خبرگزاری فارس- هادی محمدی؛ با وجود دستگاههای اجرایی و نهادهای گوناگون و مراکز فکری در کشور، که انتظار میرود در جبهههای سخت و نرمافزاری، دیدبان تاکتیکی و استراتژیک آسیبهای داخلی و خارجی و یا رفتارهای دشمن در کوتاه و بلندمدت باشند، رهبری معظم انقلاب، بجز جایگاه اجتهاد و منزلت ولایی، به استادی در تبیین فرصتها و تهدیدات و هدفگذاریهای تاکتیکی و استراتژیکی تبدیل شده و آموزههای گرانبها در تمامی عرصهها را چه برای دولت و چه برای نهادهای نظام مقدس جمهوری اسلامی بیان میفرمایند.
این رهبری عزیز، چه در تشخیص و چه در تبیین و چه در رهنمودهای اجرایی و راهبردی، برای اعتدال نظام و برای دفع شرّ و آسیبهای داخلی و خارجی، چنان عمل کردهاند، که همسانی ندارد.
از دیدگاه یک ناظر، آنچه در بیان و رفتار این بزرگ مرد تصویر میشود، همان عظمت، زیبایی، عزّت و راهبری است که از مقام شامخ ولایت و در سیره اولیاء انتظار داریم و هر شخصیت بینالمللی و خارجی،به این ویژگیها معترف است. این عزت و ولایی، مختص شیعه و مکتب امام خمینی(ره) میباشد. آنچه مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان بسیج در تبیین نفوذ در شرایط حساس فعلی بیان فرمودند،از دو زاویه زمانی و موضوعی حائز اهمیت است.
ابتدا اینکه غرب عزم خود را جزم کرده تا برجام را به نقطه آغازین یک سونامی نفوذ و تحول غربگرا در ایران قرار دهد و این خواسته را بارها و از زبان بیشتر مسئولین آمریکایی و غربی بیان کردهاند. ثانیاً اینکه به لحاظ زمانی و موضوعی، به یک رخداد سیاسی در ماههای آینده نزدیک میشویم و باید منتخبان ملت در دوره جدید وارد مجلس شوند و اگر این بصیرت در جامه به اندازه کافی رشد نکند و یا جریان و شبکه نفوذ و غربگرا، با اسایم و تابلوهای بزک کرده وارد مجلس شوند، همان کارکردی که رهبری در بیان نفوذ جریانی عنوان فرمودند، برای تأثیرگذاری در یک رکن قدرت در نظام اسلامی شکل خواهد گرفت و رویکرد، قانونگذاری و اداره ملی را آماج مرحله جدیدی از نفوذ و اثرگذاری قرار خواهند داد.
از نگاه رهبری، دو دسته کمّی و کیفی در مقوله نفوذ وجود دارد که اولی را نفوذ فردی و عمدتاً برای یک تلاش مرموز و جاسوسی و مزدوری، تخریب و ترور و گاه نیز اثرگذاری در نقاط حساس و بر افراد و شخصیتها و نخبگان شامل میشود.
در نفوذ جریانی و شبکهای که از نگاه رهبری بسیار خطرناکتر از نفوذ فردی است، کارکرد و هدفگذاری و اثرگذاری کمّی و کیفی بیشتری که گاه تا سطح راهاندازی هم رشد میکند، منظور شده است.
این سطح از نفوذ، چه آنها که با ساده لوحی به تکرار کننده دیدگاههای دشمن اهتمام دارند و ناخواسته به سرباز دشمن تبدیل میشوند و چه آنان که با هوشمندی و انتخاب و آگاهی به آنچه میکنند، با چشم باز و دریافت مزد به پیاده نظام دشمن در صفوف داخلی و خودی تبدیل میشوند، مدل و الگوی جدید و پیشرفتهایست که با ابزارها و ایدهپردازیها و حمایتهای جدید، برای دگردیسی و دگرگونی و براندازی در نظامها به کار گرفته میشوند.
