ترن هسته ای مذاکرات ایران و قدرت های جهانی،بدون تاخیر و با موفقیت، راس ساعت 59/23دقیقه 24 نوامبر2014 به مقصد خواهد رسید؟ چه پاسخی برای این سوال نگران کننده ،اما نه چندان دلهره آور وجود دارد؟.تهران میگوید تا آنجا که به توافق ژنو مربوط میشود وآژانس وین به عنوان نهاد داوری 5+1انجام آنها را تایید کرده، به تعهداتش عمل نموده است.قدرت های جهانی وبه ویژه ایالات متحده هم میگویند با عدم اعمال تحریم های جدید،چشم پوشی از فروش نفت بالاتر از حد تعیین شده و آزاد سازی بخشی از پول های بلوکه شده ایران به حسن نیت این کشورپاسخ لازم را داده اند.اما اکنون مشخص شده این اقدامات آنگونه که تصور می شد نتوانسته زمینه اعتمادو اطمینان دستکم میان تهران و واشنگتن را که بازیگران اصلی هستند فراهم کند.در حالی که کاملا مشخص است تا مسئله میان این دو مشترکا حل نشود چشم انداز هرگونه توافق ولو در صورت حصول بورکراتیک آن همچنان تیره باقی خواهد ماند. پایگاه خبری المانیتوراواسط هفته جاری مدعی شد"گروه 1+5 برای خروج از بن بست طرحی را پیشنهاد داده که برپایه آن ایران میتواند به فعالیت های هسته ای خود بر مبنای چهار هزار سانتریوفیوژ ادامه دهد و آنها را حفظ کند. بر اساس پیشنهاد جدید، ایران به شرطی می تواند این تعداد سانتریفیوژ را فعال نگاه دارد که گامهای دیگری را برای افزایش زمان موسوم به "گریز هستهای(break out)" بردارد. این گام ها احتمالا شامل کاهش ذخایر اورانیوم از طریق انتقال آن به کشورهای دیگراست". المانیتور مدعی ست"توان گریز هسته ای ایران از مهمترین اختلافاتی بوده که همواره مانع از تحقق توافق میان ایران و گروه 1+5 بوده است که در درون آن،اختلافات درباره ظرفیت غنی سازی ایران و تعداد سانتریوفیوژها نیزقرار دارد".به گفته منابع آگاه وکارشناسان سیاسی نزدیک به تیم های مذاکره کننده ، واشنگتن افزایش زمان حدود یک سال را معیار ظرفیت غنی سازی قابل پذیرش برای ایران می داند در حالی که مقامات تهران عقیده دارند «نیاز عملی» تنها معیار قابل قبول برای آنهاست. ظاهرامشکل اصلی درهمین دو دیدگاه متفاوت نهفته است.
واقعیت آنست پیشنهاد هائی از این دست طی 15 ماه گذشته همواره مطرح بوده و در دستور مذاکرات قرار داشته اند.اما 2 عامل همواره موجب گردید اختلاف دیدگاهها به جای رویاروئی و قهر(آنچانکه تا پیش از به قدرت رسیدن حسن روحانی جامعه جهانی شاهد آن بود) به دستور جلسات و مذاکرات تبدیل شوند. اول،اهمیت میزان سرمایه گذاری هنگفت طرفین که صرف نظر کردن از آن تقریبا غیر ممکن است. دوم، کسب اعتبارسیاسی و بین المللی به دنبال حصول یک توافق جامع . حس روانی قابل درک اما نه اعتماد ساز. پس مشکل چیست؟ تصور می کنم مشکل لزوما وشاید مستقیما به خواست و انتظارات فنی طرفین از یکدیگرمربوط نشود بلکه به 2 عامل فرعی و حاشیه ای غیر فنی ارتباط پیدا می کند. نخست،تعیین قطعی زمان نهائی برای حصول توافق(24 نوامبر). دوم،به خود بیانیه اقدام مشترک که به وضوح و برون رفتی مشخص نکرد اگر طرفین به هر دلیل به توافق جامعی دست نیافتند،می توانند بر پایه اقدامات تامینی واطمینان بخش کلی، در پایان یکسال، گام به گام به مذاکرات بعدی ادامه دهند.یک دیپلمات ارشد اروپائی مقیم وین به شرط عدم افشای نامش می گوید" البته اینها تمامی مشکلات نیستند. ارتباطی که1+5تحت تاثیر ایالات متحده وخواست شخصی پرزیدنت اوباما میان تعیین زمان مذاکرات حداکثر یکساله ونوع توافق با تهران بر قرار کردند بر دامنه مشکلات افزود.البته پذیرش تهران هم دلایل خاص وقابل درک خود را داشت.اما تا آنجا که به آقای اوباما مربوط می شود طبیعی بود ارتباط دادن این دوآنهم با هدف تقویت موقعیت به شدت تضعیف شده اش در برابر کنگره، اکنون به صورت یک بن بست در برابر ما قرار دارد". به نظر می رسد این دیپلمات به نکته مهمی اشاره کرده. به همین دلیل منطق خوشایند توافق یکساله اکنون بر ضد آن وارد عمل شده است. در مذاکرات اتمی مشکل در هم وزن قلمداد کردن زمان مذاکرات با چگونگی توافق است و تا زمانی که بر چنین منطق نابرابری غلبه نشود، امید به حصول یک توافق اگر غیر ممکن نباشد بسیار سخت خواهد بود.شاید مثال دقیقی نباشد اما در بحران پیچیده ای مانند جنگ ویتنام، زمان مذاکرات منتهی به صلح پاریس میان ایالات متحده و دولت ویت کنگ بیش از 3 سال و نیم طول کشید و توافق نهائی پاریس صرفا در ژانویه 1973 تکمیل وبه امضای طرفین رسید.اما امروزآقای رئیس جمهور ما را در برابر تصمیمات غیر قابل پیش بینی کنگره قرار داده و کاملا مشخص است در موضعی کاملا انفعالی قرار دارد. پرزیدنت روحانی هم که میگوید این موضوع به او مربوط نیست. اکنون ظاهرا تنها راه باقی مانده پذیرش مخاطره تمدید مذاکرات است در حالی که نفس چنین تمدیدی جدای از فرصت یافتن مخالفان حرفه ای گفتگوها، بالقوه جوی از بدبینی و بی اعتمادی را در آینده موجب خواهدشد. خبر گذاری فرانسه روز 3 شنبه به نقل از رابرت اینهورت عضو سابق تیم مذاکره کننده هستهای آمریکا می گوید"یک گزینه جایگزین در اینجا وجود دارد. ابتدا می توان بر سر یکسری از مسائل کلیدی شامل ظرفیت غنیسازی تا 24 نوامبر به توافق رسید . این امر میتواند تمدید مذاکرات را برای پایان دادن به جزئیات فنی باقیمانده توجیه کند.اگر طرفهای مذاکره کننده بر سر این مسائل به توافق برسند یک دلیل محکم برای ادامه مذاکرات برای چند ماه دیگر خواهند یافت. غیر از این حصول توافق جامع تا 24 نوامبر نزدیک به صفر است". چنین چیزی مطلوب است؟نمیدانم! اما چه راه حل دیگری وجود دارد و موضع تهران چه خواهد بود؟.matinmos@gmail.com.
5084499