فرهنگیهنری 20:39 - 11 مرداد 1394
افکارنیوز نقد و بررسی کتاب از الفبا تا هنر
کتاب «خوشنویسی و کتاب آرایی» در اوایل سال ۱۳۹۴ توسط انتشارات کتابخانهی مجلس شورای اسلامی منتشر شده است. کتاب دارای ۳۶۶ صفحه و ۳۹۸ تصویر است و در قطع رحلی و چاپ چهار رنگ انتشار یافته است.
به گزارش افکارنیوز،مؤلف کتاب، آقای غلامرضا راهپیما بنا بر دستخط دو استاد که در آغاز کتاب آورده اند، در سال ۱۳۷۶ مع الواسطه و بدون واسطه از آثار و روش استاد فضائلی پیروی می نموده و در سال ۱۳۹۲ در کلاس استاد صمدی، خط نسخ و ثلث را به درجات بسیار خوبی رسانده است.
این کتاب، دومین اثر این خوشنویس است که چون از طریق ناشری شناخته شده مورد حمایت قرارگرفته است، توجه مخاطبان خوشنویسی و کتاب آرایی را به خویش معطوف میسازد. ازین رو معرفی کتاب و یادآوری برخی کاستیهای کتاب بسیار ضروری به نظر میرسد تا این نکات در ویرایش بعدی برطرف گردیده و اثری منقّح به دست خوانندگان برسد.
در اینجا به بررسی نکات فنی چاپ و صحافی کتاب نمی پردازم، چراکه کتاب از نظر کاغذ، چاپ و صحّافی از کیفیتی معقول برخوردار است و ناشر در بخش فنی و تولید، تلاش خود را برای حفظ کیفیت اثر بکار گرفته است. در شناسنامهی کتاب افزون بر «مدیر هنری و گرافیک»، «ناظر هنری» و «ناظر فنی» عنوانی نو و جالب به چشم میخورد: «فنون هنری» که توسط مؤسسه فرهنگی هنری قرآن و عترت کاتبان ماندگار وحی انجام شده است و این اصطلاح برای اهل کتاب چندان آشنا نیست.
اینک به اختصار در دو بخش «اشکالات صوری» و «اشکالات محتوایی» نمونه هایی ذکر میشود تا از این راه خوانندگان، با این کتاب، جایگاه و اهمیت آن در پژوهشهای معاصر بیشتر آشنا شوند. مؤلف در ص ۲ و ۳ بیان کرده که این اثر برای علاقهمندان رشتههای مختلف دانشگاهی است و ایشان برای فهم مطلبی مبهم به کشورهای دور دست هند، چین و آسیای صغیر سفر کردهاند. برای خوانندگان بدیهی است که منظور از آسیای صغیر همان ترکیه است و ترکیه و هند را نمیتوان چندان دور دست خواند. خواننده توقع دارد تا مؤلفی که دانشگاهیان را مخاطب اثر خویش میداند، چنانچه خود مدارج دانشگاهی را پس پشت نگذاشته است، دست کم با مبانی روش تحقیق آشنا باشد و منابع منتشر شدهی سالهای اخیر را دیده باشد و این نکات از فصل بندی و کتابنامهی این اثر برنمیآید.
همچنین شایسته بود تا در مقدمه یا دیباچهی کتاب، از پژوهشهای مشابه که تقدّم فضل و فضل تقدّم دارند، یاد شود و این توهّم برای خوانندگان ایجاد نشود که این اثر تألیفی بی سابقه و دست اول است.
