وبگردی 05:07 - 07 فروردین 1396
اغلب بین این دو واژه در امور سیاسی و اقتصادی و حتی فرهنگی اختلاط پیش می آید و کمتر به تفاوت آن دو به صورت عملی و عملیاتی توجه می­شود

تهدید یا تحدید

تهدید اصطلاحی است که در مدیریت راهبردی از آن زیاد بحث می شود و می­گویند باید تهدید را بدل به فرصت نمود ولی تحدید به معنای محدود کردن و مانع شدن است که باید به رفع آن کوشید و مانع را از سر راه برداشت. در عین­حال، به نظر من این دو واژه اشتراکات و افتراقاتی دارند و تفکیک بین آن دو نیاز به دقت و امعان نظر دارد. از جمله مواردی که بین هر دو مشترک است این است که:



1-در هر دو مدیریت مطرح است اگر چه در برطرف کردن تهدید مدیریت بیشتر خود نمائی می کند

2-در هر دو مدیریت زمانی مطرح می شود که گزینه دیگری نباشد به این معنا که اگر تنها یک گزینه باشد و تهدید و یا تحدید که جنبه عملی تهدید است صورت بگیرد حتما باید دست به اقدام جدی و اساسی زد. مثلا اگر آب شرب کسی و یا کسانی قطع شود و راه دیگری برای تأمین آن نباشد دیگر برای تأمین آن جز از طریق زور و یا تسلیم راه دیگری باقی نمی ماند

3-در هر دو برای فرد و یا ملت تهدید و یا تحدید شونده همراه با تخفیف و گاهی اهانت است ولی در اولی بیشتر است. زیرا چه بسا اگر تحدیدی صورت بگیرد تحدید کننده نه بر اساس خشم و یا اهانت ولی به خاطر نیاز داخلی و یا اولویت های دیگرِ خود ممکن است چنین تصمیمی گرفته باشد. مثلا شما کالائی را با قیمتی ارزان می خواهید و طرف مقابل می تواند آن را با قیمت بیشتری به دیگران بفروشد بنابراین فروشش را برای شما محدود می کند. و یا بخاطر مصالح کشورش برای ورود جنس شما محدودیت ایجاد می کند.



آنچه به عنوان فرق در بین این دو واژه مطرح است:

1-معمولا تهدید شروع و وسیله اقدام است ولی تحدید نتیجه تهدید است. در عین حال گاه ممکن است تحدید باشد ولی تهدید به همراه نداشته باشد.

2-در تحدید بیشتر عامل انسانی به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم مطرح است ولی در تهدید ممکن است هم عامل انسانی و هم غیر انسانی مطرح باشد. به عنوان مثال کمبود آب در کشور به عنوان تحدید به خاطر مصرف بی رویه و یا زدن سد های بی اندازه و یا حفر چاههای خارج از عرف صورت گرفته باشد که به طور مستقیم ویا غیر مستقیم عامل انسانی دارد ولی در تهدید علاوه بر مورد اول، خشکسالی ناشی از قهر طبیعت تهدیدی است که به ظاهر عامل انسانی در آن نیست.

3-به لحاظ روانشناختی، در تحدید ممکن است شما هم مقصر باشید و بر عادت خود اصرار داشته باشید لذا سعی می کنید تحدید را به هر طریقی دفع و یا رفع کنید اما در تهدید، اگر عامل انسانی داشته باشد، بیشتر غرور شما لطمه می بیند وسعی خواهید کرد به دنبال راه کار جدید باشید و از این فرصت استفاده می کنید تا جایگزین پیدا کنید و بالطبع از تحدید هم بی نیاز شوید. به عنوان مثال در خیلی از موارد مسئله ای به صورت فرهنگ منفی در آمده و شما آن را به صورت حق و یا شبه حق تصور می کنید که اگر با تحدید از آن محروم شوید مورد اعتراض شما واقع می شود و خواهان هر چه زودتر بر طرف شدن آن هستید. مثلا روابط بین کشور ها و احترام به گذرنامه ها حق همه کشور هاست که اگر از جانب بعضی کشور ها اعمال نشود شما معترض می شوید. اما گاهی همین عمل توأم با تهدید هم می شود. مثل آنچه امریکا (و یا عربستان) نسبت به ایران انجام داد و مدعی شد که ایرانیان تروریست هستند!. اینجا قطعا باید شما به فکر جایگزین باشید و الا ممکن است از نظر حیثیتی عوارضی برای شما به بارآورد.



