استانی 03:24 - 09 اسفند 1395
یادداشت/ سید‌عبدالله متولیان
غرب قدرت مسلط خود را از دست داده و دچار «فروپاشی از درون، شکنندگی در بیرون» شده و هژمونی قدرت در شرق در حال شکل‌گیری است.

پساغرب، نبرد راهبردها و ایران

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس «سید‌عبدالله متولیان» در روزنامه «جوان» نوشت:

پیش از این گفته بودیم که قرن 21 قرن افول اقتدار غرب بوده و قدرت مسلط و هژمونی خود را از دست داده و به تدریج کانون‌های قدرت اقتصادی و سیاسی به مشرق زمین منتقل خواهد شد.

امریکایی‌ها پیش از آغاز قرن 21 به این حقیقت پی بردند و می‌دانستند عدم چاره‌اندیشی برای جلوگیری از افول اقتدار امریکا، بی‌شک فروپاشی جغرافیایی امریکا را نیز در پی خواهد داشت. بنابراین برای غلبه بر این مشکل، راهبرد نگاه به بیرون و توسل به روش‌های نظامی و ستیزه‌جویی را انتخاب کردند و با روی کار آوردن جرج بوش پسر (و کنار گذاشتن ال‌گور) و با راه‌اندازی شوی حمله به ساختمان تجارت جهانی و به بهانه مبارزه با تروریسم با اتخاذ شیوه قلدری و لشکرکشی به منطقه غرب آسیا و اشغال افغانستان و عراق، راه را برای از میان برداشتن مانع بزرگی به‌نام انقلاب اسلامی ایران همواره کردند تا ضمن تقویت وضعیت متزلزل رژیم صهیونیستی بر نهضت بیداری اسلامی نیز فائق آیند ؛ اما تلاش مثلث عبری، عربی و غربی و تحمیل سه جنگ بزرگ به فلسطینیان و حزب‌الله لبنان برای غرب سودی نداشته و ظهور قدرت و اقتدار حماس و حزب‌الله و در نتیجه توسعه عمق راهبردی ایران را در پی داشت.



شکست روش‌های جنگ‌افروزانه در دوران جرج بوش نه تنها به حفظ هژمونی امریکا کمکی نکرد بلکه سبب تسریع فروپاشی اقتصادی امریکا و ظهور سونامی بزرگ اقتصادی و پیدایش جنبش 99درصدی و اعتراضی وال استریت شد. سونامی بزرگ اقتصادی و جنبش وال استریت زنگ خطری بود که به سردمداران امریکا ترک برداشتن اتحاد ایالات متحده را گوشزد می‌کرد.

 امریکایی‌ها به‌منظور نجات امریکا و غلبه بر سونامی اقتصادی و جنبش وال استریت با به میدان آوردن اوباما، و انتخاب شعار تغییر (change) یک راهبرد چندوجهی را در دستور کار خود قرار داده و با راه‌اندازی جنگ‌های نیابتی در غرب آسیا و بیرون کشیدن پای خود از باتلاق منطقه، ضمن نگاه به درون با هدف اعتماد‌سازی داخلی و سرکوب جنبش 99 درصدی با ایجاد و تجهیز تروریست‌های تکفیری نظیر داعش و جبهه النصره، منطقه غرب آسیا را از یک سو با تحرکات تروریستی و از سوی دیگر با جنگ‌های نیابتی درگیر و سعی کردند آبروی از دست رفته را احیا کنند، اما این تلاش نیز نافرجام مانده و اوضاع داخلی و خارجی امریکا روز به روز وخامت بیشتری پیدا کرد.



هم اینک در شرایطی به سر می‌بریم که انتقال مقر سازمان ملل متحد از نیویورک به پکن نیز دور از تصور و انتظار نبوده و جهان در مرحله‌ گذار پساغرب به‌سر می‌برد، غرب قدرت مسلط خود را از دست داده و دچار «فروپاشی از درون، شکنندگی در بیرون» شده، هژمونی قدرت در شرق در حال شکل‌گیری است، زمزمه‌های استقلال‌طلبی کالیفرنیای بزرگ به گوش می‌رسد، عمق راهبردی جمهوری اسلامی ایران به‌ویژه در منطقه غرب آسیا با سرعت در حال توسعه و تثبیت است، اصحاب سیاست در جهان و رسانه‌های غربی (از جمله نشریه تخصصی آمریکن اینترست) ایران را قدرت هفتم جهان معرفی کرده‌اند و...



