به گزارش ایسنا، عاصم اسدی در شب شعر «از شوکران و شکر» که به مناسبت بزرگداشت حسین منزوی و به همت کانون ادبی مهتاب باشگاه علمی فرهنگی دانشجویان جهاددانشگاهی در سالن شریعتی دانشکده علومانسانی دانشگاه زنجان برگزار شد، با اشاره به حرکتهای ابداعی شعر معاصر، گفت: اگر بخواهیم از حرکت ابداعی شعر منزوی تصویری ملموس داشته باشیم، ناچاریم که تحول فردی شعر او را با دگرگونیهای مهم شعر معاصر مقایسه کنیم.
وی ادامه داد: بر این اساس «نیما» از راهگشایان صورت و معنای شعری است و شاعرانی چون اخوان، شاملو، سهراب و فروغ در مقایسه با او از تکاملبخش دهندگان شکل و زبان شعری محسوب میشوند. حرکت ابداعی شعر منزوی با توجه به معطوف بودن بخشی از آن به غزل گذشته در دسته سوم یعنی «تنوعدهندگان» به شکل و زبان و محتوا جای میگیرد.
این شاعر زنجانی که از شاگردان حسین منزوی است، در ادامه با بر شمردن وجوه مختلف شعر منزوی، به پایههای اصلی جهاننگری شاعر اشاره کرد و افزود: نگرش منزوی به هستی مثل اغلب شاعران معاصر بیش از آنکه از یک دستگاه فکری مشخص منبعث باشد، اساسا کنگره غنایی اسطورهای است. نقد معرفتشناسی او نیز همچون بیشینه شاعران معاصر با توجه به زمینه شکلگیری آن و ریشهای که مبانی فکری او در سنت و فرهنگ دارد؛ نقد ذهنیت تاریخی است تا نقد اندیشه یک شاعر.
اسدی با اشاره به اینکه تناقض و تقابلهای فکری یک شاعر از تطور طبیعی شعر او در طول زمان ناشی میشود، به مختصات اصلی اندیشه غنایی منزوی اشاره کرد و «عشق دگرسان» و «عشق به رونده» را وجه غالب عاشقانههای منزوی دانست که متاثر از آموزههای دگربینی نیما است، یادآور شد: بر این اساس، عاشقانههای منزوی، رستگاری انسان را در حوزه فردی به تصویر میکشد، به گونهای که عشق در حد وصال جسمانی متوقف میماند و شعر سیاسی ـ اجتماعی او که یاس و بدبینی عمدهترین زمینه معنوی آن است با نفی وضع موجود به دنبال رستگاری جمعی است.
وی با اشاره به «طرح شکست» در شعر منزوی، تصریح کرد: طرح شکست در شعر منزوی در محدوده یک اعتراض سیاسی ـ اجتماعی باقی میماند و مانند شاعران متاثر از اندیشه تیره خیامی به عرصه اعتراض به هستی و انکار اصل آن نمیانجامد.
این شاعر در ادامه از دو رویکرد عمده شعر اجتماعی منزوی سخن گفت و با یادآوری اینکه این رویکرد به شعر شخصیتگرا و شعر مفهومگرا تقسیم میشود، اظهار کرد: شعر سیاسی ـ اجتماعی شخصیتگرای او بر همان مدار «پیروزی خون بر شمشیر میچرخد» و گونه دوم آن هر چند به یأس فلسفی نمیانجامد اما شدت یأس اجتماعی آن به حدی است که راه را بر هر گونه حرکت و تحول میبندد.
اسدی ادامه داد: بر این اساس، الهیات منزوی هم در عاشقانههایش اشتراکی کلی با قوس نزولی بینش عرفانی و دینی دارد اما فاقد قوس صعودی است؛ چرا که وجه مسلط آن عشق زمینی است و مدینه فاضله آن نیز این جهان و ساختنی است اما در شعر سیاسی ـ اجتماعی، شخصیتگرا مرگاندیشی منزوی با عرفان و فرهنگ شهادت آمیخته شد و قوس صعودی آن اغلب نقطه به نقطه با فرهنگ شهادت و عرفان مماس میشود.
وی با اشاره به اشعار آیینی منزوی، خاطرنشان کرد: این دسته از شعرها هر چند نماینده راستین شیوه شاعری او به حساب نمیآید، تابع همان نگرش پیشگفته است. این نگاه بیش از آنکه از تطور طبیعی شعر او حاصل شود، از ساختار و گفتمان خاصی نشأت گرفته است که شعر مدیحه و ستایش بر ذهن و زبان شاعر تحمیل میکند.
انتهای پیام