گوناگون 14:29 - 25 مرداد 1399

خستگی‌ها را از تن به درآوریم و بجوشیم و بخروشیم و مجاهدت ورزیم

به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام و المسلمین محمد عالم زاده نوری عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در یادداشتی به یک شبهه اساسی که این روزها در فضای مجازی مطرح است پاسخ داده است.

کسانی برای بهبود وضع اداره کشور و حل مشکلات داخلی پیشنهاد داده‌اند که جمهوری اسلامی از تمرکز بر حل معضلات بین‌المللی و معارضه آشکار و پرهزینه با حکومت‌های ظالم دست بردارد و با به‌کار بستن تقیه و مماشات با نظام ظالمانه‌ی بین‌الملل بر حل مشکلات داخلی متمرکز گردد. این کسان علاوه بر استناد به روایات تقیه به این موضوع استدلال کرده‌اند که فشارهای بین‌المللی موجب وضع بد اقتصادی و نارضایتی شدید مردم گردیده و ممکن است به اعتراض‌های خشونت‌بار و به مخاطره افتادن اصل حکومت و کیان تشیع بیانجامد.

گاهی این اشکال این گونه تقریر می‌شود که ما از سویی موظف به تمشیت امور داخلی خود هستیم و از سویی موظف به مبارزه با دشمنان خارجی و این دو باهم تزاحم دارد. بنابراین باید به وظیفه اهم عمل کنیم و وظیفه اهم، همانا رسیدگی به امور داخلی است. زیرا چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.

برخی دیگر نیز توصیه می‌کنند برای حفظ اخلاق و انسانیت در جامعه ایرانی، باید دست از استکبارستیزی برداریم. زیرا ادامه این وضع باعث شده که مردم از دین و اخلاق و انسانیت رویگردان شوند.

جنس این استدلال

روشن است که این اشکال و استدلال اختصاصی به شرایط فعلی ندارد و بازگشت آن به تشکیک در اصل انقلاب است؛ یعنی اساساً اشتباه کردیم انقلاب کردیم. چنین ادعایی از مقوله ادعای انجمن حجتیه و بازگشت از مکتب امام و پشیمانی از نهضت اسلامی است.

این سخن به اینجا می‌انجامد که علت اصلی مشکلات موجود در کشور، دشمنی با آمریکاست. یا نباید انقلاب می‌کردیم یا دست کم از حالا انقلاب را تمام شده در نظر بگیریم و با روند اجتناب‌ناپذیر جهانی شدن، همسو شویم و جان خود را از مخمصه نجات دهیم (حفظ شیعه).

این سوال به گونه‌ای مطرح شده که گویا این مملکت در چهل سال بعد از انقلاب جز بدبختی و عقب‌رفت نداشته است و الان به خاک سیاه نشسته و در حضیض ذلت است. مسئولان نظام هم عمدتاً دزد و فاسد و قالتاق و شیاد بوده‌اند و به جای خدمت به مردم، جیب خود را پر کرده‌اند. اکنون وقت آن رسیده که دو دستی بر سر خود بزنیم و از آن گذشته سراسر نکبت و بدبختی توبه کنیم و آرزوی زمان شاه و رضا شاه را داشته باشیم و از اشتباه بزرگی که در پدید آوردن این نهضت و انقلاب کردیم و این همه جوان را به کام شهادت فرستادیم پشیمان و حسرت زده باشیم و حقوق این همه مردم را که ضایع کردیم دغدغه‌مند حق الناس باشیم و از این به بعد هم به هیچ کشوری انقلاب خود را صادر نکنیم و برای سایر کشورهای بپاخاسته‌ای که می‌خواهند از انقلاب ما الگو بگیرند بگوییم ما غلط کردیم؛ لطفاً شما این غلط را تکرار نکنید.

«ما به جز آبگوشت و قرمه سبزی، قابلیت رقابت در هیچ صنعتی را نداریم»! و «باید از خارج مدیر وارد کنیم»! و «خودکفایی در کشاورزی مزخرف است»! و «آمریکا می‌تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد»! و «نمی‌توان با شعارهای توخالی مقابل قدرت‌های بزرگ ایستاد»! و...

الان وقت آن رسیده که نظریه‌پردازی کنیم که در عصر غیبت که عصر حیرت است اساساً نمی‌توان انقلاب کرد و به فکر تمدن‌سازی بود. جهان را باید امام زمان اصلاح کنند. ما باید در این وانفسای مشکلات به فکر تقیه باشیم.

 

پاسخ

پاسخ به این گفته را در چند بند پی می‌گیریم:

۱. فرض تزاحم غلط است. اولاً این دو تکلیف (تمشیت امور داخلی و مبارزه با دشمن خارجی) تزاحم ندارد و خدای متعال هر دو را از ما توأمان خواسته است. ممکن است وقتی به هر دو می‌پردازیم نتوانیم هر دو را با سرعت زیاد پیش ببریم. اما در عین حال نمی‌توانیم به بهانه تزاحم از یکی به نفع دیگری دست برداریم. نهایت اینکه سرعت را باید بکاهیم. مثل وظیفه علم آموزی و عبادت که نمی‌توان یکی را به بهانه تزاحم بر دیگری ترجیح داد و دیگری را تعطیل کرد. دو پروژه همزمان در زندگی انسان است که تعطیلی یکی از آنها به برهم خوردن قواره و تعادل اخلاقی می‌انجامد. باید به هر طریقی که شده هر دو را دنبال کنیم (نظیر اتاق و آشپزخانه و حمام و سرویس در نقشه یک زمین محدود است که به بهانه کوچکی و محدودیت زمین نمی‌توان از یکی دست برداشت. همه باید در نقشه وجود داشته باشد. نهایت اینکه می‌توانیم ابعاد اینها را کوچک‌تر کنیم). بنابراین مبارزه با استکبار یک وظیفه اخلاقی مستقل است که به بهانه سایر وظایف نمی‌توان از آن دست کشید. و البته هزینه‌هایی هم دارد.

۲. مقیاس کوچک. ثانیاً برای تصور بهتر صورت مساله، مقیاس را کوچک کنیم و اندکی درون‌نگری داشته باشیم. زیرا ذهن انسان ابعاد کلان را دیرتر درک می‌کند. توجه کنیم که عملکرد ج. ا. ا از همین من و شما تشکیل شده است. دولت و وزارت‌خانه‌ها هم همین ماها هستیم. عملکرد ما چقدر به استکبارستیزی ربط دارد؟ هریک از ما با چند نهاد بزرگ در جمهوری اسلامی مرتبط هستیم. آیا ضعف عملکرد آنها به استکبارستیزی مربوط است یا به سو عملکرد ما و تنبلی‌ها و کم‌کاری‌های ما و سیستم‌های مدیریتی ضعیف؟ ما اگر ناکارآمد هستیم و کم‌کاری می‌کنیم نباید ناکارآمدی‌ها و کوتاهی‌های خودمان را به پای مبارزه با نظام سلطه بنویسیم. نباید چون ما در اینجا کم‌کاری می‌کنیم و از خودمان ضعف نشان می‌دهیم آقا را محکوم کنیم و انقلاب را متهم بدانیم و از افتخارات گذشته خود توبه کنیم. باید خودمان اهل عمل شویم. من و شما که جزو این نظام‌های ناکارآمد هستیم چه برآوردی از مشاهدات‌مان داریم؟ آیا مقصر این همه کوتاهی رهبر است؟ آیا برای رفع کوتاهی‌های خودمان باید از نقاط قوت خود دست برداریم؟ آیا با دست برداشتن از نقاط قوت‌مان مشکلات حل می‌شود؟ چرا باید همین نقاط افتخار خودمان را از دست بدهیم یا از بین ببریم؟ به جای این موضوع بهتر است این نقاط ضعف را حل کنیم. این نقاط ضعف ما ربطی به سیاست‌های کلی نظام و استکبارستیزی ندارد.

