اگر فیلم اسپارتاکوس، ساخته 1960 با بازی کرک داگلاس را دیده باشید، شاید از دانستن این موضوع شگفت زده شوید: گلادیاتوری که در این فیلم، اسپارتاکوس نامیده میشد و در پایان فیلم مصلوب شد، در اصل هرگز دستگیر نشده و توسط رومیها کشته نشد، درحقیقت باوجود شکست ارتش بردهها در برابر ارتش روم، هرگز مرده و یا زنده او پیدا نشد.
به این ترتیب اسپارتاکوس نیز به جمع ناپدیدشدگان تاریخ پیوست که بدون هیچ نشان و ردپایی، ناگهان از چهره تاریخ محو شدهاند. نمونههای مشابه زیادی در تاریخ وجود دارند،نمونههایی که به معماهایی بدون پاسخ تبدیل شدهاند.
داستان غمانگیز سالومون نورثاپ، یک آفریقایی-آمریکایی آزاد که در سال 1841 با فریب از نیویورک به واشنگتن کشانده شد و سپس به عنوان برده در لوئیزیانا به فروش رسید،به واسطه فیلمی با عنوان 12 سال بردگی که در سال 2013 موفق به دریافت جایزه اسکار شد، شهرتی جهانی پیدا کرد. بیشتر افرادی که تحت تاثیر پایداری و تلاش نوثراپ برای بازگرداندن آزادیاش قرار گرفتهاند، از سرنوشت نهایی او بیاطلاعند.
نوثراپ پس از بازگشتش به خانه در سال 1853 و نوشتن کتاب 12 سال بردگی، به عنوان فعال و مبارز علیه بردهداری تور سخنرانی را آغاز کرد و به گروهی به نام راهآهن زیرزمینی پیوست که به فرار بردهها کمک میکرد و آنها را در کانادا اسکان میداد. اما در سال 1863 نوثراپ ناگهان و به شکلی مرموز از انظار عمومی ناپدید شد و از آن زمان تاکنون هیچ نشانی از سرنوشت او در دسترس نیست. برخی معتقدند او کشته شده و برخی دیگر میگویند دوباره ربوده شده و به عنوان برده به فروش رسیدهاست. آنچه مشخص است او در آن سالها دچار مشکلات مالی فراوان بوده و داراییهای خود را از دست دادهاست و احتمال میرود برای رهایی از دست طلبکاران به گوشهای دیگر مهاجرت کرده و زندگی بینام و نشانی را در پیش گرفتهاست.
جیمی هوفا
رهبر فاسد و جاهطلب اتحادیه تیمسترز چهار سال از عمرش را به خاطر اتهاماتی از قبیل فریفتن هیات منصفه، کلاهبرداری و رشوهخواری در زندان سپری کرد تا اینکه در سال 1971 توسط رئیسجمهور وقت آمریکا، ریچارد نیکسون عفو شد. چهار سال بعد در 30 جولای 1975 وی در خارج از رستورانی در دیترویت، محلی که قرار بود جلسهای در آن برگزار شود،ناپدید شد. او تلاش داشت قدرت از دست رفتهاش در اتحادیه را بازگرداند و در همین راستا، مشهورترین نظریهای که درباره ناپدید شدنش مطرح شده، قتل او توسط اعضایی از اتحادیه است که خواستار متعادلسازی صندوق بازنشستگی اتحادیه بودهاند. دو هفته پیش از ناپدید شدن او، کاراگاهان فدرال متوجه سرقتی چند میلیون دلاری از این صندوق شده بودند. باوجود اینکه FBI چندین دهه به جستجوی هوفا پرداخت،هیچ اثری از او نیافت. برخی شایعات خبر از دفن شدن او زیر استادیوم جاینتز در نیوجرسی میدادند و برخی دیگر میگفتند جسد او خوراک تمساحها شدهاست.
مهاجران روآنوک
در جولای 1587 گروهی 117 نفره از مهاجران انگلیسی وارد جزیره روآنوک شدند، جزیرهای که اکنون به عنوان سواحل کارولینای شمالی شناخته میشود. در همان ماه، جان وایت فرمانده این گروه از مهاجران برای تامین برخی مایحتاج دوباره سوار کشتی شده و به اقیانوس اطلس بازگشت تا سه ماه بعد به جزیره بازگردد. زمانی که وایت به انگلستان رسید، این کشور با اسپانیا وارد جنگ شدهبود و تمامی کشتیهای موجود باید خود را برای جنگ آماده میکردند، از این رو وایت تا سه سال بعد، یعنی تا آگوست سال 1590 نتوانست به جزیره بازگردد.
زمانی که وایت به جزیره بازگشت در نهایت ناباوری دید برجی که بنا کردهبود از هم پاشیده شده و تمامی مهاجرانی که او به جزیره آوردهبود،به همراه اموال و سلاحهایشان ناپدید شدهاند. حتی خبری از نشانه توافقی که قرار بود در صورت بروز مشکل اعضای گروه از خود به جا بگذارند نیز نبود.
