وقتی بهشان گفتم اینها برای طبیعت مضر است، برایشان اهمیتی نداشت. حتی بهشان گفتم که میتوانند از شویندههای سالمتری مثل جوششیرین و سرکه استفاده کنند، ولی گفتند خوب تمیز نمیکند! انگار هرکس از مواد شویندهی شیمیایی بیشتری استفاده کند، تمیزتر تلقی میشود!
اصلاً برایشان مهم نبود که محیطزیست امانتی در دستهایشان است و باید روزی این امانت را به ما تحویل بدهند.
دور نیست زمانی که ما میمانیم و طبیعتی که جز اسم چیزی از آن باقی نمانده است. طبیعتی که قربانی نظافت وسواسی همین خالهها و عموها شده است.
چرا کسی فکر نمیکند سلامتی نسل آینده، سلامتی ما، سلامتی همه به محیطزیست وابسته است. فکر نمیکند که طبیعت خیلی حالش بد است. بهقول شاعر بغض دارم در گلو، دستم به دامانت...
زینب عطایی
16ساله از سنقر
تصویرگری: آتوسا درویشی، خبرنگار افتخاری، 15ساله از کرج
7851222