راه حل این است که نیروی موجود خود را درست به کار بگیریم و فرافکنی نکنیم. یعنی مشکلات را به شعارهای درست و جهت‌گیری‌های حق و افتخارات اسلام منسوب ندانیم.

فرض کنید ما به این توصیه عمل کنیم و دست از استکبارستیزی برداریم و همه شعارهای انقلابی را کنار گذاریم و دیگر نخواهیم اسرائیل از صحنه روزگار محو شود و آمریکا دست از تجاوز بردارد… اصلاً مثل یک برده گوش به فرمان و گاو شیرده در خدمت آنها هم باشیم… بفرمائید مشکلات ما چگونه حل می‌شود؟ باز هم برای حل مشکلات باید سراغ مدیرانی مثل شما بیاییم و از شما بخواهیم که طرح دهید و اقدام کنید. با دست برداشتن از شعارهای حق نمی‌توان حق را اقامه کرد و مشکلات را حل کرد. با کنار گذاشتن افتخارات و عظمت‌ها نمی‌توان عظمت آفرید.

از فرض تزاحم این گونه استفاده می‌شود که تمام مشکلات ما در تمشیت امور به خاطر این است که با آمریکا درگیر شده ایم اگر با آمریکا درگیر نمی‌شدیم چنان آرامش و فرصت داشتیم و چنان امکانات داشتیم که تمام امور ما گل و بلبل می‌بود. الان هم اگر این را رها کنیم همه چیز حل می‌شود. در حالی که مشکل اصلی در کم‌کاری و مدیریت ماست. اگر مدیریت ضعیف است آمریکا را هم رها کنیم باز هم ضعیف هستیم. باید همت را بالا برد.

۳. کارآمدی انقلاب

جالب اینجاست که کشور ما پس از انقلاب در هر دو جهت پیش رفته‌است. هم در تمشیت امور داخلی خود و هم در سیاست خارجی و مبارزه با تبهکاران بین المللی. آیا ما پس از انقلاب در تأمین عدالت دستاوردی نداشته‌ایم؟ هرگز این گونه نیست. دستاوردهای انقلاب اسلامی فراتر از برداشت‌های سطحی ماست، البته ما در تمشیت امور مادی و معنوی جامعه خودمان به نقطه نهایی وایدآل نرسیده‌ایم و تا دست‌یابی به عدالت اجتماعی مطلوب اسلامی راه طولانی داریم؛ ولی ناموفق نبوده‌ایم. کارآمدی نسبی داریم. گوشه‌ای از برکات و ثمرات انقلاب را در پیوست این مقاله آورده‌ام. در این زمینه به کتاب عیار تمدنی نیز می‌توان مراجعه کرد.

کتاب "عیار تمدنی جمهوری اسلامی" (در حجم ۷۶۰ صفحه) که کار نفس‌گیر گروهی از تمدن‌پژوهان است از سوی مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی منتشر شده است. این کتاب که طراحی و اجرای آن از سال ۱۳۹۴ شروع شد، در یک فرآیند نوآورانه و به شکل گروهی به ثمر نشسته و ایده‌ها و پرسش‌های جدیدی را در تجربه تمدنیِ اسلام در نظام جمهوری اسلامی عرضه نموده است. در این کتاب، موضوعات برگزیده از تجربه تمدنی جمهوری اسلامی، از سه نقطه عزیمت نظریات پشتیبان، اسناد بالادستی، و تجربه عینی جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار گرفته و نقطه‌ها قوت و ضعف تمدنیِ ایران در گذشته چهل‌ساله‌اش مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.

این کتاب سبک متفاوت و نوآورانه‌ای برای بررسی کارنامه جمهوری اسلامی دارد. نوآوری‌اش در سه ضلع نظری، سندی و عینی و عملی جمهوری اسلامی است. مأموریت مهم این کتاب این است که بگوئد برای داوری در مورد کارنامه جمهوری اسلامی باید کار علمی کرد. چه کسانی که کارنامه جمهوری اسلامی را سیاه می‌دانند باید در فرآیند کار علمی آن را نشان بدهند و چه کسانی که آن را سفید سفید می‌دانند.

۴. نتیجه مبارزه به سود ماست

دقیقاً برعکس نظریه فوق تمشیت امور مادی و معنوی کشور درگرو این مبارزه با ظلم و بدی و تباهی است. یعنی اگر بخواهیم به دستاوردهای بهتری در تمشیت امور جامعه برسیم لازم است با دستگاه فساد جهانی بیشتر درگیر شویم. در این صورت اتفاقاً موفق‌تر هستیم. نشانه‌اش هم پیشرفتی است که بعد از انقلاب حاصل شده است. ما الان زمینه‌های پیشرفت در تمشیت معیشت را بیشتر از زمان شاه داریم.

اینکه امت شیعه به راهبری فقیه عادل و نایب امام زمان توانسته است معادلات جهانی را برهم زند و قدرت و سطوت ظالمان و مستکبران را بشکند و با مجاهدت و رشادت دست بیگانگان را از سرمایه‌های مسلمانان در ایران و عراق و سوریه و … کوتاه کند و از ملل مظلوم عالم (فلسطین، غزه، یمن و…) در نبرد با عفریت کریه ظلم و دستگاه جهنمی شیطان دفاع کند و موج و خروشی در سراسر جهان بر علیه دستگاه عظیم ستم برافکند و با اتکای به خدا و قدرت خود یک تنه در مقابل جهان‌خواران بایستد و خود را حفظ کند و آرمانش را فریاد بزند و به گوش عالم برساند و در یک نقطه عطف تاریخی به خوبی نقش‌آفرینی کند این حاصل مبارزه است نه تقیه با آن تفسیر عجیبش.

مبارزه یک تکلیف کور نیست. این تکلیف دارای مصلحت است؛ هم به صلاح آن مظلومان و ستمدیدگان است و هم به صلاح خود ماست. این گونه نیست که مبارزه با ظلم و استکبار یک وظیفه تعبدی صرف باشد که از باب اطاعت پروردگار باید انجامش داد. صلاح و فلاح و آسایش خود ما در این مبارزه است.

