گوناگون 14:21 - 03 آبان 1393
شهید سید نورالله محمدی در سال 1339 در روستای کچب کلوای شهرستان آمل متولد شده و پس ازاعزام به جبهه در سال 1365 به مقام والای شهادت می رسند.

دختر شهیدی که تنها آرزویش داشتن عکسی با پدر بود +تصاویر

 

به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، مصاحبه ای با دختر شهید سید نورالله محمدی ترتیب داده ایم که شما را به خواندن این مصاحبه ی زیبا و خواندنی دعوت می کنیم. شهید سید نورالله محمدی در سال 1339 در روستای کچب کلوای شهرستان آمل متولد شده و پس ازاعزام به جبهه در سال 1365 به مقام والای شهادت می رسند.

 



 

*ضمن معرفی خودتان لطفا خلاصه ای از زندگی شهید، نحوه شهادت و تاریخ شهادت ایشان را برایمان بفرمایید؟

بنده سیده معصومه محمدی فرزند پاسدار شهید سید نورالله محمدی هستم. پدرم در سال 1339 در روستای کچب کلوا و در خانواده متوسط به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در روستانی همجوار و دبیرستان را در آمل گذراند و بعد از انقلاب به سپاه پیوست و سالها در جبهه حضور داشت که در سال 10 بهمن 65 در کربلای 5 در شلمچه به شهادت رسید. ایشان در اواخر دیده بان شده بودند و بر اثر اصابت خمپاره در نزدیکی شان به شهادت رسیدند.





*لطفا از خصو صیات معنوی شهید برایمان بفرمائید؟

من دو و سال نیم بودم که پدرم شهید شد خاطره ای از ایشان ندارم اما تا آنجایی که من اطلاع دارم و پدر بزرگ و مادربزرگ و مادر و فامیلها برایمان تعریف کردند. مرد خوبی بود و زن و خانواده اش و همین طور پدر و مادرش را بسیار دوست داشت و احترام می گذاشت. اهل قرآن و نماز بود.  





*در مـورد رابطه خـود با شهید برایمان بگو؟

همان طور که گفتم من دو ساله بودم که پدرم شهید شد و چیزی به خاطر نمی آورم اما همه می گویند که پدرت شما را خیلی دوست داشت و من هم همین طور



*لطفا خاطره ای از شهید را برایمان نقل کنید؟

مادرم تعریف می کند وقتی کوچک بودم پدرم مرا بیرون می برد و برای گردش غروبها در روستا مرا می گرداند اما چیزی برایم خرید نمی کرد وقتی به خانه می آمدیم دوباره خودش می رفت و من چون پسته خیلی دوست داشتم برایم پسته می خرید و می آمد. مادرم می گفت چرا وقتی با هم بودین به مغازه نرفتین؟ می گفت دختربچه را نباید به مغازه ببریم تا هر چه خواست بردارد این جوری بچه بی ادب و لوس می شود.





*چه خاطره شیرینی ازشهید  در دوران کودکی در ذهنتان مانده ؟

مادرم تعریف می کند که خاله ام همراه خانواده اش به مشهد رفته بودند وقتی آمدند ما شب رفتیم خانه آنها. وقتی نخود و شیرینی و ... را آوردند من که دو سالم بود سریع رفتم اینها را برداشتم، که پدرم ضربه ایآرام به دستم زد. همه ناراحت شدند و گفتند چرا این کار را کردی، گفت دختر بچه نباید اینقدر بی ادب و لوس باشد.





*شهیـد در مقـام یک پدر چه رفتاری با شما داشت ؟

پدرم در وصیت نامه اش سفارش کرده که نمازخوان و با حجاب باشم و همان طور که قبلا گفتم سعی داشتند که مرا باادب و بسیار خوب تربیت کنند.





*شهید به خوابتون اومدند ؟

نه! متأسفانه. توی دلم می گم بابام از دستم راضی نیست تا به خوابم بیاد!





*به نظر شما چطور می توان آرمان های شهدا را زنده نگه داشت و آن را به نسل جوان انتقال داد؟

فرزندان و نسلهای آینده را باید با آنها آشنا کنیم و همان طور که رهبر معظم فرمودند در این دوره و زمانه زنده نگه داشتن یاد شهدا کم از شهادت نیست. نباید فاصله ای بین نسلهای آینده و شهدا ایجاد شود.

 

 

*از فعالیتهای ایشان در مسجد برایمان بفرمائید؟

مطمئنا ایشان در مسجد حضور فعال داشت و همواره به نماز جماعت می رفت و به عنوان بسیح فعالیت داشت.





*از نامه هایی که شهید از جبهه برایتان می فرستادند بگویید؟

در نامه ها مادرم را سفارش به تربیت درست و اسلامی فرزندان می کردند.





*آیا خوشحالید که پدری شهید و پهلوان دارید؟

بله! مایه غرور و عزت است اما گاهی دعا می کنم که کاش شهید نمیشد.





*حس و حال خانواده در مورد شهید  چطور بود؟

ایشان فرزند بسیار مهربان و خوب خانواده بودند. مادرم می گفت آن موقع ایشان 3500 تومان حقوق می گرفتند، 500 تومان را هر ماه به مادرشان می دادند و با پدر و مادرشان بسیار خوب بودند.





*وقتی پدرتان شهید شد، چه حس و حالی داشتید؟

کودک بودم و چیز زیادی نمی فهمیدم!