تنها نشانه موجود، نام کرواتوان بود که روی درختی حک شدهبود، نام جزیرهای در همسایگی روآنوک قرار داشت و همچنین به قبیلهای بومی آمریکایی نیز تعلق داشت. احتمالات زیادی برای توضیح ناپدید شدن این 116 نفر مطرح شدهاست: قتل عام توسط بومیان آمریکا، یا اسپانیاییها، مرگ و میر ناشی از یک بیماری همهگیر، تجزیه شدن و پیوستن به گروههای بومی و شاید تلاش برای بازگشتن به انگلستان که منجر به ناپدید شدن آنها در دریا شدهاست.
سه فراری آلکاتراز
زندان فدرال جزیره آلکاتراز زمانی محل نگهداری خطرناکترین زندانیان بود، زیرا حتی اگر این تبهکاران میتوانستند از دیوارهای این زندان فرار کنند، امواج خروشان خلیج سانفرانسیسکو این زندان را به مکانی غیرقابل فرار تبدیل کردهبود. اما این ناممکن بودن مانع از تلاش زندانیان برای فرار از این دژ نشد.
در سال 1962 فرانک موریس و برادران آنگلین با استفاده از قاشق حفرههایی روی دیوارهای سلولهای زندان خود حفر کردند و با گذاشتن سرهای کاغذی روی رختخواب برای فریب دادن زندانبان، از این حفرهها وارد کانال تهویه هوا شده و با پایین رفتن از کانال آب خود را به آب رسانده و با استفاده از یک قایق و جلیقههای نجاتی که با چسباندن کتهای بارانی بههم ساختهبودند، از زندان فرار کردند.
این زندانیان هرگز دستگیر نشدند. اگرچه تجهیزات فرار آنها کمی بعد در خلیج کشف شد و کمی پس از آن جسدی کشف شد که به دلیل پوسیدگی بیش از حد قابل شناسایی نبود. همین باعث شد مقامات زندان این سهزندانی را غرق شده در نظر بگیرند، اما نام این سه زندانی پس از گذشت پنجاهسال همچنان در لیست مجرمان فراری مارشالهای ایالتی قرار داشت و علاوه بر این خوانواده آنگلینها فکر میکنند این دو برادر هنوز زنده هستند.
مجسمه 42 تنی ریچارد سرا
گم کردن مجسمهای با وزن 42 تن کار بسیار غیرممکنی به نظر میآید، بهخصوص اگر بدانیم این مجسمه از چهار قطعه 1.5 متری فولادی ساخته شدهاست. این مجسمه با نام Equal-parallel اثر مجسمهسازی به نام ریچارد سرا است و در سال 1986 ساخته شدهاست. این مجسمه که به سفارش موزه هنرهای معاصر رینا سوفیا در مادرید ساخته شدهبود، برای چهار سال در این موزه به نمایش گذاشته شد اما در سال 1990 موزه به دلیل ابعاد بزرگ مجسمه تصمیم گرفت آن را به انباری خصوصی انتقال دهد. در سال 2005 موزه دوباره تصمیم گرفت مجسمه را بازگردانده و آن را باری دیگر به نمایش بگذارد،اما مدیر وقت موزه دریافت انبار خصوصی که مجسمه به آنجا حمل شدهبود تا از آن نگهداری شود، وجود خارجی ندارد.
هلن براخ
همسر فرانک براخ،مدیر کارخانه شکلاتسازی پس از آنکه در فوریه سال 1977 در فرودگاه بینالمللی اوهارای شیکاگو از پرواز جا ماند، ناپدید شد. برای سالها شایعاتی درباره سرنوشت این زن که برای خود مقبرهای 500 هزار دلاری ساخته بود تا پس از مرگ در کنار همسرش دفن شود، برسر زبانها میچرخید.
خدمتکاری که براخ را در فرودگاه گم کرده بود،دو هفته بعد گزارش ناپدیدی او را اعلام کرد و بعدها مشخص شد این مرد چکی به مبلغ 13 هزار دلار را با امضای براخ نقد کردهاست. این خدمتکار که جک متلیک نام داشت به همراه برادرش دفتر خاطرات روزانه براخ را نیز سوزاندند. در نهایت در سال 1994 مردی به نام ریچارد بیلی به اتهام کلاهبرداری از زنان سالخورده به واسطه ترغیب آنها برای سرمایهگذاری روی اسبهای مسابقه دستگیر شد و به اتهام نقش داشتن در ناپدید براخ به 30 سال زندان محکوم شد.
دندانهای مصنوعی جرج واشنگتن
دندانهای مصنوعی اولین رئیسجمهور آمریکا در سال 1981 در موزه تاریخ آمریکا موسسه اسمیتثونیان ناپدید شد. این دندانها که در سال 1965 توسط دانشکده دندانپزشکی مریلند به این موزه اهدا شدهبود، از درون مخزنی مهر و موم شده ناپدید شدهاست. در همان سال نیمه پایینی دندان مفقود شده در بخشی از موزه که تنها کارمندان به آن دسترسی داشتند، پیدا شد اما نیمه بالایی آن همچنان مفقود است. این دندانها از جنس عاج و طلا بودهاند و این احتمال وجود دارد که سارق برای فروش طلای آن، دندانها را از بین برده باشد.