و به لحاظ رفتاری و اقدام، موضع گیری طرف تهدید و تحدید شونده است که تفاوت اصلی را مشخص می کند. اگر موضع تهدید شونده این باشد که آنچه انجام شده است نباید باشد و به اصطلاح حق و یا شبه حقش تضییع شده است، سعی می کند به هر طریقی حالت اول را احیا کند. در مورد برجام در آغاز آن‌ها چون به قدرت ایران معترف بودند برای مذاکره اعلام آمادگی کردند ولی وقتی دیدند ایران از تحریم به عنوان یک تحدید استفاده می کند که می‌خواهد به هر قیمتی آن را بردارد که البته حق هر کسی است، چون اشتیاق بیش از حد را دیدند و یا نگاه ایران را مبنی بر اینکه همه چیز را به آن وابسته است سعی در فشار بیشتر و زیر قول زدن خود کردند. درحالی که اگر ما آن را تهدید قابل تبدیل به فرصت تلقی می‌کردیم قطعاً وضعیت به گونه دیگر بود. تبلیغات اینکه همه چیز با برجام حل می‌شود یکی از این نمونه‌ها بود. در همین مثال منع ورود ایرانیان به امریکا، اگر ایرانیان ضمن اینکه حق دارند که بخواهند و بتوانند آزادانه به همه کشور ها سفر کنند ولی اگر برایشان اینطور جا افتاده باشد که باید حتما به امریکا سفر کنند و سفر به امریکا جزو خواسته های انکار ناپذیر خود و تحدید تلقی کنند، سعی می کنند از هر اقدامی در این باره اجتناب نکنند؛ ممکن است متوسل به شکایت، به خواهش، به التماس و به وساطت و یا تن دادن به خواست تهدید کننده شوند؛ ولی اگر در عین حالی که حق خود می دانند، آن را تهدیدی بر علیه ملیت و شخصیت خود تصویر کنند، به دنبال حذف برنامه سفر می روند و از جایگزین های دیگر به عنوان فرصت استفاده می کنند و نشان می دهند که این اقدام غرور آنها را مورد تعرض قرار داده و ملت را منسجم تر کرده است.



مثال دیگر، اگر فردی (و یا ملتی) معتاد به هر برنامه ای، جلوی کارش اعم از مصرف و یا استفاده گرفته شود، چنانچه او (آنها) عمل طرف مقابل را تحدید بداند سعی می کند به هر طریق، حالت اول را احیا کند. اما اگر آن را تهدید بداند سعی می کند با مدیریت از فرصت استفاده کند، و به ترک عادت بپردازد و اگر ضروری باشد جایگزین مناسب تری برای آن بیابد و خود را از اعتیاد نجات دهد. اینکه به عنوان مثال معتاد را گاهی اوقات ما به عنوان مریض تلقی می کنیم برای او حق ایجاد می کنیم که باید موادش در حد ضروری تأمین شود. اما اگر آن را تهدید بدانیم به دنبال راه چاره و فرار از آن خواهیم بود. در غیر اینصورت بدون آنکه ما بدنبال عوامل تهدید کننده باشیم به معلول می پردازیم.



در مورد مسائل اقتصادی و برنامه ریزی در کشور می توان مثال های فراوانی زد. به عنوان مثال، ملت ما و دولت های ما به ویژه پس از انقلاب چنین باور داشته و دارند که باید مخارج زندگی کشور را از طریق فروش نفت تأمین کنند و اگر کسی مانع فروش شود چون آن را حق خود می دانند حتما به دنبال رفع تحریم اند تا این محدودیت را بر طرف کنند. و هر چه بیشتر بفروشند خوشحال ترند و آن را افتخار می دانند؛ اما اگر این تحریم را تهدید می دانستند سعی می کردند از این فرصت پیش آمده نهایت استفاده را بنمایند و با مدیریت صحیح آن را با در آمد های دیگر جایگزین کنند و آن را موهبتی تلقی می کردند تا از این فرصت پیش آمده وابستگی به نفت را قطع و یا کم کنند و این منابع را مثل بعضی کشورهای نفت­خیز برای نسل های آینده ذخیره کنند، و توان اقتصادی و علمی خود را در زمینه های مختلف زندگی نشان دهند. اما چون چنین نیست از زمان کشف نفت، در هیچ دولتی به ویژه بعد از انقلاب به این فکر نیفتاده اند و نخواهند افتاد که این وابستگی قطع شود. بنابراین تحریم در واقع همیشه برای ما تحدید بوده است و نه تهدید!! و لذا برنامه جدی هم برای جایگزین نداریم و اگر باشد شعاری است و موقتی. ما برای نسل های آینده حقی قائل نیستیم.



