اجتماعی 13:20 - 05 خرداد 1394
مرجان همایونی:نگاهی به پسرش که روی تشک آرام خوابیده انداخت و آهی از ته دل کشید. امیر و ایمان تمام زندگی‌اش بودند اما نمی‌دانست با وضعی که پیش آمده چه کار باید بکند.

 زندگی‌اش شده بود شبیه کتاب‌های داستانی که در دوران دبیرستان می‌خواند، پر از رنج و درد. 3 ماهی می‌شد که هیچ گوشتی وارد خانه‌شان نشده بود و آنچه برای خوردن داشتند به سختی شکمشان را سیر می‌کرد. چه‌کسی باور می‌کند در گوشه‌ای از پایتخت مادری با 2 پسرش، تنها و بی‌سرپرست لنگ یک چرخ خیاطی باشد تا روزگارش را بگذراند. مینا سعی می‌کرد در تمامی مراحل زندگی‌اش لبخند بزند و سختی را از پا دربیاورد ولی حالا دیگر نمی‌دانست که چه کار باید بکند، بیماری پسر بزرگش او را در خانه حبس کرده و یک جورهایی دست و پایش را بسته بود و زن میانسال، دیگر نمی‌توانست وارد دنیای کار شود.

  • مرگ یک پدر

در که باز می‌شود چند پله ما را هدایت می‌کند به طبقه پایینی که بیشتر شبیه زیرزمین است تا یک محل مسکونی. اسباب و وسایل داخل خانه، حکایت از وضعیت نامناسب ساکنینش دارد؛ «شوهرم مرد خوبی بود، در شهرستان‌های اطراف شیراز به دنیا آمده بود و برای زندگی به تهران آمدیم. شغلش آزاد بود، کارهای الکتریکی انجام می‌داد و با آنکه درآمد خوبی نداشت، اما روزگارم می‌گذشت و اینقدر سخت‌مان نبود تا اینکه 6سال قبل سکته کرد، او را به بیمارستان بردیم و دکتر گفت باید عمل قلب باز کند. بعد از عمل به ما گفتند اگر می‌خواهید حال شوهرتان بهتر شود او را از تهران بیرون ببرید، حال و هوای پایتخت آلوده است و برای سلامتی او مضر. ما هم مجبور شدیم تهران را ترک کنیم و به یکی از شهرهای اطراف شیراز برویم؛ همان شهری که شوهرم در آن به دنیا آمده بود. اما حال شوهرم بهتر که نشد هیچ روزبه‌روز بدتر هم می‌شد. بعد از مدتی مریضی‌های جدیدتر گرفت. او مبتلا به صرع و ناراحتی عصبی شد. با این همه بیماری نمی‌توانست کار کند و مخارج زندگی‌مان را مادرشوهرم می‌داد. اما چون او هم وضعیت مالی خوبی نداشت، من به خیاط‌خانه خواهرشوهرم رفتم و در کارهای خیاطی به او کمک کردم. 4 سال بعد از این مهاجرت، شوهرم فوت کرد و ما را تنها گذاشت.»

بعد از مرگ همسر، مینا به همراه بچه‌هایش راهی تهران شد. آنها بعد از 4 سال دوباره در پایتخت ساکن شدند اما این مهاجرت عواقب بد و ناراحت‌کننده زیادی به همراه داشت. نگاهی به امیر می‌اندازد و با سر به طرف او اشاره می‌کند؛ «وقتی از تهران رفتیم پسر بزرگم دچار افسردگی شد، رفتن از یک شهر بزرگ مثل تهران به شهری کوچک که بیشتر شبیه روستا بود برای پسرم خیلی سخت بود و این افسردگی باعث شد او یک سال ترک تحصیل کند. با کمک مشاوران مدرسه موفق شدم او را راضی کنم تا ادامه تحصیل دهد. مرگ پدرش لطمه بزرگ دیگری بود که به زندگی پسرم وارد شد و بیماری‌اش را تشدید کرد. یکی از دلایلی هم که به تهران آمدیم حال بد امیر بود. وقتی به تهران آمدم من بودم و 2 تا بچه، با کمک خیری موفق شدم وام بگیرم و پول پیش خانه‌ای را بدهم که داماد عمویم صاحب آن است اما متأسفانه به‌خاطر درآمد پایینم نتوانستم اقساط وام را پرداخت کنم و خانم خیر دیگری مسئولیت پرداخت این اقساط را به‌عهده گرفت و آنها را پرداخت می‌کند.»