۵. تقیه

در یادداشت دیگری نیز گفته شد که برداشت از تقیه در این نظریه تام نیست. تقیه یک شیوه مبارزه است. تقیه صرفاً روشی برای حفظ کردن جان خود و عافیت‌جویانه و رفاه‌طلبانه در کنج خانه نشستن و در خدمت خانواده بودن و تمشیت امور زندگی کردن نیست؛ تاکتیک مبارزه است. تقیه فرار از میدان درگیری و پشیمانی از نابود کردن دشمن و عقب‌نشینی از برانداختن ظلم و شرارت نیست. نقشه و تدبیری برای ضربه‌زدن مؤثر به دشمن و نابود کردن کامل تبهکاری و تبهکاران است.

تقیه یک طرح درجه دو (پلن ب) است. طرح الف اخلاق اسلامی مبارزه فعال، صریح و آشکار با شرارت و تجاوز است. اما در شرایطی که قدرت بر تغییر وضع موجود و به زیرکشاندن ظالمان و قطع دست سلطه‌گران و متجاوزان نداریم از سر ناچاری طرح مبارزه را عوض می‌کنیم. اگر امام حسن مجتبی علیه‌السلام یاران جان‌برکف پابه‌رکابی می‌داشت صلح نمی‌کرد. اگر امام صادق علیه‌السلام هفده مجاهد کارآمد باصلابت در میان اصحاب خود می‌دید قیام صریح می‌کرد.

در تقیه اسلامی، نباید لعن و مرگ و نفرت و برائت و کینه و دشمنی خود را فراموش کنیم و طرح و تدبیر و حرکت و حماسه و جهاد و مقاومت را متوقف سازیم. اگر امام صادق تقیه می‌کرد تقیه‌اش به گونه‌ای بود که همه اصحابش در خطر بودند نه در عافیت. این همه امام‌زاده‌هایی که در کوره‌دهات‌ها و کوهستان‌ها دربدری کشیده و مکتب تشیع را با خون سرخ خود حفظ کرده‌اند محصول دوران تقیه شیعه‌اند. دوران تقیه دوران گل و بلبل نیست. دوران صلح و سازش نیست. دوران از حرکت باز ایستادن و از همه آرمان‌ها دست برداشتن نیست. دوران تمشیت امور زندگی نیست. دوران روزمرگی و رفاه و عافیت نیست. چرا همه امامان معصوم به قول شما در دوران تقیه به شهادت رسیدند؟ چرا طواغیت عصر، وجود امام معصوم را در هیچ شرایطی تحمل نمی‌کردند؟ امام معصوم در دوران تقیه چگونه زندگی می‌کرد که طاغوت زمان خود را به ستوه می‌آورد به گونه‌ای که وجودش برای او غیرقابل تحمل بود؟

اگر ما هم در دوران تقیه به گونه‌ای باشیم که برای طواغیت زمان خود غیرقابل‌تحمل و مزاحم باشیم به امامان معصوم اقتدا کرده‌ایم. ولی اگر تقیه مورد توصیه ما تقیه‌ای باب دندان دشمنان باشد؛ آرزوی آنان را برآورده سازد و مزاحمی را از سر راه آنان بردارد … نه اسلامی عمل کرده‌ایم نه اقتدای به امام معصوم.

تقیه و حفظ جامعه تشیع یک رویکرد فعال باید داشته باشد. این که شیعه حفظ شود غایتش چیست و آخرش کجاست؟ آخرش باید زمینه ظهور امام زمان را فراهم کند. اساساً هدف از بعثت پیامبران همین است: هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی‏ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ. خدای متعال رسول فرستاده؛ دین حق فرستاده؛ هدایت فرستاده؛ قرآن و وحی فرستاده تا این دین جهانی شود و بر همه آئین‌ها و ادیان چیره گردد. هرچند آمریکا و اسرائیل نپسندند. برای این منظور باید کسانی زمینه سازی کنند. یوطئون للمهدی سلطانه؛ رجل من أهل قم یدعو الناس إلی الحقّ، یجتمع معه قوم کزبر الحدید، لا تزلّهم الریاح العواصف، و لا یملّون من الحرب، و لا یجبنون، و علی اللّه یتوکّلون، و العاقبة للمتّقین.

۶. با تسلیم شدن، دشمن رها نمی‌کند

با دست برداشتن از مبارزه و کرنش در مقابل دشمنان، ما از شر آنها خلاص نمی‌شویم و نمی‌توانیم با آسودگی و عافیت به تمشیت امورمان برسیم. زیاده‌خواهی و خوی استکباری دشمن حدیقف ندارد. وَ لَنْ تَرْضی‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری‏ حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ. و لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا.

دشمن ما علناً به میدان آمده است و بدون هیچ تعارف و لاپوشانی عربده می‌کشد، برای براندازی ما بودجه تصویب می‌کند و ما را تهدید می‌کند. ما در شرایطی هستیم که اگر مبارزه علنی نکنیم همه موجودیت خود را از کف داده‌ایم. چرا گمان می‌کنیم دشمن اتوکشیده‌ی ادکلن زده‌ی باکلاسی که پشت میز مذاکره لبخند می‌زند مهربان و خونسرد و اخلاقی است و کاری به کار ما ندارد. عراق و سوریه و میانمار و نیجریه پیش روی ماست. آیا آنها استکبارستیزی داشتند که این گونه در معرض جنایت‌های فجیع قرار گرفتند؟ اگر از شرف خود در یک مبارزه صریح و فعال دفاع نکنیم یا ما را از بین خواهد برد یا تمام اعتقادات و آرمان‌های ما را یک به یک خواهد گرفت. دشمن فعال است نه منفعل. شیطان بزرگ است. گمان نکنیم استکبار، خوی استکباری خود را فقط صرف کسی می‌کند که با او مخالفت می‌ورزد و بر سر او فریاد مرگ و لعن می‌زند.

او ابتدا به ساکن، با دیگران کار دارد و همه را برده خود می‌خواهد. به مصر و عربستان و سایر کشورهایی که این ذلت را پذیرفته‌اند توجه کنیم. اینها تجربه تاریخی است. به همین جهت اگر ما در سوریه و یمن و عراق و فلسطین و غزه خرجی می‌کنیم از خودمان در مقابل شیطان‌صفتان وحشی (البته در خارج از مرزمان) دفاع می‌کنیم. این آرامش و آسایشی که اکنون برای ما فراهم آمده است ناشی از همین مجاهدت‌ها و ستیزه‌هاست. شک نکنید که اگر این مقاومت نمی‌بود امروزه فلسطین به کلی فراموش شده بود و اسرائیل از نیل تا به فرات را در تصرف داشت و صهیونیست خبیث همه سرنوشت ما را در دست قدرت خود گرفته بود. اگر انقلاب نمی‌شد ما در ریخته شدن خون فلسطینی‌ها و یمنی‌ها شریک بودیم. ایران به ۱۰ کشور تقسیم شده بود. برده غرب شده بودیم و برای رفتن به خراسان و خوزستان و تبریز و بلوچستان باید ویزا می‌گرفتیم. احتمالاً جای ۳۱ استان کمتر از ۱۰ استان داشتیم.

