گوناگون 17:02 - 10 آبان 1393
آیت‌الله جوادی آملی گفت: نهضت حضرت سیدالشهدا (ع) از نظر اندیشه در مدار عقل بود و از نظر انگیزه در مدار عدل بود؛ با عقل‌مداری جامعه را عالِم و آگاه کرد، با عدل‌مداری سعی کرد که جامعه را به عدل برساند.

آیت‌الله جوادی آملی:

به گزارش مهر، آیت‌الله عبدالله جوادی آملی در دومین قسمت از سلسله برنامه‌های «نهضت سیّدالشهداء در مقام عقل و عدل» که به مناسبت ایام محرم‌الحرام از شبکه اول سیما پخش می‌شود، گفت: نهضت آن حضرت از نظر اندیشه در مدار عقل بود و از نظر انگیزه در مدار عدل بود؛ لذا فرمود امر به معروف و نهی از منکر برای آن است که جلوی ظلم گرفته شود و عدل احیا شود. با عقل‌مداری جامعه را عالِم و آگاه کرد، با عدل‌مداری سعی کرد که جامعه را به عدل برساند.

متن کامل فرمایشات آیت‌الله جوادی آملی در ادامه آمده است:

«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

أعظم الله أُجورنا و أُجورکم بمصابنا بالحسین (علیه السلام) و جعلنا و إیّاکم من الطالبین لثاره (علیه الصلاة و علیه السّلام)

نهضت سیّدالشهداء حسین‌بن‌علی‌بن‌ابیطالب حق‌مدار بود و چون عقل و عدل در مدار حق و پیرو حقّ‌ هستند، از این جهت عنوان بحث نهضت سیّدالشهداء(علیه السلام) در مدار عقل و عدل انتخاب شد. در نوبت قبل بیان شد که حق در قرآن کریم گاهی بر ذات اقدس الهی اطلاق می‌شود: ﴿ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ﴾[1] که این مقابل ندارد، گاهی بر فعل خدا اطلاق می‌شود ﴿الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ﴾[2] که در مقابل این باطل و گزافه‌گویی و ظلم و امثال آن مطرح است. وجود مبارک سالار شهیدان (سلام الله علیه) تابلوی نهضت خود را حق‌مداری قرار داد و قهراً چون عقل و عدل تابع حقّ‌ هستند، در چهره تابلوی نهضت آن حضرت بیش از هر چیزی جریان عقل و عدل می‌درخشد. حضرت فرمود: «أَ لَا تَرَوْنَ‏ أَنَ‏ الْحَقَ‏ لَا یُعْمَلُ‏ بِهِ‏ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یُتَنَاهَی عَنْهُ»؛[3] مگر نمی‌بینید جامعه حق‌مدار نیست؟! حق یعنی قول خدا، فعل خدا، سنّت خدا، سیرهٴ عملی انبیای الهی که از حق دستور می‌گیرند.

خدای سبحان حق را مصالح ساختمانی جهان قرار داد؛ فرمود من آسمان و زمین را به حق خلق کردم و باطل در ساختار خلقت و نظام هستی نیست که گاهی به صورت «موجبه» و گاهی به صورت «سالبه» این دو مطلب را ذکر می‌کند. فرمود ما باطل‌گرا نیستیم، اهل لعب و لهو و بازی نیستیم ﴿مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ﴾[4] که این مضمون در بخش‌های اثباتی و سلبی چند آیه از قرآن هست. معنای اینکه خدا فرمود ساختار نظام هستی به حق است; یعنی آسمان و زمین و آنچه در آسمان و زمین هست و آنچه بین آسمان و زمین هست، مصالح ساختمانی اینها حق است و با حق ساخته شد; لذا باطل در آسمان و زمین و بین آسمان و زمین جایی ندارد و اگر کسی کار باطلی کرد و حرف باطلی زد، همانند کَف روی سیل است که خودبه‌خود از بین می‌رود؛ نظام هستی باطل نمی‌پذیرد؛ زیرا مصالح ساختمانی این نظام حق است.

سالار شهیدان حسین‌بن‌علی‌بن‌ابیطالب(صلوات الله و سلامه علیهما) که عصاره ساختار خلقت است، مشاهده کرده است که در توده مردم، در دستگاه حکومت، در مسئولان نظام، حق مشهود نیست: «أَ لَا تَرَوْنَ‏ أَنَ‏ الْحَقَ‏ لَا یُعْمَلُ‏ بِهِ‏ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یُتَنَاهَی عَنْهُ» و خودش هم مانند علی‌بن‌ابی‌طالب(سلام الله علیه) حق‌محور یا حق در مدار او یا او در مدار حق بود که «عَلیٌّ مَعَ الحَقِ»[5] و در این‌جا «حسینٌ مَعَ الحَقِ»، وقتی کسی حسین‌بن‌علی را رها کرد؛ یعنی حق را رها کرد و اگر حق رها شود طولی نمی‌کشد که بر اساس ﴿فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً﴾[6] از بین خواهد رفت، لذا قیام کرد تا هم حق را معرفی کند و با تعریف حق، جامعه را به عقلانیّت برساند و هم حق را اجرا کند تا جامعه را عادل کند؛ لذا نهضت آن حضرت از نظر اندیشه در مدار عقل بود و از نظر انگیزه در مدار عدل بود؛ لذا فرمود امر به معروف و نهی از منکر برای آن است که جلوی ظلم گرفته شود و عدل احیا شود. با عقل‌مداری جامعه را عالِم و آگاه کرد، با عدل‌مداری سعی کرد که جامعه را به عدل برساند. الآن اگر در جهان سخنی از عدل و عقل است به برکت نهضت انبیا و اولیا عموماً و به برکت نهضت سالار شهیدان حسین‌بن‌علی(سلام الله علیهما) خصوصاً است.