اشکالات صوری:
نقطه گذاری کردن عنوانِ نستعلیق کتاب، سبب ایجاد فضایی آموزشی شده و تکرار عنوان در آستر بدرقه نیز از نکات قوّت طراحی کتاب بشمار میرود. از آنجا که مخاطب این اثر، علاقهمندان خوشنویسی و هنرهای ایرانی هستند، طبیعی است که توقّع داشته باشند تا دست کم، بخشهای خوشنویسی کتاب، از کیفیت مطلوبی برخوردار باشد. برای نمونه واژهی «خوشنویسی» در عنوان کتاب و عناوین فصول ۱، ۱۱ و ۱۴ از نظر عیار خط و همچنین رسم الخط، یکدست نبوده و گاه پیوسته و گاه به منفصل (خوش نویسی) نوشته شده است.
در اینجا برخی از سهوهای راه یافته به کتاب، انتخاب شده و معرفی میشود.
۱- ارجاعات. ارجاعات کتاب را به چند دسته میتوان تقسیم کرد.
الف) شرح اصطلاحات. بسیاری از واژگان و اصطلاحات تخصصی بدون ذکر منبع مورد استفاده شرح و معنا شده است؛ اگر این نکته سهواً رخ داده باشد، ناروا و چنانچه به عمد روی داده باشد، ناپسند است. از ص ۳۳۸ تا ۳۴۱ حدود ۶۰ اصطلاح تخصصی معنا شده است در حالی که حتی به یک کتاب با مقاله ارجاع نشده است. نمونهی دیگر در ص ۲۳۷-۲۳۶ در شرح «جدول دوله»، «جدول مثنی»، «جدول مرصّع» و «جدول زنجیره» است که هیچ اشارهای به منابع مورد استفاده نشده است و در نتیجه خواننده تصور میکند که این اصطلاحات را مؤلف کتاب، شرح و معنا کرده است؛ در حالی که بیشتر این واژگان پیشتر در واژه نامهی «گلستان هنر»، «کتاب آرایی در تمدن اسلامی»، «فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی و هنرهای وابسته» و «زرافشان» به تفصیل بیان شدهاند.
کاستی دیگر این است که بسیاری از این اصطلاحات دو یا چند بار با عباراتی مشابه و در فصولی گوناگون توضیح داده شدهاند. مثلاً قلمدان و قطّاعی که خود فصلی مستقل دارند، دوباره در ص ۳۳۸ معنا شدهاند.
همچنین اصطلاحات «تذهیب»، «ترصیع» و «تشعیر» که در فصل ۱۱ بیان شدهاند، دوباره در فصل واژگان به همان شکل تکرار شده اند.
ب) پاورقیها. ذکر منبع در پاورقیها کاملا یکسان و منظم نیست. مثلاً در ص ۹۱ منبع به صورت: «صیرفی، گلزار ص» ذکر شده و نه تنها شمارهی صفحه یاد نشده، نام رساله «گلزار صفا» هم به درستی گزارش نشده است. در پاورقی ۲ ص ۷ آمده است: «رسالهی عبدالله صیرفی، ص ۲۵۱ به نقل از رسالهی جعفر بایسنغری» و خواننده با مراجعه به کتابنامه، نمیتواند هیچ یک از این دو رساله و مشخصاتشان را بیابد. همچنین است پاورقی ص ۱۵ «جزوهی خط شیخ علاء الدین سرومری، به نقل از صبح الاعشی» که با مراجعه به کتابنامه، ذکری از هیچیک یافت نمی شود.
پاورقیها حتی در یک صفحه نیز از یکدستی کافی برخوردار نیستند. در ص ۹۳ یک منبع به دو صورت ذکر شده است: «کاغذ در زندگی، افشار، ص ۹۸» و «کاغذ در زندگی و فرهنگ ایرانی، ص ۹۹» و در همان صفحه «الفهرست ابن ندیم، ص ۲۳» و «درّهی نادره، ص ۵۸» یکی با نام و یکی بی نام مؤلف آمده است. این بی نظمی در سراسر پاورقیها به چشم میخورد.
