مهدی کمپانی زارع، نویسنده کتاب «ترازوی احدخو: روایتی از زندگی و سخنان امام علی (ع) در گفتوگو با خبرنگار مهر به مناسبت سالروز شهادت امیرمومنان علی (ع) اظهار کرد: عنوان «ترازوی احدخو» را من از این بیت مولانا که درباره حضرت سروده برداشتهام که: «تو ترازوی احدخو بودهای*بل زبانهٔ هر ترازو بودهای». مولانا حضرت را ترازویی میداند که مانند خداوند عمل میکند و خلق و خویی الهی دارد.
علی (ع) میزان اعمال است
این پژوهشگر فلسفه و عرفان اسلامی گفت: در روایتهای شیعی و ادعیه وقتی قرار است که امام علی بن ابیطالب (ع) را خطاب کنند عبارت «السّلامُ علَی میزانِ الأعمالِ» را به کار میبرند؛ یعنی سلام بر کسی که میزان اعمال است. هرچند که از این تعبیر معنایی اخروی مستفاد میشود، اما فراموش نکنیم که این انسان بزرگ با آن حیات اخلاقی خاص در این جهان زندگی میکرد، بنابراین الگوی زندگی اینجهانی نیز به شمار میرود.
متأسفانه فرهنگ «نهج البلاغه» و حتی حکمتهای کوتاهش نه تنها در پژوهشهای ما بلکه حتی در کتابهای بزرگانی که درباره امیرالمومنین (ع) هم مینویسند، حضور چندانی ندارد. وی افزود: سخنان شگرفی که از مولای متقیان باقی مانده در همه حوزهها میزان عمل و ترازوی کردار است. هرکسی که میخواهد خویی خداگونه داشته باشد باید به میزانی چون علی (ع) توجه کند.
علی (ع) منتهای آرمانهای بشری را پیاده کرد
نویسنده کتاب «خدا به روایت مولانا» در بخش دیگری از این گفتوگو اشاره کرد: امیر مؤمنان (ع) هم در مقام نظر و هم در مقام عمل منتها و نهایت آرمانهای بشری را پیاده کرد. با این اوصاف اما ما در زمینه توجه به سخنان خود حضرت کاهلی نشان دادهایم.
کمپانی زارع ادامه داد: متأسفانه روند ما بر این بوده که کمتر به صورت مستقیم به منابعی چون «نهج البلاغه» یا سخنان دیگر ائمه هدی رجوع کردهایم و کمتر از مطالب آنها استفاده میکنیم. «نهج البلاغه» تنها روایت کننده یک بیستم از سخنان حضرت است و چکیدهای است با رویکرد بلاغی و سیاسی. از همین منبع که اختصار حجمی دارد تا چه میزان بهره بردهایم؟
در پژوهشها «نهج البلاغه» حضور چندانی ندارد
نویسنده کتاب «تعالیم شمس تبریزی» در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از عدم توجه پژوهشگران به کتاب شریف «نهج البلاغه» گفت: متأسفانه فرهنگ «نهج البلاغه» و حتی حکمتهای کوتاهش نه تنها در پژوهشهای ما بلکه حتی در کتابهای بزرگانی که درباره امیرالمومنین (ع) هم مینویسند، حضور چندانی ندارد. ما معمولاً گرفتار مجموعهای از نقلها هستیم که حماسی و اسطورهگون است و شخصیت حضرت را در هالهای از قداست فرو میبرد که برای عامه مردم دست نیافتنی است.
کمپانی زارع گفت: ما گمان میکنیم که اگر شخصیت مولای متقیان را هرچه بیشتر در ساحت اساطیر ببریم، ثواب بیشتری خواهیم برد. در صورتی که این کار ممکن است حضرت امیر (ع) را از دسترس مردم دور کند. در نوع نگاه به حضرت ما باید این سخن حضرت ثامن الحجج امام علی بن موسی الرضا (ع) را نصب العین قرار دهیم که فرمود اگر قصد خدمت به ما را دارید سخن ما در اختیار مردم بگذارید، چرا که اگر اصل سخن را بشنوند آن را میپذیرند.