  • حقوق 500هزار تومانی

زمانی که مینا به تهران آمد؛ تنها کاری که می‌توانست انجام دهد خیاطی بود. برای همین در آگهی‌های روزنامه دنبال کار در تولیدی گشت و درنهایت موفق شد کاری برای خود دست و پا کند. کارش در تولیدی، سرزنی و اتوی لباس‌های دوخته شده بود. از ساعت 8صبح تا 10شب با حقوق حداکثر ماهی 600هزار تومان روزگارش را سر می‌کرد.

در کنار مخارج زندگی و هزینه 2پسرش و پول دوا و داروی امیر باید ماهی 300هزار تومان کرایه خانه پرداخت می‌کرد. پولی که برایش می‌ماند خیلی کم بود، آنقدر که می‌شد با آن غذای ساده‌ای را تهیه کرد. اما انگار دردسرهای این مادر فداکار تمامی نداشت.

  • وخامت حال پسر جوان

سال گذشته روزگار از قبل هم بدتر شد و عرصه زندگی به او و بچه‌هایش خیلی تنگ شد؛ «سر سال صاحب‌خانه اجاره‌مان را 400هزار تومان کرد، هر چه به او گفتم ندارم؛ قبول نکرد. می‌گفت نداری برو یک جای دیگر زندگی کن؛ من به پول نیاز دارم. شما خودتان قضاوت کنید با پولی که من داشتم با این هزینه‌های سنگین اجاره خانه کجا می‌توانستم خانه اجاره کنم. از روی ناچاری و استیصال قبول کردم اما 100هزار تومان پول برای من که ماهانه 500هزار تومان حقوقم بود و با اضافه کاری به 600هزار تومان می‌رساندم واقعا مبلغ زیادی بود. از طرفی هزینه داروها و دانشگاه پسرم هم بود. هر نسخه‌اش 350هزار تومان می‌شد و برای پرداخت هزینه‌ها گاهی اوقات مجبور بودم از همکارانم این پول را قرض بگیرم و هر وقت پول دستم می‌آمد به آنها برمی‌گرداندم.»

بیماری امیر روزبه‌روز بیشتر می‌شد و حال او وخیم‌تر، همین وخامت بیماری پسر جوان بود که مینا را وادار کرد تا از کار دست بکشد و گوشه‌نشینی را اختیار کند؛ «پسر بزرگم خیلی درس خوان بود و باهوش، با آنکه یک سال ترک‌تحصیل کرده بود و شرایط روحی خوبی نداشت، موفق شد در دانشگاه دولتی قبول شود. اما از آنجا که شهری که قبول شده بود از تهران دور بود، ترسیدم به او اجازه بدهم که به دانشگاه برود، با خودم گفتم اگر یک روز در شهر غریب حالش بدتر شد چه به سرش می‌آید؟ همین فکر باعث شد تا اجازه ندهم که او به شهرستان برود. به همین دلیل در رشته دومی که قبول شده بود ثبت‌نام کرد. اما به‌خاطر بیماری افسردگی که دارد، نمی‌تواند به‌طور مداوم به دانشگاه برود تا اینکه اسفند سال گذشته وقتی از سر کار به خانه آمدم امیر را دیدم که بیهوش داخل خانه افتاده است. فورا با اورژانس تماس گرفتم و او را به بیمارستان انتقال دادند. خدا خیلی به من رحم کرده بود که آن روز زودتر کارم را تعطیل کرده و به خانه برگشته بودم. رسیدگی بموقع پرسنل کادر بیمارستان باعث شد تا حال پسرم خوب شود، پزشک معالجش گفت به‌خاطر وضعیت روحی‌اش حالش بد شده بود و اگر دیرتر او را به بیمارستان انتقال می‌دادید ممکن بود که اتفاق جبران‌ناپذیری برای او بیفتد. بعد هم دکتر گفت که با وضعیت روحی و جسمی امیر او را در خانه تنها نگذارم.»