در چنین شرایطی، جهان در تلاطم برخورد راهبردها قرار گرفته و هر یک از قطب‌های قدرت برای تفوق بر سایرین به راهبردها، دکترین‌ها، سناریوها و دیپلماسی‌های متنوعی متوسل شده‌اند.

امریکایی‌ها با کمک اروپا در «سناریوی منازعه» برای بازگشت به دوران اقتدار گذشته تلاش می‌کنند. امریکایی‌ها برخلاف ظاهر در یک هماهنگی پنهانی با اروپایی‌ها در سناریوی منازعه، راهبرد «شومن دیوانه» را با اهداف چندوجهی انتخاب کرده و تلاش می‌کنند علاوه بر القای ترس به مردم و نظام اسلامی ایران، روس‌ها را متقاعد کند که حاضر به بازگشت به دوران قبل از جنگ سرد و تقسیم جهان بر اساس نظام دوقطبی سابق هستند تا به این ترتیب ضمن انتقام‌گیری از چین و ایران، مانع از تحقق پیروزی‌های محور مقاومت و فروپاشی رژیم صهیونیستی در منطقه شده و با همراهی روسیه اهداف خود را محقق نمایند. اما در این میان اروپایی‌ها مشخصاً با محوریت انگلستان با یک راهبرد دو پایه (در ظاهر به عنوان مخالف شدید امریکا) به مدد امریکا آمده و تلاش می‌کنند آب ریخته را به جوی بازگردانند.

اروپایی‌ها در بخش اول راهبرد خود بنا دارند با «سناریوی تونل وحشت» و بزرگنمایی دیوانگی ترامپ و خطر جنگ از یک‌سو و نشان دادن اروپا به‌عنوان بهشت موعود و تضمین حفاظت در برابر خطر ترامپ به‌ویژه کشور ایران را به تبعیت از «راهبرد پناهندگی به مادر» و پناه گرفتن در حصار اروپا تشویق و ترغیب کنند.



وجه دوم راهبرد اروپایی‌ها بر بهره‌گیری از «سناریوی غریق مصنوعی» استوار بوده و بر اساس این سناریو باید با ترساندن مردم ایران از جناحی که در ایران شمشیر دامستوس را بر سر مردم گرفته، آنان را به رأی دادن به نامزد متمایل به تعامل با غرب و اروپا به‌منظور پیشگیری از غرق شدن در باتلاق جنگ تشویق و ترغیب کنند. ناگفته پیداست که چنانچه روس‌ها در دام شیطانی غرب گرفتار شوند و فریب در باغ سبز ترامپ را بخورند، بعید نخواهد بود که منافع مشترک راهبردی با ایران را زیر پا گذاشته و از ایران به‌عنوان طعمه جهت امتیازگیری بیشتر از امریکا استفاده کنند که در این صورت سرنوشت مبهم و خطرناکی آینده منطقه غرب آسیا را تهدید خواهد کرد. پیش‌بینی می‌شود که نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران فارغ از بازی‌های حزبی و جناحی و بر اساس منافع و امنیت ملی با استفاده از تمام ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل خود مانع از تبدیل سناریوهای شیطانی دشمن به مطالبه ملی شود که در غیر این صورت نامزدی که، با تبدیل سناریوی اروپایی «ترامپ هراسی» به مطالبه ملی، جناح رقیب خود را از صحنه انتخابات حذف کند بی‌تردید جمهوری اسلامی ایران را با شدیدترین چالش تاریخ خود مواجه خواهد ساخت. جمهوری اسلامی ایران باید از مرحله ‌گذار پساغرب و بی‌ثباتی در اوضاع سیاسی جهان حداکثر استفاده را نموده و با افشاگری ابعاد خطرناک راهبرد غرب و بصیرت‌افزایی ملی نسبت به توهم رفع خطر جنگ به‌وسیله غلتیدن به دامن غرب و با انتخاب «راهبرد نگاه به درون» مبتنی بر استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، تهدید موجود را به فرصتی برای بهره‌برداری حداکثری از شرایط موجود برای تقویت نهضت بیداری در سطح جهان به‌ویژه دنیای اسلام تبدیل کرده و هژمونی اسلام انقلابی را در جهان امروزی که تشنه معنویت است، ترویج و تثبیت نماید.


8861625
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است