فضیلت در رساندن پیام امیرالمومنین است
مترجم کتاب «جواهر القرآن» ابوحامد غزالی در بخش دیگری از این گفتوگو به یکسان بودن نظر امیرالمومنین (ع) با عملش اشاره کرد: امام علی (ع) در سیره فردی و اجتماعیاش همانگونه عمل میکرد که حرف میزد. به عبارتی «نظر» و «عمل» امام یکسان بود و این نابترین وجه از زندگی ایشان است. حتی بزرگترین چهرهها در تاریخ که به قداست و اصلاح مشهورند، بعضاً حرفهایی زدهاند که با عملشان یکسان نبود.
ما معمولاً گرفتار مجموعهای از نقلها درباره امیرالمومنین هستیم که حماسی و اسطورهگون است و شخصیت حضرت را در هالهای از قداست فرو میبرد که برای عامه مردم دست نیافتنی است. کمپانی زارع اضافه کرد: همین یکسانی نظر و عمل از امام (ع) چهره شاخصی میآفریند که ما میتوانیم بر اساس آن میزان بودن امیرالمومنین را برای همه مردمان جهان تبلیغ کنیم.
علی (ع) نسخهای از پیامبر مکرم اسلام بود
نویسنده کتاب «ترازوی احدخو» اعتقاد پیامبر مکرم اسلام حضرت مصطفی (ص) به امام علی (ع) و اندیشههایش بسیار حیرت انگیز توصیف کرد و گفت: امام علی (ع) اطاعت و ولایتپذیری محض از حضرت رسول اکرم (ص) داشت. اگر در منابع دقت کرده باشید همه سخنانی که از امیرالمومنین به یادگار ماند و در تاریخ ثبت و ضبط شد، پس از پیغمبر اسلام (ص) ایراد شدهاند. او در زمان پیغمبر بازوی اجرایی ایشان است و کمتر سخن میگوید. او سخن نمیگوید چون میخواهد پیغمبر را که همان حق و بر طریق حق است، یاری کند.
وی افزود: با این اوصاف بسیار اتفاق افتاد که امیرالمومنین از جانب پیغمبر مأمور به کاری میشد. ایشان میپرسید که آیا باید به اجتهاد خود عمل کنم یا فقط نظر شما را پیاده کنم؟ که پیغمبر در جواب میگفت که امام به اجتهاد خود عمل کند، چرا که پیغمبر (ص) اعتقاد داشت که امام علی (ع) نسخهای از خودش است.
امیرالمومنین با تفکر دعوت پیامبر را پذیرفت
نویسنده کتاب «مولانا و معنای زندگی» در بخش دیگری از این گفتوگو بر توجه امام علی (ع) به عقل و عقلگرایی تاکید کرد و ادامه داد: بر اساس روایتی وقتی پیامبر مکرم اسلام (ص) در ۱۲ سالگی امام علی (ع) دعوت خود را به ایشان عرضه کرد و خواست که عموزادهاش ایمان بیاورد، امام فرمود که باید تا فردا فکر کنم. بنابراین امیرالمومنین صرفاً مرید نبود، بلکه او با تفکر دعوت پیغمبر و راه او را پذیرفت و به همین دلیل نیز تا پایان عمر پربرکتش بر همین مسیر پیش رفت. پس تفکر میزان عمل امیرالمومنین (ع) بود و ارادتش به پیغمبر را نیز باید از طریق همین مساله تفسیر کرد.