  • انتخاب سخت

مینا سر 2 راهی قرار گرفته بود، نمی‌دانست چکار باید انجام دهد؛ از یک طرف زندگی پسرش در خطر بود و باید از او مراقبت می‌کرد و نمی‌توانست او را در خانه تنها بگذارد. از طرف دیگر اگر سر کار نمی‌رفت و پرستار پسرش می‌شد، چیزی برای خوردن نداشتند و معلوم نبود شب و روزشان را با چه درآمدی می‌گذراندند! اما مادر بود و دلش نمی‌آمد خاری به‌دست پسرش برود، هر چه دو دو تا، چهار تا کرد، به این نتیجه رسید که پسرش با هیچ پول و درآمدی قابل قیاس نیست، برای همین راه اول را انتخاب کرد؛ «اگر سرکار می‌رفتم و در زمانی که محل کارم بودم، برای پسرم اتفاقی رخ می‌داد، تا آخر عمرم نمی‌توانستم خودم را ببخشم. برای همین خانه‌نشین شدم و نگهداری از امیر را به‌عهده گرفتم اما این اتفاق باعث شد تا اوضاع مالی ما خیلی بدتر شد. 3ماه است که بچه‌هایم هیچ گوشتی نخورده‌اند. ناشکر نیستم و برای اینکه بچه‌هایم را دارم، هر لحظه از شبانه‌روز خدا را شکر می‌کنم. اما نرفتن به سر کار باعث شد تا نتوانم پسرم را به دکتر ببرم، یعنی نه اینکه نتوانم، پولی نداشتم که او را به دکتر ببرم. خودتان هم می‌دانید که هزینه درمان این بیماری‌ها چقدر زیاد است و داروهایش خیلی گران هستند. یک موقعی تصمیم گرفتم پسر کوچکم را برای مراقبت امیر بگذارم؛ اما او سنش کم است و می‌ترسد. از وقتی حال بد برادرش را دیده است می‌ترسد که با او در خانه تنها باشد. اگر آنها را برای خرید نان در خانه تنها بگذارم، وقتی برمی‌گردم می‌بینم که پسر کوچکم یا از ترس چهره‌اش رنگ گچ را گرفته یا گریه کرده، می‌گوید می‌ترسد اتفاقی بیفتد و دلم نمی‌آید بچه اذیت شود. برای همین زیاد او را با برادرش تنها نمی‌گذارم و همه کارها را خودم انجام می‌دهم.»

  • نیاز به‌کار درخانه

اینطور شد که مینا روز و شب را با پسر 21ساله‌اش سپری می‌کند و لحظه‌ای او را تنها نمی‌گذارد. اگر زمانی پسرش نگران و مضطرب به‌نظر برسد دستش را می‌گیرد و راهی پارک و بازار می‌شود تا دل او باز شود و از بار غصه‌اش کم شود؛ «در تمام این مدت همیشه سعی کردم دستم را روی زانوهای خودم بگذارم و با یا علی(ع) زندگی‌ام را هر چند سخت سپری کنم و دستم را جلوی کسی دراز نکنم. البته افرادی هم به من کمک مالی کردند اما من از آنها هرگز نخواستم و کمکشان از سر خیر و خواسته خودشان بوده است. دلم می‌خواهد منبع درآمدی داشته باشم تا بچه‌هایم کمتر سختی بکشند و آرزوهایی که دارند کمتر باشد. اما به‌خاطر بیماری پسرم نمی‌توانم او را تنها بگذارم. مدتی است که به فکر افتاده‌ام در خانه کار کنم. اینطوری هم پیش پسرم هستم و هم کار می‌کنم و پول درمی‌آورم. دیگر نه دلم هزار راه می‌رود که امیر تنها در خانه چه می‌کند، نه غصه این را دارم که بچه‌هایم سر گرسنه زمین نگذارند. در مدتی که در یکی از شهرهای شیراز بودیم، از خواهرشوهرم خیاطی یاد گرفتم و در این مدت هم که در تولیدی کار کردم خیلی چیزها یاد گرفتم. اگر یک چرخ خیاطی داشته باشم می‌توانم به تولیدی‌ها مراجعه کنم و از آنها بخواهم که سفارش‌هایشان را به من بدهند تا در خانه انجام دهم، اینطوری از بچه‌ام مراقبت می‌کنم. اگر بتوانم این کار را انجام دهم، شاید پولی به‌دست آورم تا پسرم به‌طور دائم تحت مداوا قرار بگیرد و بیماری‌اش کنترل شود یا به‌طور کامل خوب شود.»