یا اگر ناگزیر از فروش نفت هستیم در هزینه کردن آن می توان بین تحدید و تهدید فرق گذاشت. شاید باز هم این مثال مطلب را روشن تر کند: همه بسیار شنیده اید که مسئولان می گفتند پول نفت را می آوریم سر سفره مردم، و شعاری بود که نتوانست محقق شود؛ زیرا دستخوش تفکرات این جناح و آن جناح شد. از این شعار چند جور می شد بهره برد. یکی اینکه فروش هر چه بیشتر نفت حق مردم است و باید آن را یارانه کنیم و بدهیم به خودشان که عوارض اقتصادی آن را دیدیم و متأسفانه هنوز بعضی ها باز فکر می کنند کار خوبی بوده است و می­خواهند شعار انتخاباتی کنند و دوم اینکه به جیب خارجی ها بریزیم و نگذاریم سر و صدای مردم در کمبود ها در بیاید، که البته در اینجا هم بیشتر اعتراض ها مال طبقات مرفه است والا توده مردم همیشه به حد اقل ها بسنده کرده اند و می کنند و سوم اینکه با برنامه ریزی دلسوزانه و مدبرانه آن را به تولید و اشتغال داخلی تبدیل کنیم که تا کنون نکرده ایم. اگر به فروش و یا عدم فروش نفت نگاه تحدیدی داشته باشیم می شود موارد یک و دو؛ ولی اگر به طور خام و نقدی پول تحویل مردم دادن تهدید تلقی شود می شود قسمت سوم و می شود مصداق راهبرد (استراتژی) یعنی «تهدید را بدل به فرصت کردن»، و مدیریت یعنی این، که خوب کار بسیار مشکلی است و اگر نخواهند آن را انجام دهند برای فرار از آن، هزاران اما و اگر مطرح می کنند.

محیط زیست و تخریب آن در همه ابعاد آن مثال دیگر است که هم ما و هم بسیاری از کشور های دنیا فکر می کنیم تنها نسل موجود در جهان ما هستیم و لذا با محیط زیست مستکبرانه، مسرفانه و بسیار بد عمل می کنیم. البته خود این بد استفاده کردن و تخریب محیط زیست معلول تفکری فلسفی است که بشر امروز را مجاز می داند تا حد اکثر بهره برداری از منابع بنماید! و از این مثال ها صدها و هزاران وجود دارد اما چون ما به آنها به چشم تحدید نگاه می کنیم به دنبال رفع مانع هستیم و نه فرصت یابی برای رفع تهدید که اصلی مدیریتی است.

همچنین به لحاظ معیشتی، درست است که حق مردم این است که همه چیز برایشان فراهم باشد اما اگر وضعیت مملکت درست تشریح شود و خود مدیران و امیران به زندگی فقیرانه عادت داشته باشند و یا خود را عادت بدهند و خود را در عداد ضعفای مردم بدانند وقتی وضعیت اقتصادی بد است و یا تحریم صورت می گیرد این را به عنوان تحدید قلمداد نمی کنند که باید فقط آن را رفع کنند و در همه فصول همه امکانات اعم از خوراکی ها و میوه ها از سراسر دنیا در مغازه ها باشد و بعد بگویند این حق مردم است و بعد، واردات پس از واردات و استدلالشان این است که مردم نباید در سختی باشند ولی اگر آن را به عنوان تهدید تلقی می کردند، به جای واردات بی رویه سعی می کردند ملزومات برای رونق کشاورزی غیر وابسته را تأمین کنند، و بازار کار و کسب در کشور را رونق دهند، و با برنامه ریزی و ندادن وعده های سر خرمن ملت را سرگرم اشتغال و تولید پایدار کنند. همه ما یادمان هست در گذشته نه چندان دور، مردم چگونه و چه با وضعی زندگی می کردند و رفاه به صورت امروزی نبود و مگر بسیاری فیلم «اوشین» و دوران سخت و ریاضت ژاپن را ندیده اند؛ ولی الان به دنیا با اتکای به خود، دارد آقائی می کند. قطعا ژاپن تحدید ها را تهدید تلقی، و برای تبدیل آن به فرصت برنامه ریزی کرده است.

