار عربستان طی 40،30 سال بود در جمعی خصوصی میگفت عربستان سعودی در واقع اکنون وضعیت سال 57 ایران را دارد و حاکمان جدید در واقع پایشان را در لانه عقرب کردهاند.
به گفته خالد التویجری آنها متوجه نیستند که چه نیشهایی را خواهند خورد و چه بلایی سرشان میآید. این حرف از زبان کسی که وزیر دربار ملک عبدالله و ملک فهد بوده و یکی از بزرگترین شیوخ عربستان است بسیار مهم بهحساب میآید. او همچنین تأکید داشت که فرار سرمایه از عربستان بسیار زیاد شده و ثروتمندان در حال خرید الماس برای خارج کردن پولهای خود از این کشور هستند.
بخشی از گران شدن الماس در بازارهای اروپا هم به همینخاطر بوده است.
7776811