ص ۷ پاورقی ۲: «رسالهی عبدالله صیرفی، ص ۲۵۱ به نقل از رسالهی جعفر بایسنغری» و پاورقی ۳: «کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ص ۳۸۱ به نقل از نصاب صبیان» و ص ۳۳۳ پاورقی ۱ و ۲: «کتاب آرایی در تمدن اسلامی به نقل از تاریخ عرب، ص ۵۴۰» و «کتاب آرایی در تمدن اسلامی به نقل از مونس الاحرار، ص ۱۱۹۶»
۲- زیرنویس تصاویر: شرح تصاویر از نظم چندانی برخوردار نیست. .....
در اینجا نگاهی اجمالی به دیگر توضیحات تصاویر میشود:
الف) ذکر منبع. در بسیاری از تصاویر، هیچ یادی از منبع و مأخذ تصویر نشده است، همچون تصویر ۱۱ (قط زدن قلم) که تصویر دست اینجانب در حال آموزش قط زدن است.
تصاویری که مربوط به موزهها و کتابخانههای خارج از کشورند و پیشتر در کتابها و پژوهشهای غیر فارسی منتشر شده است، به شکل استاندارد نزدیک است و از دقت بیشتری برخوردارند. این نکته نشانگر دسترسی مناسب مؤلف به بسیاری از منابع منتشر شدهی غیر بومی است.
دربارهی تصاویر آثار نظم چندانی به چشم نمیخورد. تصاویر ص ۳۳۹ تا ۳۴۲ نمونهای از این بی نظمی را به خوبی نشان میدهد:
ص ۳۳۹، تصویر ۳۹۳: نوع خط، نام کاتب، دورهی اثر
ص ۳۴۰، تصویر ۳۹۴: نوع خط، نام متن، سال کتابت
ص ۳۴۱، تصویر ۳۹۵: نوع خط، نام متن، دورهی اثر
ص ۳۴۲، تصویر ۳۹۶: نوع خط، نام کاتب، سال کتابت
ص ۳۴۲، تصویر ۳۹۷: نوع خط، نام کاتب
و در هیچ یک از همین تصاویر به محل نگهداری آثار اشارهای نشده است و از این رو خواننده نمیتواند اعتماد کاملی به تصاویر داشته باشد و از آنها در پژوهشهای خود استفاده کند.
۳- کتابنامه. برخی از منابع مورد استفاده در متن همچون «کتاب شناسی نسخههای خطی»، «فرهنگ اشعار صائب» و «صبح الاعشی» در کتابنامه یاد نشده است؛ این نکته یا سهو است که برای خواننده قابل قبول نیست و یا به این جهت رخ داده است که مؤلف از منابع دیگری که این استناد را داشتهاند، بهرهمند شده و به اصل آثار دسترسی نداشته است و در این موارد هم میبایست با عبارت «به نقل از» به متن مورد استفادهی خویش اشاره میداشت.
کاستی دیگر این است که مؤلف در فصل ۱۶ کتاب (واژگان) از منابع بسیاری بهرهمند گشته و از آنها در کتابنامه یاد نکرده است و این توهم را برای خواننده باقی گذاشته است که آیا مؤلف محترم از انتشار منابع معتبر معاصر بیخبر بوده است و یا ذکر آنها را لازم ندانسته است. از جملهی این منابع «فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی و هنرهای وابسته» است که دو دهه پیش از این منتشر شده و اساس شکل گیری و تألیف این فصل بوده است.
مؤلف محترم با وجود دهها پژوهش عمیق فارسی و عربی دربارهی «ابن مقله» منبع خود را کتابی از آقای دکتر علی اکبر ولایتی بیان داشته است.
نمونهی دیگر رسالهی «آداب المشق» از باباشاه اصفهانی است که نسخهی یگانهاش به خط باباشاه توسط نشر پیکره در سال ۱۳۹۲ ش. انتشار یافته اما مؤلف آن را از منبعی بواسطه (در سال ۱۳۷۲) نقل کرده است.