از نظر فرهنگی شاید شنیده باشید که در خارج از کشور، هم نزد دولتها و هم بعضا ملت ها مردم ایران را خوب تعریف نمی کنند که مثلا می گویند ایرانی ها در کارشان برنامه ندارند و یا جنس اگر به خارج می فرستند زیر و رویش یکی نیست و یا برای اینکه مشتری را از دست ندهند و یا به اصطلاح تولیداتشان «برند» شود تلاش نمی کنند و دروغ و یا خلاف واقع زیاد می گویند. خوب اگر آن را تحدید بدانیم سعی می کنیم حرف آنها را قبول نکنیم و به کار خود ادامه دهیم که می شود همین که هست. اما اگر آن راتهدید بدانیم در پی اصلاح بر می آئیم و ایراد دیگران را اگر وارد است به فرصت برای تغییر صفات نادرست بدل می کنیم. واین می شود کاری کارستان برای ملت و دولت!

اکنون که سال تولید و اشتغال است تا نگاه تغییر نکند چیزی حل نمی شود و همه چیز در لفاظی و بیان باقی می ماند. اکثریت قریب به اتفاق مردم، هم به حد اقل معیشت عادت دارند و هم اگر برنامه ریزی در کشور ببینند، که صادقانه و نه شعاری باشد، به آن تمکین می کنند؛ برنامه ای که با خواست این دولت و آن دولت عوض نشود. همانند برنامه ای نباشد که مجلس آن را بنویسد و دولت آن را قبول نداشته باشد.

نتیجه اینکه اگر خوب توانسته باشم مطلب را باز کرده باشم و برای آنکه بدفهمی صورت نگیرد منظور من این است که باید نفع کلی و ملی در نظر گرفته شود و بین تحدید و تهدید هم به لحاظ موقعیت خویش و هم موضع طرف مقابل و با توجه به برنامه ریزی دراز مدت، فرق بگذاریم و آن ها را تحلیل کنیم تا زمینه برای رشد و شکوفائی استعداد ها فراهم شود.


8951039
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها

مهمترین اخبار وبگردی

وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» تغییر عادات غذایی، کم آبی بدن و گرسنگی ناشی از روزه‌داری ممکن است روی خلق و خوی ما اثر بگذارد و زود عصبانی شویم.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۲۸ آبان‌ماه سال گذشته طیف جدیدی از دستاوردهای خود را به نمایش گذاشت.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» حل معما‌های ریاضی در کنار گذراندن وقت از جمله بهترین گزینه‌ها برای به چالش کشیدن مغز و تقویت آن محسوب می‌شوند.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» حقیقت شب‌قدر منشأ و سرچشمه ولایت و حلقه اتصال بین نبوت و امامت حضرت زهرای‌اطهر (سلام الله علیها) است.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» برخورد، شناسایی و دستگیری مالخران از جمله برنامه‌های اصلی پلیس آگاهی فراجا است زیرا بی‌شک مالخران در ایجاد انگیزه سارقان نقش مهمی دارند و به چرخه سرقت دامن می‌زنند.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» در روز‌های ماه مبارک رمضان برخی از افراد در وعده افطار و سحری زیاده روی می‌کنند و بعد از این ایام دچار چاقی و اضافه وزن می‌شوند.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» سال ۱۴۰۲ درحالی به پایان رسید که شوک‌آورترین حادثه جنایی آن با قتل فجیع داریوش مهرجویی رقم خورد و تلخ‌ترین حادثه آن جنایت تروریستی در چهارمین مراسم شهادت شهید سلیمانی بود.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» شهرستان خاتم و شهرستان مروست» در استان یزد از مناطق بکری هستند که کمتر بدان توجه شده است.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» بحث تغییر مالکیت استقلال و پرسپولیس و انتقال دو باشگاه به بانک‌های ملت و تجارت در روز‌های اخیر بسیار جدی شده است.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» جورج دی هیوسی که به دلیل فعالیت‌هایش بر روی عناصر رادیواکتیو مشهور است، اولین کسی بود که مشاهده فرآیند‌های زیستی موجودات زنده را ممکن کرد.

مشاهده مهمترین خبرها در صدر رسانه‌ها

صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است