داشتن یک چرخ خیاطی و کارکردن در خانه بزرگ‌ترین آرزوی میناست؛ زن میانسالی که روزهای سختی را سپری می‌کند و دلش می‌خواهد که شرمنده بچه‌هایش نشود. او دوست دارد، پول دربیاورد تا پسرش را تحت درمان قرار دهد و باری از دوش‌اش برداشته شود.

  • شما چه می‌کنید؟

زن میانسال به دلیل بیماری پسرش مجبور است در خانه بماند، اما هزینه‌های زندگی سنگین است و برای گذران زندگی نیاز به چرخ‌خیاطی و سفارش کار در خانه دارد تا بتواند هزینه‌ها را تامین کند. شما در این زمینه چه می‌کنید؟ به 30003344 پیامک بزنید یا با شماره 23023676 تماس بگیرید.


6447025
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها

مهمترین اخبار اجتماعی

اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» ۴ پسر شرور که به اتهام آزار و اذیت دو دختر دانش‌آموز محاکمه شده بودند به اعدام و حبس محکوم شدند.
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» شاخص کیفیت هوا در حال حاضر بر روی عدد ۷۵ قرار گرفته است و کیفیت هوای تهران در شرایط قابل قبول قرار دارد.
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» شاخص کیفیت هوا در حال حاضر بر روی عدد ۷۵ قرار گرفته است و کیفیت هوای تهران در شرایط قابل قبول قرار دارد.
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» مرد زندانی که برای رهایی از مجازات قصاص باید دیه میلیاردی پرداخت می‌کرد، با تشکیل باندی در زندان، سناریوی کلاهبرداری با ارسال پیامک اشتباهی بانکی را طراحی کرد.
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» رییس فراکسیون محیط زیست مجلس گفت: بر اساس گزارش بانک جهانی میزان کل تولید پسماند عادی در جهان تا سال ۲۰۵۰ به ۴۰/۳ میلیارد تن افزایش یابد.
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» مرتضوی گفت: امسال توجه جدی تری به مسئله مسکن کارگری با همکاری کارفرمایان خواهیم داشت.
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» مرکز اطلاع‌رسانی فراجا اعلام کرد که گزارش‌های خبری در خصوص شکایت فرمانده فراجا از دروازه‌بان باشگاه استقلال صحت ندارد.
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» مشاور عالی فرمانده قرارگاه مرکزی مهارت آموزی کارکنان وظیفه نیرو‌های مسلح از آموزش مهارتی بیش از ۱ میلیون و ۶۰۰ سرباز وظیفه طی ۶ سال اخیر خبرداد. 
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» مشاور عالی فرمانده قرارگاه مرکزی مهارت آموزی کارکنان وظیفه نیرو‌های مسلح از آموزش مهارتی بیش از ۱ میلیون و ۶۰۰ سرباز وظیفه طی ۶ سال اخیر خبرداد. 
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» رئیس پلیس راهور گفت: پس از گذشت حدود یک ماه از تصویب قانون افزایش جرایم راهنمایی رانندگی هنوز این قانون برای اجرا به پلیس راهور ابلاغ نشده است.

مشاهده مهمترین خبرها در صدر رسانه‌ها

صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است