سخنانی که از امیرالمومنین به یادگار ماند و در تاریخ ثبت و ضبط شد، پس از پیغمبر اسلام (ص) ایراد شدهاند. او در زمان پیغمبر بازوی اجرایی ایشان است و کمتر سخن میگوید. او سخن نمیگوید چون میخواهد پیغمبر را که همان حق و بر طریق حق است، یاری کند. کمپانی زارع اضافه کرد: امام علی (ع) در صفین مدام میگفت که مبادا از من تعریفهای بیجا و بیوجه کنید، اگر از من انتقاد کنید برای من گواراتر است. او مانند قرآن ناطق بود و همه را به تدبیر و فهم دعوت میکرد. میزان بودن او حتی در مواجهه با دشمنانش نیز مشخص میشود. ایشان در جنگها زمانی که یارانش در رجزهای خود به دشمن دشنام میدادند آنها را از این کار برحذر میداشت و میگفت که اگر میخواهید رجز بخوانید به کارهای زشت و کارنامه معیوب آنها اشاره کنید، چرا در دشنام و نفرین هیچ معرفتی نیست.
مولا در شعر و اندیشه مولانا
نویسنده کتاب «مولانا و مدرسه عشق» در بخش دیگری از این گفتوگو به تبیین جایگاه امیرالمومنین امام علی بن ابیطالب (ع) در اندیشه و شعر مولانا پرداخت و گفت: مولانا در مثنوی بیتی دارد به این شرح دارد: «ای علی که جمله عقل و دیدهای * شمهای واگو از آنچه دیدهای». همه اندیشه مولانا درباره امام (ع) در این بیت نهفته است. این بیت همهاش عقل، شهود، کشف، شناخت و عرفان است. به عبارتی مولانا میگوید که ای علی (ع) اگر عقل هست تو بر عالیترین مرتبه عقل هستی و همچنین در عالیترین مرتبه کشف و شهود قرار داری.
کمپانی زارع همچنین به بازتاب سخنان امیرالمومنین در «مثنوی معنوی» اشاره کرد: مولانا در مثنوی بیش از ۴۰۰ بار به سخنان امیرالمومنین (ع) اشاره میکند. میزان تأثیری پذیری مولانا از این مرد تا به حدی است که تردیدی نداریم که او در پیرامون زندگی و اندیشه امام علی (ع) مطالعه بسیاری کرده است.
مولوی اخلاق علوی را تبلیغ میکرد
نویسنده کتاب «مولانا و مسائل وجودی انسان» همچنین این عارف و شاعر برجسته تاریخ تمدن اسلامی را مروج و مبلغ اخلاق علوی خواند و گفت: مولوی امام علی را مرشد و استاد معنوی خود میدانست و میگفت که از جان باطنی علی (ع) مدد میگیرد. او برای دیگران اخلاق حضرت را بسیار توصیه میکرد.
وی افزود: در دفتر اول مثنوی در داستان «گفتن امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه با قرین خود کی چون خدو انداختی در روی من نفس من جنبید و اخلاص عمل نماند مانع کشتن تو آن شد» مولانا بیتی به این شرح دارد: «تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر *بل ز صد لشکر ظفر انگیزتر» یعنی تیغ حلم از تیری میدان میزد قویتر بود. در ادامه همین شعر او همه را به اخلاق علوی دعوت میکند، چرا که این اخلاق همه را مشتاق به دین میکند.
کمپانی زارع در ادامه توجه مولوی به امیرالمومنین را دارای سه بُعد خواند و اضافه کرد: توجه مولانا در این ابعاد است: «سخنان حکیمانه حضرت»، «عمق عرفانی امیرالمومنین» و «اوجهای اخلاقی یا مکارم اخلاقی حضرت». عقیده مولانا این است که کسی را نداریم که در مقام اخلاقی مانند علی بن ابیطالب (ع) باشد. مولانا بیت زیبای دیگری به این شرح دارد که «در شجاعت شیر ربانیستی * در مروت خود که داند کیستی؟» این بیت فوق العاده است. مولانا میگوید که درست است که همه تو (یعنی امیرالمومنین) را در شجاعت اسدالله الغالب میدانند و میشناسند، اما در مقام مروت هیچکس توانایی شناخت تو را ندارد و نمیداند که چه کسی هستی؟