«خشم و هیاهو» از همان صحنه ابتدایی یک گره در داستان میاندازد که یادآور ماجرای مرگ غمانگیز ستاره و بنیانگذار گروه بیتلز است. لنون حوالی ساعت 11شب 8دسامبر 1980به ضرب گلوله کسی کشته شد که چند ساعت پیش از او امضا گرفته بود. اینجا هم امضا دادن خسرو به دختری جوان سرآغاز سقوط در یک سراشیبی هولناک است که بهجای قربانی کردن خواننده مشهور، جان همسر او را میگیرد، یک زندگی را از هم میپاشد و دختری را پای چوبه دار میفرستد.
سیدی، داستان خود را از ماجرای قتل وحشتناک لاله وام گرفته و فقط به جای فوتبالیست مشهور، خوانندهای پرطرفدار را برای فرستادن به این مهلکه برگزیده است. خسرو که ظاهرا از زندگی با همسر و تنها پسرش راضی است، با شدت تمام دخترک مزاحم را از خود میراند و تا وقتی ماجرا را از زاویه دید او دنبال میکنیم، به همسرش وفادار است. تازه از لحظه تصادف و به کما رفتن همسر خسرو است که درمییابیم این داستان یک روایت دیگر هم از زاویه دید دختر جوان دارد.
وقتی حنا مقابل بازپرس پرونده لب به اعتراف میگشاید، میبینیم این خسرو است که با اصرار دختر را به درون زندگی خود میکشاند و مدعی میشود زندگی مشترکش یک جهنم است. داستان از لحظه امضا دادن آغاز و به قتل همسر خسرو ختم میشود؛ اتفاقی که خیلی زود انگشت اتهام را به سمت حنا میبرد و زندگی پنهانی او را با خسرو به ورطه نابودی میکشاند. حالا هردومقابل پلیس نشستهاند که برای کشف حقیقت و معرفی قاتل بیتاب است.
هوشمندی سیدی در نشان ندادن چهره قاتل با ثبت رد پای او روی برف و خونین کردن تختخواب بدون قربانی ستودنی است و شاید این نکته را به ذهن تماشاگر متبادر کند که معلوم نیست قاتل خود حنا باشد؛ متهمی که از فرط عشق به خسرو میپذیرد قتل را گردن بگیرد و در عوض، خسرو در دادگاه برای معشوق سینهچاک خود تقاضای قصاص میکند! این خط داستانی برای علاقهمندان پروندههای پلیسی یادآور سرنوشت شهلا جاهد است که اینجا در وجود حنا سرافراز ظاهر میشود.
محمدزاده که دارد در نشان دادن شمایل جوان عاصی پا جای پای حامد بهداد یک دهه اخیر میگذارد، در خشم و هیاهو درجه یک است و طناز طباطبایی چیزی بیش از قربانی مظلوم «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» نشان نمیدهد. به این دو باید بازی کوتاه اما تأثیرگذار رضا بهبودی را در نقش قاضی پرونده اضافه کرد که در درآمدن صحنههای دادگاه بسیار کمک کرده است. در خشم و هیاهو با یک کارگردان کاربلد مواجهیم که باید منتظر کارهای بعدیاش باشیم.
- مریم تقیخانی
7662495