دشمن رها نمی‌کند. مسئله اصلی آمریکا با ایران، موجودیت جمهوری اسلامی ایران است که با مذاکره و رابطه حل نمی‌شود. علت هم آن است که قدرت و استقلال جمهوری اسلامی برای استکبار غیرقابل قبول است.

به تعبیر رهبر انقلاب: «وقتی شما حاضر شدید امکان دفاعی‌تان را کم کنید، حاضر شدید اقتدار منطقه‌ای‌تان را نابود کنید، حاضر شدید صنعت هسته‌ای را که حیاتی است برای کشور ما، بکلّی کنار بگذارید، او که قانع نمی‌شود، او چیز جدیدی مطالبه خواهد کرد، یک درخواست جدید می‌کند. و هیچ عقلی حکم نمی‌کند که ما برای اینکه متجاوز را وادار کنیم به توقّف، خواسته‌ی او را برآورده کنیم».

۷. مقاومت کنیم امداد می‌شویم

برعکس اگر در مقابل دشمن مقاومت کنیم و از کوره درنرویم طبق سنت الهی مشمول امداد او خواهیم شد و جلوتر خواهیم رفت حتماً دشمن از پا در می‌آید و کم می‌آورد و عقب‌نشینی می‌کند. خدای متعال در سوره فتح: ۲۲ می‌فرماید: وَ لَوْ قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثُمَّ لا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً؛ اگر کافران با شما بجنگند حتماً از پیش روی شما می‌گریزند، و حمایت‌کننده و یاوری هم [که از آنان دفاع کند] نمی‌یابند. ممکن است کسی بگوید این آیه مربوط به صدر اسلام است و ربطی به ما ندارد. برای اینکه چنین توهمی نشود خداوند بلافاصله در آیه ۲۳ فرموده است: سُنَّةَ اللَّهِ الَّتی‏ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدیلاً؛ یعنی این که گفتم یک سنت و قانون لایتغیر الهی بود که در گذشته بوده و در آینده هم تغییر و تبدیل نخواهد کرد. بعد برای آنکه به مومنانی که احتمالاً به فکر سازش و تقیه افتاده‌اند و تاب و مقاومتشان در مقابل دشمن رو به اتمام است دل‌گرمی دهد امدادهای الهی را یادآوری می‌کند: وَ هُوَ الَّذی کَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَکَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَکُمْ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیراً.

خوشبختانه ما همه این آیات و نشانه‌های الهی را در دوران معاصر با چشم خود دیده‌ایم و دست قدرت پروردگار را در امداد جبهه مؤمنان بر علیه نظام سلطه روز به روز داریم درک می‌کنیم. البته بی‌شک مبارزه و استقامت هزینه‌هایی دارد و به سادگی و آسایش نمی‌توان این مسیر را طی کرد.

من و شما به عنوان پژوهشگران دینی باید این معارف را به گوش مردم برسانیم و مردم را به استقامت دعوت کنیم: فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ؛ البته این استقامت خیلی سنگین است؛ یعنی خیلی هزینه دارد و مردم هم به سادگی زیر بار این استقامت نمی‌روند. این توصیه به استقامت همان چیزی است که پیامبر اکرم را پیر کرد: «شیبتی سوره هود».

۸. خرجی نکرده‌ایم

گمان شده که جمهوری اسلامی استکبارستیزی را بر تمیشت امور مادی و معنوی جامعه خود مقدم داشته و بخش وسیعی از امکانات را صرف اهداف سیاست خارجی در عرصه استکبارستیزی کرده است. از ظاهر این سوال برمی‌آید که ما خیلی برای این کار هزینه داده‌ایم و اگر این هزینه‌ی کلان را صرف امور داخلی می‌کردیم خیلی پیشرفت کرده بودیم. آیا انصافاً چنین است؟ عمده بودجه ما کجا خرج می‌شود؟ کل امکاناتی که ما به این منظور اختصاص داده‌ایم چقدر است؟ قبلاً گفته شد که اینجا فرض تزاحم درست نیست. اکنون می‌افزاییم که جمهوری اسلامی چندان خرجی برای استکبارستیزی هم نمی‌کند و آن را بر تمیشت امور مادی و معنوی جامعه خود مقدم نداشته و جز اندکی از امکانات را صرف اهداف سیاست خارجی در عرصه استکبارستیزی نکرده است.

علاوه بر این وظیفه اخلاقی و انسانی ما چه می‌شود؟ فرض کنید شما درآمد مختصری دارید و اولیات زندگی را در حد ابتدایی می‌توانید برای خود و خانواده‌تان تأمین کنید و همیشه در توسعه امکانات زندگی لنگ هستید. در همسایگی شما خانواده‌ای بی‌بضاعت و بسیار فقیر هست که نان شب برای خوردن ندارد و کودکان محروم آنها در زجر و عسرت و گرسنگی به سر می‌برند. با یک درون‌نگری اخلاقی و انسانی به این سوال جواب دهید. آیا اول ماه که حقوق می‌گیرد یک پاکت میوه یا یک وعده غذای گرم به این خانواده بی‌بضاعت کمک نمی‌کنید؟ حتماً این کار را می‌کنید. این کمترین اقدام اخلاقی است و نشان از وجدان انسانی دارد. حکایت هزینه‌هایی که ما برای استکبارستیزی و کمک به مظلومان جهان داریم همین است.

۹. نمونه حکومت امام علی (ع)

این نظریه به اینجا می‌انجامد که دولت امام علی را هم شکست خورده و عقب مانده تلقی کنیم. در دولت امام علی هم اختلاس و فساد بود. ناله‌های امام علی از حاکمان و کارگزاران خود در نهج‌البلاغه برای تاریخ ثبت شده است (مثل بسیاری از پیام‌ها و سخنرانی‌های رهبری). اما روشن است که حکومت امیر مؤمنان علی‌رغم همه‌ی کاستی‌ها و مشکلات، تاریخ بشریت را پیش برده و یک نقطه قوت در سیر بشر به سوی کمال به شمار می‌رود. نمی‌توان به امیرمؤمنان توصیه کرد که دست از مبارزه بردارد و به حفظ خود و امت خود پبردازد.