پرواز شماره 19
در عصر یکی از روزهای دسامبر سال 1945 تیمی پنجنفره از اعضای ارتش آمریکا از پایگاه هوایی فورثلودردیل در فلوریدا به قصد پرواز تمرینی روزانه پرواز کردند، پروازی که قرار نبود آنها را به فاصلهای دورتر از 241 کیلومتر ببرد. یک ساعت و نیم پس از آغاز این پرواز برج کنترل این پایگاه پیامی عجیب با صدایی نگران و گیج را از سوی فرمانده این تیم دریافت کرد: هردو قطبنمای من از کار افتادهاند و من تلاش دارم پایگاه را پیدا کنم. مکالمات زیادی میان برج، فرمانده و خلبانان آموزشی هواپیمایی دیگر، برای موقعیتیابی پایگاه انجام شد.
زمانی که هواپیما به پایگاه بازنگشت، هواپیمایی با 13 سرنشین برای یافتن این گروه به هوا بلند شد، اما هرگز نتوانست آن را بیابد. پس از آن ارتش آمریکا یکی از وسیعترین عملیات تجسسی و امدادی خود را با حضور صدها کشتی و هواپیما آغاز و محوطهای به وسعت 517 هزار و 998 کیلومتر مربع را در اقیانوس اطلس و خلیج مکزیک جستجو کرد،اما هیچ نشانهای به دست نیامد.
از آن زمان به بعد معمای پرواز 19 به یکی از مرموزترین معماهای تاریخ هوانوردی جهان تبدیل شد و به جنجالهایی که درباره مثلث برمودا وجود داشت، دامن زد. با اینهمه احتمال داده میشود که خلبان مربی پس از اینکه متوجه میشود موقعیتش را گم کرده، چندین بار مسیر را تغییر میدهد که منجر به پایان یافتن سوخت و سقوط هواپیما میشود.
خدمه کشتی مری سلست
این کشتی نسخه قرن نوزدهمی پرواز 19 است، با این تفاوت که کشتی در نهایت پیدا شد و تنها خدمه آن برای همیشه ناپدید شدند. در دسامبر 1872 کشتی بریتانیایی دیگراتیا در فاصله 644 کیلومتری شرق جزایر آزورس قرار داشت که ناگهان کشتی دیگری را از دور مشاهده کرد. مشخص شد این کشتی، مری سلست نام داردکه هشت روز پیش برای سفر به جنوا ایتالیا از نیویورک راه افتادهاست.
زمانی که خدمه کشتی بریتانیایی وارد کشتی مری سلست شدند، بهتزده بودند زیرا تمامی وسایل و تجهیزات خدمه کشتی روی عرشه موجود بود،اما اثری از خدمه نبود. بار کشتی که الکل صنعتی بود دست نخورده باقی مانده بود، ذخیره آب و غذای کشتی نیز که جوابگوی سفری 6 ماهه بود نیز در کشتی موجود بود، اما اثری از خدمه کشتی نبود. کاپیتان کشتی، همسرش و دختر دو سالهاش به همراه هفت خدمه کشتی ناپدید شده بودند و خبری از قایق نجات نیز نبود.
تنها نشانهای که در کشتی وجود داشت نقص یکی از پمپهای آب کشتی و جمع شدن آب در کف کشتی بود، اما با وجود این شرایط، کشتی هنوز توانایی شناور ماندن روی آب را داشت. احتمال داده میشود که کاپیتان کشتی به اشتباه تصور کرده کشتی در حال غرق شدن است، و به همراه خدمه کشتی را ترک کرده و در دریا غرق شدهاند. با اینهمه سرنوشت حقیقی سرنشینان این کشتی همچنان نامشخص است.
جان بریسکر ستاره بسکتبال
در دهه 1970 بریسکر ستاره بسکتبال تیم پیتزبرگ کوندورز بود. اما تواناییهای او در بسکتبال تحتالشعاع بدنامیاش به عنوان فردی بدرفتار و پرخاشگر قرار گرفتهبود.
در سال 1975 زمانی که دوره حرفهای او به پایان رسید، بریسکل رستورانی باز کرد که با شکست مواجه شد. وی در فوریه 1975 به همراه یکی از دوستانش به آفریقا سفر کرد تا برای آغاز تجارتی درآمدزا زمینه سازی کند. حدود 6 هفته بعد بریسکر از کامپالا در اوگاندا با همسرش تماس گرفت و به او گفت که به زودی برای او و دخترشان پول خواهد فرستاد. این آخرین باری بود که کسی از بریسکر خبری به دست آورد. احتمالات زیادی برای توضیح ناپدیدی او وجود دارد، کشته شدن در نزاعهای داخلی اوگاندا و یا به قتل رسیدن توسط مزدوران دیکتاتور اوگاندا. همچنین این احتمال داده میشود که او به گویانا رفته و در قتلعام جانستون در نوامبر 1978 کشته شده و یا شاید با هویتی جعلی به زندگی خود ادامه دادهاست.
4993493