*درباره آخرین دیدار شما با شهید برایمان بگوئید؟

مادرم می گوید آخرین باری که پدرت از منزل به جبهه رفت وقتی می خواست برود تو آنقدر گریه کردی که پدرت مجبور شد بماند و صبح زود روز بعد رفت.





*از چه راهی خبر شهادت ایشان را دریافت کردید؟

از سپاه آمل آمدند و خبر دادند.





*نبود شهید در چند سالی که در جنگ بودند برای شما سخت تر است یا الان که شهید شده است ؟

الان که شهید شدند.





*شما به عنـوان فرزند یک شهیـد چه پیامـی بـرای خـواننـدگان داریـد؟

امیدوارم یتیمان را درک کنند!





*نظر شما در مـورد جایگاه بانوان در جامعه چیست و چه نظری در رابطه با وضعیت نشریات بانوان دارید؟

بانوان باید در راه آرمانهای انقلاب و اسلام در جامعه تلاش کنند.نشریات در زمینه بانوان بسیار کم است و باید در این خصوص فکری کرد با توجه به هجمه فرهنگی غرب





*نظر شما در رابطه با جنگ نرم دشمن چیست؟

دشمن در این زمینه فعالیتهای زیادی داشته و موفق شده است. اکنون ماهواره خانواده های زیادی را تخریب کرده است.





* رابطه ایشان با امام(ره )چگونه بود؟

همه شهدا عاشق امام بودند.





*چه پیامی به رهبر عزیزمون امام خامنه ای دارید؟

امیدوارم همیشه سلامت باشند.





*در مصاحبه با همسر شهید صلواتی ایشان از نیش و کنایه های برخی ازمردم به خانواده شهدا ناراحت بودند .آیا این موضوع برای شما هم صدق میکند؟

بله! برخی نیش می زنند برخی هم آگاهانه یا ناآگاهانه کارهایی می کنند و حرفهایی می زنند که ما را ناراحت می کنند.





*تاثیرات مثبت و منفی جنگ در زندگی شما چه بوده است؟

تأثیرات مثبت به صورت کلی در جامعه مشهود است روحیه خودباوری و اعتماد به نفس. تأثیرات منفی هم شهادت و از دست دادن پدر و مشکلات بعد از آن بوده است.





* آیا ما تاکنون توانستیم را ه شهدا را ادامه بدهیم ؟

نه متأسفانه.





*چرا ارزش ها و آرمان های انقلاب بین نسل جوانمان سست شده است؟

مسلما بعد از پایان جنگ و فاصله زمانی ایجاد شده این اتفاق می افتد مسئولان باید برای از بین بردن این حالات برنامه ریزی کنند.



 

 

*ارتباط شهید با جوان‌ها چگونه بود؟

با جوانهای فامیل و همسایه ها و کلا بچه های روستا خیلی خوب بودند.





*تفاوت و شباهت شهیدتان با جوانهای حالا چیست ؟

برخی از جوانهای امروز در عرصه های مختلف برای سرافرازی ایران تلاش می کنند به نظرم اینها راه شهدا را ادامه می دهند.





*حرفتان به جوانان امروزی چیست؟

جوانان باید برای سربلندی ایران تلاش کنند و یتیمان و خانواده های شهدا را درک کنند. دو فرزند دارم فرزند بزرگترم که 10 ساله هست برای پدربزرگش که شهید شده گریه می کند و واقعا ایشان را دوست دارد. جوانان باید ارتباط معنوی خود با شهدا را تقویت کنند.





*فرق زنان این دوره و زمان جنگ چیست؟

فضا تغییر کرده و برخی از خانواده ها از فضای دوران جنگ فاصله گرفته اند.





*نقش زنان در 8 سال دفاع مقدس به چه صورتی بود ؟آیا موثر بود؟

مسلما مؤثر بوده است. بدون حمایت مادران و همسران شهید و رزمندگان آنها هم در جنگ موفق نمی شدند.





*حرفتان در مورد حجاب چیست؟

یک وظیفه شرعی است.

 





 

*با توجه به اینکه می گویند شهیدان زنده اند الله اکبر، آیا این شعار را تا به حال حس نموده اید؟چگونه ؟

بله! مادرم بیشتر مواقع در مورد مسائل مهم زندگی خواب پدر را می بینند و ایشان در مورد موضوعات اظهار نظر می کنند مثلا مربوط به ازدواج من.





*با دلتنگی هایتان چه میکنید؟

هیچ کس درک نمی کند! فقط خدا می داند.





*برخورد دوستانتان با شما از اینکه فرزند شهید هستید چگونه است؟

برخی دلشان برای ما می سوزد اما رفتار درست را بلد نیستند.





*آیا تا به حال شده که از اینکه فرزند شهید هستید ناراحت شوید؟

بله.





*پیامتان به پدرتان چیست؟

خصوصیه نمیشه گفت.





*آیا حرفی برای مسئولان دارید؟آیا کمبودی دارید که بخواهید آن را به گوش مسئولان برسانید؟

فقط خداوند مشکلات ما را درک می کند و می تواند به ما صبر بدهد.





*حرف آخر؟

پدرجان کاش حداقل با من عکسی گرفته بودی.





*قسمتی از وصیت نامه شهید؟

من این لباس مقدس سبز سپاه را با شناخت کامل به عنوان کفن خود دانستم.

 

پایگاه فرهنگی مذهبی جنگ و زن



 


5034622
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است