۱۰. آزمون تاریخی این فرضیه

توجه کنیم که این فرضیه آزمون تاریخی خود را پس داده و سربلند بیرون نیامده است. این فرضیه سال‌هاست که در کشوری مثل عراق توسط مرجعیت عالی آن اجرا می‌شود. ولی نتیجه مورد نظر در آنجا مطلوب نیست. مقایسه وضعیت ایران با ‌کشورهای مشابه، نظیر عراق و مصر نشان می‌دهد اگر انقلاب اسلامی در اینجا رخ نمی‌داد در خوشبینانه‌ترین حالت، کشور ما شرایطی ‏نظیر وضعیت امروز مصر را داشت که فقط به‌عنوان نمونه، آمار تکان‌دهنده فقر و بی‌خانمانی در این کشور حاکی از زندگی بیش ‏از ۵ میلیون شهروند مصری فاقد مسکن در گورستان‌ها و در کنار مردگان است. این وضعیت وحشتناک در حالی ‏است که حاکمان مصر در چهار دهه اخیر اولاً نگاهی مثل نگاه شاه ایران را داشتند و ثانیاً کاملاً در خدمت منافع غربی‌ها گام ‏برداشته و بدون اجازه آن‌ها آب هم نخورده‌اند و ثالثاً با هیچ تحریم و جنگ طولانی هم روبه‌رو نبوده‌اند. ‏

۱۱. هزینه سازش

هزینه دادن برای مبارزه ضروری است. بدون هزینه نمی‌توان مبارزه کرد. در دار تزاحم مبارزه حتماً تضییقات و مشکلاتی را برای ما پدید می‌آورد و ما را از رسیدن به برخی مطلوب‌ها بازمی‌دارد. اگر بخواهیم با آرامش و بی‌دغدغه به زندگی و روزمرگی خود برسیم و با هیچ مشکل و رنجی مواجه نشویم نمی‌توانیم و نباید مبارزه کنیم. بنابراین اگر ما موظف به مبارزه هستیم یعنی موظف به دست برداشتن از برخی آسایش‌ها و عافیت‌ها هستیم.

بدون تردید چنین است. اما باید به این هم توجه کرد که سازش هم هزینه دارد و هزینه آن بیش از هزینه مبارزه است. گمان نشود که با کرنش در مقابل دشمنان و پذیرش سطله آنان، ما از شر آنها خلاص می‌شویم و می‌توانیم با آسودگی و عافیت به تمشیت امورمان برسیم. تجربه برجام این موضوع را برای چندمین بار نشان داد که دست دادن و لبخند زدن و همبرگر خوردن با دشمنان هرگز فسحت و گشایشی برای ما فراهم نمی‌آورد. زیاده‌خواهی و خوی استکباری دشمن حدیقف ندارد. وَ لَنْ تَرْضی‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری‏ حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ. و لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا. اگر در مقابل دشمن کوتاه بیاییم و تاب نیاوریم قدم به قدم پیش‌تر می‌آید و تا نفس ما را نگیرد و ما را برده خود نسازد و همه اعتقادات ما را از ما نگیرد ول‌کن نیست.

۱۲. ننگ امت

پیامبر اسلام و همه پیشوایان الهی مأمور بودند طرح الف را اجرا کنند؛ البته اگر مردم تاب نیاوردند و از پرداخت هزینه ایمان خود سر باز زدند پیامبر یا امام معصوم طرح ب را قبول خواهد کرد و به مبارزه منفعل (تقیه) روی خواهد آورد. در این صورت امام یا رسول برای جلب همراهی امت، وظیفه خود را انجام داده است و عند الله ماجور و مشکور است؛ اما آن امت تا دامنه قیامت بار ننگ و عار این کوتاهی را به دوش خواهد کشید. پذیرش حکمیت برای امام علی یک وظیفه الهی بود با توجه به کوتاهی‌های یارانش که در عرصه مبارزه صریح با دشمن کم آورده بودند (همان گونه که پذیرش قطع‌نامه صلح برای امام حسن علیه السلام و پذیرش برجام برای آقا یک وظیفه الهی بود)؛ اما ننگ آن برای امت باقی ماند و آن امت به جهت عدم همراهی با آرمان بلند ولی خدا و کم‌آوردن در راه مبارزه‌ای که سرانجام حتمی‌اش پیروزی بر کفار بود و عقب انداختن پروژه تاریخی امامت دائماً محکوم و بدنام است.

انصافاً اگر به جای این دولت پیر و خسته و ناامید که همه توان خود را برای سازش و تقیه به کار گرفت یک دولت جوان انقلابی می‌داشتیم الان کجا بودیم؟ همین دلسردی‌ها و احساس ضعف‌ها در میان مردم و توجه نکردن به سنت‌های الهی و دلگرم نبودن به امداد الهی و با قواعد مادی و معادلات دنیوی امور را حلاجی کردن باعث شد که مردم به این شجره رأی دهند و پروژه تاریخی ولایت را به تأخیر اندازند. بنابراین ما نباید ضعف‌های داخلی را به رسمیت بشناسیم و با دشمنی با دشمنان توجیه کنیم و نظریه‌پرداز سازش و تسلیم شویم. باید توصیه به صبر و استقامت و جهاد و مبارزه در جبهه‌ی داخل و خارج داشته باشیم.

۱۳. عین نظر دشمنان

جالب اینجاست که دشمنان اسلام و انقلاب و ملت ما هم این موضوع را فهمیده‌اند و برای از بین بردن این نظام که خار چشم و موی دماغشان شده است همین روش را دارند: زخم‌های پیکره این انقلاب را مانند مگس می‌بینند و بزرگ‌نمایی می‌کنند و دستاوردهای انقلاب را مخدوش می‌سازند که ما و شما احساس کنیم: «با این انقلاب هیچ اتفاقی نیفتاده است و ما سراسر خسارت کرده‌ایم. پس خدا رحمت کند رضا شاه را!» و بعد در نطق باطنی خودمان بگوییم: «غلط کردیم آقا، از اول نباید انقلاب می‌کردیم. باید به خودمان می‌پرداختیم و مشکلات داخلی خودمان را رفع و رجوع می‌کردیم و بی‌خود گنده‌گویی و هماوردطلبی نمی‌کردیم». جالب‌تر اینکه اخیراً نظریه تقیه از سوی بی‌بی‌سی به امت شیعه توصیه می‌شود! دهان انسان باز می‌ماند از این همه دلسوزی و خیرخواهی!

کارشناس بی‌بی‌سی فعالیت سیاسی و جهاد علیه قدرت حاکم جائر را بر خلاف تعالیم شیعه امامیه می‌داند و روایات حاکی از نهی امام باقر و امام صادق از قیام زید بن علی را شاهد می‌آورد.

در حالی که برخی روایات حاکی از تأیید قیام زید از سوی امامان معصوم است و محققان شیعه امامیه مانند علامه مجلسی و آیت الله خویی این گروه روایات را که مؤید قیام زید است، درست می‌دانند (ر. ک: حسن یوسفیان، فرق و مذاهب اسلامی، چاپ مرکز آموزش مجازی و نیمه حضوری مؤسسه امام خمینی، ص ۱۲۲_۱۲۴)

آیا به زندان افتادن امام کاظم و تبعید امام رضا از مدینه به خراسان و در حصر نظامی قرار گرفتن امامین عسکریین نشانگر فعالیت سیاسی آنان و مبارزه با قدرت حاکم نیست؟! از دوازده امام شیعه، یازده امام به شهادت رسیده اند. با این وجود، چگونه می‌توان مدعی شد تعالیم شیعه امامیه، مخالف اقدام عملی برای امر به معروف و نهی از منکر است؟!