این نفوذ جریانی ممکن است در سطوح فرهنگی و اقتصادی و سیاسی واجتماعی و باورهای اخلاقی و اعتقادی به هدفگذاریهای خُرد و کوچکتر هم توجه داشته باشند و یک لابی پرقدرت در گفتمان غالب فرهنگی و اقتصادی و ... را در دست بگیرند ولی در هدفهای بزرگ و اصلی دشمن، کارکرد نابودی و استحاله نظامها را دنبال میکنند.
هم اکنون در بین دانشگاهیان و یا فارغ التحصیلان دانشگاهی و به دلیل آموزهها و محتوای دروس، و بویژه علوم انسانی، افراد به سادگی به لغزش گاه هم آوایی با دشمن، نزدیک میشوند و نظریه مرکز و پیرامون را شکل میدهند و در مراکز مطالعاتی و البته به مؤسسات حکومتی و نظام، ناخودآگاه و آگاهانه به فرآیند اثرگذاری مشغول هستند. این دانشگاه ایدهها، در فضای رسانه که منبر و بلندگوی مناسبی برای اثرگذاری در افکار عمومی و گسترش پیاده نظام دشمن و تحت تأثیر قراردادن اذهان عادی و معمولی جامعه است، ظرفیتهای ترویج افکار مسموم و همسو با خواستهها و مطالبات دشمن را تولید میکنند. در یک مثال ملموس و نزدیک، همانگونه که آمریکا و غرب از همگرایی و شراکت ایران و روسیه نگرانی شدید دارند و به هر قیمتی باید کوچکترین زمینه همکاری و تعامل را به واگرایی و تضاد تبدیل کنند، از حلقوم همین شبکه و جریان نفوذی آگاه و ناخودآگاه، این مأموریت به اجرا در میآید و پوتین را در کاریکاتورها و مقالات خود، فریبکار و غیر قابل اعتماد و دروغگو توصیف میکنند، در حالی که اگر این عناصر شبکهای، از شاخص بیطرفی و منافع ملی و کارشناسی برخوردار باشند، تمامی این توصیفها را باید با یک ضریب ده برابری برای تعامل و مذاکره با آمریکا و غرب بیان کنند که چنین نیست و حتی در مواضع سمفونیوار، از یک رویکرد غربگرا حمایت میکنند و در رفتارهای انسانی و بشردوستانه هم، نمودار حوادث تروریستی در پاریس میشوند ولی برای نمونههای مشابه و از سوی تروریسم داعشی، بیاعتنا و بیتفاوت هستند.
از نگاه جریان و شبکه نفوذ که مراکز اصلی تصمیمسازی و تصمیمگیری و نخبگان فکری آماج قرار میدهند، غرب قبله آمال و آرزوها و توسعه انسانی، اقتصادی، سیاسی و شاید فلاح و رستگاری هم باشد، به همین دلیل آنها را پیاده نظام دشمن برای فلج کردن فضای داخلی و هدایت بسوی مطلوبیتهای دشمن و اسب تروای آنان برای فروپاشی از درون باید تلقی کرد.
دستگاههای مسئول کشوری و نظام فقط مسئول خوب شنیدن فرمایشات رهبری نیستند، بلکه درک و فهم درست و اجرای دقیق این دیدگاه رهبری، ضامن سلامت و عبور از آسیبها و تهدیدات و برنامههای شیطان اکبر و شیطانهای منطقهای و داخلی میباشد.
باید بدانیم که این قسم از نفوذیها، برخلاف دیگر حالات نفوذیها، با سلاح و ابزارهای نظامی و امنیتی خودنمایی نمیکنند و جنگ آنها از درون، با سلاح نرم، جنگ نرم و خلع سلاح از درون است. که نهادهای امنیتی حکومتی، نباید خود را محصور به پدیدههای مسلح و شرور و تابلودار و شناخته شده نمایند.
7433335