این نکته را می‌توان در بعضی از زیارت‌های آن حضرت که در حرم مطهر آن حضرت خوانده می‌شود و همچنین در زیارت «اربعین» آن حضرت مشاهده کرد؛ در چند جا این دو نکته مدار بحث قرار گرفت: یکی در زیارتی که در حرم مطهر آن حضرت است و دیگری هم در زیارت «اربعین» و آن این است که امام (سلام الله علیه) رفت در زیارت سالار شهیدان بگویید «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَةِ»؛[7] یعنی پروردگارا! حسین‌بن‌علی(سلام الله علیهما) خون قلب، جگر و باطن خود را داد تا مردم از نظر علم و اندیشه عاقل شوند و از نظر انگیزه و عمل عادل شوند تا «مِنَ الْجَهَالَةِ» نجات پیدا کنند و از «الضَّلَالَةِ» نجات پیدا کنند، همان‌طوری که انبیا آمدند با ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ﴾[8] دو کار اساسی را محور برنامه قرار دادند؛ یعنی یکی عقل‌مداری و دیگری عدل‌محوری که مردم را عاقل کنند تا علم صائب داشته باشند، اندیشه سالم داشته باشند، حقیقت را خوب بفهمند؛ چه در علوم تجریدی و چه در نیمه‌تجریدی، چه در تجربی و نیمه‌تجربی و چه در تجریدی محض که عاقل شوند، خوب بفهمند و دانشمند شوند و عادل شوند که نه راه کسی را ببندند و نه بیراهه بروند، همان دو هدف انبیا(علیهم السلام) را سالار شهیدان(سلام الله علیه) در نهضت خود مدار کار خود قرار داد تا مردم عاقل شوند در بخش علم و عادل شوند در بخش اندیشه «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَةِ»، از این جهت سالار شهیدان وارث انبیا می‌شود، چون انبیا برای همین دو مدار تلاش و کوشش کردند؛ وجود مبارک حسین‌بن‌علی(سلام الله علیهما) که وارث همه انبیاست، در همین دو مدار تلاش و کوشش می‌کند؛ لذا در بسیاری از این زیارتنامه‌ها که تقریباً به منزله تبیین سیره آن حضرت و سریره آن حضرت و سنّت آن حضرت و تشریح نهضت آن حضرت است، آمده است که تو مردم را به حکمت و موعظه دعوت کردی. اگر خدای سبحان به رسول گرامی و مکرّم خود(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) فرمود: ﴿ادْعُ إِلی‏ سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ﴾،[9] همین مطلب در زیارتنامه‌های سالار شهیدان آمده است که تو مردم را به «حکمت» و «موعظه حسنه» دعوت کرده‌ای؛ هم با «حکمت» دعوت کردی که عاقل شوند و هم با «موعظه حسنه» دعوت کردی که عادل شوند.

بنابراین وارث انبیا بودن از یک سو و حق‌مداری انبیا از سوی دیگر, عقل و عدل‌مداری انبیا از سوی سوم باعث شده است که حسین‌بن‌علی(سلام الله علیه) که وارث انبیاست همین مطالب را هم در گفتار خود, هم در رفتار خود به جامعه ارائه کند؛ لذا هم از حق‌مداری و حق‌محوری سخن گفت: «أَ لَا تَرَوْنَ‏ أَنَ‏ الْحَقَ‏ لَا یُعْمَلُ‏ بِهِ‏ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یُتَنَاهَی عَنْهُ» هم از ظلم‌ستیزی و عدل‌دوستی و عادل‌پروری و ظالم‌کوبی سخن گفته است که امیدواریم خدای سبحان همگان را مشمول شفاعت آن ذات قدسی قرار دهد!

«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

پاورقی:

[1]. سوره حج, آیه6.

[2]. سوره بقره, آیه147.

[3]. تحف العقول, ص245.

[4]. سوره دخان, آیه39.

[5]. الامالی(ط ـ اسلامی)، ص89.

[6]. سوره رعد, آیه17.

[7]. تهذیب الاحکام، ج6، ص113.

[8] . سوره بقره، آیه 129.

[9]. سوره نحل, آیه125.


5092173
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است