نگران‌کننده این است که این زخم‌ها و کاستی‌ها باعث شود که این اعجاز تاریخ و این حرکت بلند مردان تاریخ‌ساز و فرزندان خمینی را نبینیم و تحول انفسی آزادگان جهان را نبینیم. لبنان و یمن و فلسطین و غزه و شام و عراق را نبینیم. تغییر معادلات جهانی را نبینیم. آمادگی انسان‌ها برای یک انقلاب جهانی را نبینیم. به خدا این ها روشنفکری و فرهیختگی نیست. این طرح، دقیقاً طرح مورد نظر دشمنان اسلام و انقلاب است. ندیدن نقاط قوت یک ملت بزرگ که در اوج همه دشمنی‌ها و کینه‌توزی‌ها توانسته خودش را حفظ کند و دست از عزت و ایمان و آرمانش برندارد و قدرت‌های سرکش و وحشی جهان را به ستوه آورد … انصاف و فرهیختگی نیست. انکار توانمندی نظامی و موشکی و دفاعی یک امت که با خون دل صدها هزار شهید و با تدبیر مستقیم رهبر بزرگش به دست آمده … در خوش‌بینانه‌ترین حال شوخی است. مشاهده زخم‌ها و ضعف‌ها و کاستی‌ها نباید چشم ما را به قوت و عظمت و شکوه ببندد.

چرا تصور می‌شود نمی‌توان هم دستاوردهای با ارزش انقلاب اسلامی را محفوظ داشت و هم در جامعه عدالت را برپا ساخت؟ چرا علت مشکلات مذکور مقابله با استکبار دیده شده و راهکار برون رفت از آن، تقیه و سازش و تسلیم؟ چرا به جای اینکه الگوی مقاومت را در داخل هم گسترش دهیم، بر ترک مقاومت رأی می‌دهیم؟ کجای این تفکر به منطق و تدبیر و عقل نزدیک است؟

تلخی نابسامانی‌ها در مقابل تلخی پشیمانی

این نابسامانی‌ها در کشور اسلامی ما بسیار تلخ است. و برای همه ما نگران کننده است؛ اما نگران‌کننده‌تر این است که با دیدن این نابسامانی‌ها از اصل و اساس انقلاب و حرکت شورانگیزی که آغاز کرده‌ایم پشیمان شویم. نگران‌کننده تر این است که با مشاهده این زخم‌ها و کاستی‌ها، نسبت به نهضت پرثمر خمینی که قرار است تا زمینه‌سازی ظهور یعنی اصلاح کار جهان و محو همه بدی‌ها و زشتی‌ها و تبهکاری‌ها و ظلم‌ها ازجمله محو اسرائیل از نقشه جغرافیای عالم و قطع طمع آمریکا از چپاول جهان پیش برود کم‌اعتقاد شویم. نگران کننده‌تر این است که این نابسامانی‌ها ما را از دیدن آن همه امتیاز و عظمت باز دارد و نیمه پر لیوان را فراموش کنیم. یک اسب راهوار تنومند را به خاطر اینکه گوش و دمش آسیب دیده و ظاهرش مقداری زشت شده است نباید از میان برد. باید بر او سوار شد و تاخت تا به مقصد رسید و به نق و ناله دشمنانی که این زشتی ظاهری را دستمایه دزدیدن آن قرار داده‌اند نباید اعتنا کرد.

و اما محافظت بر اخلاق و انسانیت

برخی توصیه می‌کنند برای حفظ اخلاق و انسانیت در جامعه خودمان دست از استکبارستیزی برداریم. اینان باید توجه کنند که همین اسلام و همین امام علی امام الاخلاقیین به همان اندازه که به آداب و ظرایف اجتماعی حساسیت و دقت دارد، به اینکه ریشه بداخلاقی‌ها را باید خشکاند هم توجه دارد. فرمان امام علی به ادامه جنگ بعد از نیزه کردن قرآن در صفین، آموزش همین موضوع و نشان‌دادن مراتب ارزش‌های اخلاقی بود.

یک دزد راهزن می‌تواند با پاکیزه نگاه‌داشتن دست و صورت و لباس خود و تلاش برای رعایت نظم و نظافت ارزش‌های اخلاقی را رعایت کند. یک زن بدکاره هم ممکن است با وفاداری بر وعده خود و حضور به موقع بر سر قرار، یا حفظ زبان خود از کلمات پلید ارزش‌های اخلاقی را رعایت کند. ولی خانه از پای‌بست ویران است، خواجه در بند نقش ایوان است.

همان خدایی که به اخلاق فرمان داده و همان عقل و فطرتی که رعایت خوب و بد را به ما آموخته‌اند، توصیه می‌کنند کسانی را که بساط بداخلاقی و ظلم را گسترده‌اند و باب اهانت به کرامت انسان‌ها را در ابعاد جهانی گشوده‌اند و بنای هدم همه ارزش‌های انسانی را دارند و هدم بنای ایمان و اخلاق را هدف گرفته‌اند … از شرارت و پلیدی بازداریم و اجازه گسترش این همه سیاهی و پلشتی و بی‌اخلاقی را در دنیا ندهیم. این گونه نشود که ما در ابعاد کوچک و در مقیاس ارتباطات میان فردی دائم به فکر رعایت اخلاق و آداب باشیم اما رأس و اصل و ریشه و محور شرارت و بی‌اخلاقی را به رسمیت بشناسیم.

برکندن ریشه‌های بدی و بداخلاقی هم خود یک ارزش اخلاقی است (فقاتلوا ایمه الکفر؛ انهم لا ایمان لهم)؛ این هم عین اخلاق است. حوضی که کرم زده را نمی‌توان با بیرون آوردن و کشتن تک به تک کرم‌ها پاکسازی کرد. علاج کلی نیاز دارد. ما اخلاق را در عرض استکبارستیزی و قسیم آن نمی‌دانیم و ورود به عرصه استکبارستیزی را توبه از اخلاق نمی‌شناسیم؛ استکبارستیزی و درافتادن با ایمه کفر در یک حرکت تاریخی و جهانی عین اخلاق است و یکی از شاخه‌های مهم اخلاق شمرده می‌شود. این را در عصر امام خمینی آموخته‌ایم. گسترش عدل و ایمان در جهان و جهاد کردن برای برانداختن نظام بداخلاقی‌های کلان از دایره اخلاق و ارزش‌های اخلاقی خارج نیست.

امام راحل می‌فرمودند: ما می‌گوئیم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا الله» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم. ما مرد جنگیم. ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می‌کنیم؛ چرا که انقلاب ما اسلامی است. و تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنین نیفکند مبارزه هست. و تا مبارزه در هر جای جهان علیه مستکبرین هست ما هستیم. ما از مردم بی‌پناه لبنان و فلسطین در مقابل اسرائیل دفاع می‌کنیم. به خدا من اینها را عین اخلاق، لب اخلاق و شاه‌کلید اخلاق می‌دانم. آیا خیلی صعب و مستصعب است؟ مبارزه با استکبار (درگیری با ظالمان بین‌المللی و تبهکاران و قداره‌کشان جهانی و برانداختن نظام سلطه و خشکاندن ریشه همه شرارت‌ها و پلیدی‌ها) وظیفه ماست. هم تکلیف فقهی است و هم تکلیف اخلاقی.

