سینما نیز یکی از از علاقمندیهای جدی پروفسور آرتور آسابرگر به شمار میآید. چنانچه در سخنرانیها و در کتابهای وی نیز بارها فیلمهای سینمایی شاهد مثال قرار گرفتهاند.
عصر امروز اما عمده صحبتهای ما پیرامون سینمای کوروساوا و فیلم ماندگار راشومون؛ روش تدریس او و شاهد مثالهایش در باره سینما و در آخر تفاوت سینمای امروز با سینمای دهه 60 و 70 میلادی شکل گرفت.
جالب است بدانید آسابرگر نوشتهای پرمغز در باره راشون دارد. به زعم وی کوروساوا در این فیلم به زیبایی و ظرافت سئوال مطرح میکند و تماشاگر را بدنبال خود میکشاند با این فرض که جواب در نهایت بدنبال خواهد آمد. غافل از اینکه در بسیاری از داستانکهای راشومون تماشاگر به جوابی نمیرسد. این مقولهای بسیار مهم است. در علم ارتباطات که به سینما بسیار نزدیک است پاسخ و پرسش مطرح است.
همچنین در باره روش تدریس؛ پروفسور آسانژ برخی روشها و متد تدریس خود را در این گپ و گفت بیان کردند. جالب اینجاست که وی فیلمهای سینمایی و همچنین سریالهای تلویزیونی را سرکلاسهای خود برده و در باره آنها به روش کارگاهی با دانشجویانش بحث کرده است.
برای نوشتن درباره سینما نیز آسابرگر سادهنویسی را بهترین روش میداند. وقتی به او گفتم در کارگاههای راجر ایبرت فقید نیز ساده نویسی و نقش بدون واسطه منتقد با مردم؛ مهمترین انگاره تدریس وی بوده؛ وی به صراحت روش نقد نویسی 50 ساله ایبرت را ستود و ساده نویسی او را راز ماندگاریاش دانست.
در مقوله تکنیک و زبان سینما و برتری نسبی آنها نسبت به یکدیگر و یا لازم و ملزوم بودن این دو نیز از پروفسور آسابرگر سئوال کردم. همچنین از وی پرسیدم آیا در زمان شما مباحث فنی سینما بیشتر مطرح بود یا زبان و ذات سینما و جادوی تصویری آن؟
پاسخ وی غافلگیر کننده است. آسابرگر میگوید در دهه 60 موج های سینمایی یکی پس از دیگری رونمایی میشدند و تکنیک نیز پیشرفت میکرد. در زمان ما هردو مفهوم با هم بودند. حالا کمی بیش یا کم. اما در حال حاضر سینما وحدت زبان و تکنیک ندارد.
6320808