وظایف فقهی و اخلاقی ما منحصر در نماز و روزه و حج نیست. اخلاق اسلامی در حسن معاشرت اجتماعی، لبخند زدن به ارباب رجوع، فحش ندادن، احسان به تهی‌دستان و بی‌بضاعتان خلاصه نمی‌شود. خروش در مقابل ظلم، احیای حق مظلومان، قطع دست ظالمان، درافتادن با بدی‌ها و خشونت‌ورزیدن در مقابل پیشوایان کفر وظیفه فقهی و اخلاقی ماست (فقاتلوا ایمه الکفر / اشداء علی الکفار / ولیجدوا فیکم غلظه / خشن فی ذات الله / قل موتوا بغیظکم / لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا).

عامل عقب‌ماندگی‌های ما

ممکن است سوال شود پس چرا جامعه اسلامی به این روز افتاده است؟ آیا شما معتقدید همه مشکلات ما به خاطر وجود رهبری است که امامت تاریخ را بر عهده گرفته است و بر سر ستمگران جهانی فریاد می‌کشد و مانع از امضای ذلیلانه قرارداد می‌شود و هزار بار می‌گوید من به دشمن اعتماد ندارم و خوش‌بین نیستم. آقایان بدون لحاظ شرایطی که تعیین کرده بود برجام امضا می‌کنند و بعد کاسه و کوزه را سر او می‌شکنند که تو اختیار داشتی؟ یا اینکه معتقدید عمده پیشرفت‌های ما به آن رهبر و نیروهای مجاهد تحت امر او مستند است؟ یا عقب‌ماندگی ما به خاطر این است که گمان کرده‌ایم با تقیه کردن و دست از مبارزه برداشتن فرصت و فسحتی پیش می‌آید که می‌توانیم در آن رشد کنیم. برای همین بر زمین نشسته‌ایم و همه توان خود را صرف دریوزگی از دشمن برای یک لقمه نان می‌کنیم و ظرفیت‌های درونی خود را نمی‌بینیم؟ آنجا که به سخن حضرت روح الله و خلف صالحش گوش کردیم و بدون اتکا به دیگران خودمان بر پای خودمان ایستادیم چقدر پیش رفتیم. الان هم اگر توصیه‌های او را جدی بگیریم و جهادی بکوشیم گام دوم انقلاب را طی خواهیم کرد.

مشکلات فعلی چندان ربطی به وقوع انقلاب و استکبارستیزی ندارد، زیرا بخشی از این ‏مشکلات، ناشی از ساختار معیوب اقتصادی ایران است که اتفاقاً ریشه در رژیم طاغوت دارد یعنی همان وابستگی به درآمدهای ‏نفتی و خام‌فروشی. چراکه اگر از همان ابتدا بنیان‌های اقتصادی کشور به جای تکیه بر درآمدهای نفتی به تولیدات و محصولات ‏فرآوری شده و دارای ارزش افزوده استوار می‌شد چه بسا الان با این مشکلات مواجه نبودیم ثانیاً در طول ۴۱ سال اخیر هرگاه ‏مدیران و مسئولان اجرایی به نسخه انقلاب عمل کرده‌اند موفق بوده و به هر میزان از این نسخه فاصله گرفته‌اند کشور دچار ‏زحمت و رنج شده است.

به‌طور مثال از سال ۸۴ تا سال ۹۲ با روی کار آمدن دولتی که در سطح زیرین خود از وزیران و ‏مسئولان انقلابی برخوردار بود ضریب جینی کاهش یافت، شکاف طبقاتی به تدریج کم شد، بیش از یک و نیم میلیون خانواری که ‏هرگز فکر نمی‌کردند صاحب مسکن شوند با اجرای طرح مسکن مهر صاحبخانه شدند، نرخ امید به زندگی نیز جهش معناداری ‏پیدا کرد و…، اما از سال ۹۲ به بعد و با حاکمیت تفکر لیبرالی در میان برخی مسئولان و دوری از نسخه انقلاب شاهد افزایش ‏مشکلات اقتصادی بودیم؛ این تفکر به‌جای عمل به رویکردهای انقلابی مدام به دنبال مذاکره با غرب و دیپلماسی التماسی و اجرای ‏مو به موی اوامر صندوق بین‌المللی پول و… بود. نتیجه این تفکر، گرانی بیش از ۱۰۰ درصدی قیمت مسکن فقط در یک‌سال بود. ‏جالب اینکه وزیر راه و شهرسازی وقت به‌دلیل همان تفکر لیبرالی که حتی در آمریکا هم منسوخ شده است ساخت مسکن مهر را ‏مزخرف دانست و هیچ قدمی برای ساخت خانه برای مردم برنداشت یا مسئول دیگری خودکفایی کشاورزی را حرف بیهوده و ‏مزخرف نامید که شاید همین نگاه این روزها سبب شده تا کشور ما پس از چندین سال خودکفایی در تولید گندم دوباره به واردات روی بیاورد. خلاصه اینکه اشکال از نسخه انقلاب نیست بلکه مشکل ناشی از تفکر عقب‌مانده لیبرالی و ‏غربگراست که با گذشت ۴۱ سال از وقوع انقلاب اسلامی هنوز سینه‌چاکانش دست از سر این مردم برنمی‌دارند. ‏

سخن نهایی

با کنار گذاشتن افتخارات و عظمت‌ها نمی‌توان عظمت آفرید. با دست برداشتن از شعارهای حق نمی‌توان حق را اقامه کرد و مشکلات را حل کرد. برای رفع کوتاهی‌های خودمان از نقاط قوت خود دست برنداریم، اگر ضعفی داریم، نقاط قوت و افتخار خودمان را از دست ندهیم یا از بین نبریم. بازگشت از مکتب امام و پشیمانی از انقلاب اسلامی روا نیست.

پیوست یکم: کارآمدی انقلاب

جهش علمی: در فناوری‌های جدید رکورددار هستیم. رشد مقالات و تحقیقات و دستاورهای علمی. رشد فناوری‌های اطلاعات و رشد شاخص‌های اقتصاد دانش بنیان،

ایران با وجود داشتن یک درصد از جمعیت جهان قبل از انقلاب، یک دهم درصد تولید علم جهان را داشت. اما اکنون با وجود داشتن همان یک درصد جمعیت جهان، ۲ درصد از تولید علم جهان را به خود اختصاص داده است. معنای این آمار به استناد منابع معتبر بین‌المللی آن است که با انقلاب اسلامی سهم ایران در تولید علم جهان نسبت به پیش از انقلاب، بیست برابر شده است. ورود به باشگاه هسته‌ای، باشگاه فضایی، تبدیل شدن به قطب پزشکی و قرار گرفتن در میان ۱۰ کشور اول جهان در بسیاری از حوزه‌ها، نشان این تحول علمی است. صادرات ما بر واردات پیشی گرفته است. زیرساخت‌هایی مانند راه، سد و صنایع توسعه پیدا کرده است.

رشد شاخص توسعه انسانی نسبت به قبل انقلاب: شاخص توسعه انسانی، سه پایه اصلی دارد؛ اول: بهداشت و سلامت و متوسط طول عمر؛ دوم: درآمد سرانه و سوم: رشد علمی و سواد افراد رشد نوآوری و ابتکار و افزایش اعتماد به نفس و فرهنگ «ما می‌توانیم» توزیع منصفانه ثروت عمومی میان شهر و روستا. مرکز و حواشی در مناطق شهری و روستایی.

عزت ملی و خودباوری

افزایش صادرات غیرنفتی که یک توفیق راهبردی است و می‌تواند در آینده آرمان استقلال اقتصاد از نفت را تحقق بخشد. تولید کالاهای صنعتی و خوداتکایی در بعضی صنایع مثل صنایع ساختمانی. خوداتکایی در کشاورزی و دام داری باوجود دو برابر شدن جمعیت، کاهش نرخ مرگ و میر کودکان و موفق‌ترین کشور جهان در سال‌های اخیر، از سوی سازمان بهداشت جهانی در این زمینه، موفقیت دانش آموزان ایرانی در رقابت‌های جهانی.

یکی از موفق ترین کشورهای جهان در مبارزه با بی سوادی

رشد کمّی دانشجویان کشور. کشوری که در سال ۱۳۵۶ با ۳۳ میلیون جمعیت، نیازمند ورود پزشک از خارج (از کشورهایی مثل هند، بنگلادش و پاکستان) بود، اکنون با جمعیتی بیش از دو برابر، پزشک مازاد دارد و خود به دیگر کشورها پزشک صادر می‌کند. احتمالاً شما خودتان در زمان جنگ پزشک پاکستانی و تایلندی و هندی را به یاد دارید. دستاوردهای بزرگ علمی در برخی دانش‌های نوین، مانند «سلول‌های بنیادین». فنّاوری غنی سازی اورانیوم. تأمین امنیت و امکانات دفاعی، صنایع نظامی: ساخت انواع موشک، نفربر زرهی و حتی تانک، هلی کوپتر و هواپیما و ناوچه، جهش صادراتی، توسعه فعالیت‌های عمرانی و رفاهی در سطح روستاها، تقویت امکانات شهری، تقویت زیربناهای توسعه مانند تربیت نیروی انسانی ماهر، انرژی، سدسازی، توسعه ارتباطات و راه‌ها و بنادر توسعه ظرفیت پالایشگاه‌ها و خودکفایی در تأمین فرآورده‌های نفتی، علی‌رغم افزایش شدید مصرف و جمعیت، جلوگیری از اتلاف گاز و پوشش دادن صدها شهر و میلیون‌ها نفر، افزایش قابل توجه ظرفیت تولید برق تا حدّ رفع خاموشی‌ها، توسعه ظرفیت پتروشیمی و افزایش تولید آن تا بیش از بیست برابر و....

در سال ۱۳۵۶ صادرات نفت ایران ۵/۵ میلیون بشکه بوده در حالی که در حال حاضر صادرات نفت کشورمان به دلیل؛ الف-بالا رفتن مصرف داخلی ب- نگاه صیانتی به نفت به عنوان یک سرمایه ملی برای آینده و… ج- تحریم‌های بین‌المللی علیه خرید نفت از ایران، به حدود ۳/۱ میلیون بشکه رسیده است. به عبارتی صادرات نفت ایران در زمان رژیم پهلوی بیش از ۴ برابر زمان کنونی بوده است.

جمعیت کشور در سال ۱۳۵۷، حدود ۳۵ میلیون نفر بود در حالی که در حال حاضر از مرز ۸۳ میلیون نفر گذشته است و این به معنای بیش از دو برابر شدن نیازهای یک کشور به غذا، بهداشت، درمان، مسکن، آموزش و… می‌باشد.

مصرف کشور در سال ۱۳۹۷ در مواد غذایی شامل غلات، مواد پروتئینی، لبنیات، میوه و سبزیجات، پوشاک، لوازم خانگی، لوازم بهداشتی و… نسبت به سال ۱۳۵۷ بیش از ۵ برابر شده است.

از نظر سیاسی یک نظام سیاسی مردم‌سالار دینی متکی به آرای مردم مستقر شده است.

از استقلال و تمامیت ارضی دفاع کرده‌ایم.

به یک دفاع بازدارنده دسترسی پیدا کردیم و صنعت دفاعی را پایه ریزی کردیم.

امنیتی که در منطقه مثال‌زدنی است و هیچ کس نمی‌تواند منکر آن شود.

نقشی که امروز در منطقه و در معادلات جهانی پیدا کرده‌ایم.

رهایی از چنگال سلطه‌گران و استقلال واقعی

تبدیل شدن ایران از یک کشور یاری‌کننده ظالم به کشوری که در مقابل ظالم و یاری‌کننده مظلوم است.

اقتدار دفاعی به جای امنیت اجاره‌ای

----------------------------------

بله؛ البته؛ خیلی بیش از این می‌توانستیم کار کنیم و نکرده‌ایم یک علتش این است که مدیران جهادی کم داشتیم، مدیرانی مانند خود آقا، که روزانه ۱۶ تا ۱۸ ساعت کار کند. مدیرانی مانند قاسم سلیمانی

راستی خود شما در هر موقعیت و منصبی که هستید در این سال‌ها چقدر کار کردید و چقدر تحول آفریدید و چه دستاورد درشتی عرضه کردید؟ عَنِ الْمُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع یَوْماً جُعِلْتُ فِدَاکَ ذَکَرْتُ آلَ فُلَانٍ وَ مَا هُمْ فِیهِ مِنَ النَّعِیمِ فَقُلْتُ لَوْ کَانَ هَذَا إِلَیْکُمْ لَعِشْنَا مَعَکُمْ فَقَالَ هَیْهَاتَ یَا مُعَلَّی أَمَا وَ اللَّهِ أَنْ لَوْ کَانَ ذَاکَ مَا کَانَ إِلَّا سِیَاسَةَ اللَّیْلِ وَ سِیَاحَةَ النَّهَارِ وَ لُبْسَ الْخَشِنِ وَ أَکْلَ الْجَشِبِ فَزُوِیَ ذَلِکَ عَنَّا فَهَلْ رَأَیْتَ ظُلَامَةً قَطُّ صَیَّرَهَا اللَّهُ تَعَالَی نِعْمَةً إِلَّا هَذِهِ. (کافی، ج ۱، ص ۴۱۰)

واقعاً چند در صد ما بعد از انقلاب اسلامی سیاسة اللیل و سیاحة النهار داشتیم؟ وقتی کم کار می‌کنیم نباید انتظار داشته باشیم که مملکت آباد شود. ولی راه حلش هم این نیست که نظریه پردازی کنیم که در عصر غیبت توان تمدن‌سازی نداریم. راه حلش این است که این خستگی‌ها را از تن به درآوریم و بجوشیم و بخروشیم و مجاهدت ورزیم. همان که امام به ما آموخت و در عمل نشان داد.


10668018
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است