۴- حشو. حشو عباراتی است که حذفِ آنها هیچ لطمه ای به متن و محتوای کتاب نمی زند. در جای جای کتاب، حشوهایی دیده می شود.
۵- نیاز به ویرایش. رسم الخط کتاب یکسان نیست؛ برای نمونه در ص ۳۱ «ی» اضافه به دو شکل در کلمات:«تهیهی » و «شیره ی» بکار رفته و در ص ۲۳ «موزه خط و کتابت» بدون «ی» اضافه آمده است.
استفاده از پرانتز معنای خاصی ندارد؛ برای مثال در ص ۳۱ پس از واژهی «سیاه» در پرانتز (مشکی) آمده است و در همان صفحه بسیاری از جملات بدون دلیل خاص در پرانتز جای گرفته است. ......
اغلاط تایپی کتاب کم نیست که تنها به چند نمونه بسنده میشود:
ص ۲۸: قائم به جای «قاتم»
پاورقی ص ۳۰: سطر السطور به جای «صراط السطور»
اشکالات محتوایی:
یکی از حساسترین ارکان پژوهشهایی از این دست، دقت و نظم در فصلبندی و به عبارتی «فهرست مطالب» است. از این روست که در پایاننامهی دانشجویان، هنگامی که استاد راهنما بر موضوع مورد بحث اشراف داشته و دانشجو را با دقت در فصل و بخشبندی رسالهاش یاری میکند، نتیجهی پژوهش بسیار قابل استفادهتر میشود. رییس وقت کتابخانهی مجلس شورا در مقدمهای که بر این اثر نوشته است، این کتاب را «کشکول جامعی از اسباب و ابزار و ارکان و ابواب مختلف و مراحل خلق یک اثر هنری» خوانده است و خوانندهی تیزبین با نگاهی گذرا درمییابد که با کشکولی آشفته مواجه شده است. کتاب دارای ۱۶ فصل است:
۱- ابزار و مواد خوشنویسی
۲- مرکّب
۳- قلمدان
۴- کاغذ
۵- کاغذهای الوان
۶- کاغذهای ابر و بادی (ابری)
۷- کاغذهای آهارمهره
۸- قطع و اندازهی کتاب
۹- قطّاعی (کاغذ بُری)
۱۰- روش به کار بردن طلا
۱۱- همنشینی نقش و تذهیب در خوشنویسی
۱۲- قطعه سازی
۱۳-جلد سازی
۱۴- اصول و قواعد خط و خوشنویسی
۱۵- نگهداری، حفاظت و مرمّت اسناد و نسخ خطی
۱۶- واژگان
بنابر نام کتاب که «خوشنویسی و کتاب آرایی در ایران» است، بهتر بود تا کتاب دو فصل کلان «خوشنویسی» و «کتاب آرایی» داشته باشد؛ سپس در ذیل هر یک از فصول، به تاریخ، ابزار و تکنیکهای خوشنویسی و کتاب آرایی پرداخته شود.
چند نمونه از پریشانی در فصلبندی کتاب به این شرح است:
الف. فصل اول مربوط به ابزار و مواد خوشنویسی است و خواننده توقّع دارد تا با قلم، قلمدان، مرکب و کاغذ آشنا شود اما متوجه میشود که در این فصل تنها قلم و قلمتراش معرفی شده و مرکّب و قلمدان و کاغذ، دارای فصولی مجزّا هستند.
ب. عجیب است که ۴ فصل از کتاب به کاغذ اختصاص یافته است و حتی کاغذ الوان، ابری و آهارمهره به سه فصل مجزّا تقسیم شده است در حالی که بهتر بود تا تمام مطالب مربوط به «کاغذ» ذیل یک فصل و با انسجامی منطقی و علمی بیان گردد.
ج. «کتاب آرایی در ایران» که عنوان کتاب است، نام هیچ یک از فصلها نیست و مطالب مربوط به کتاب آرایی به شکل جسته و گریخته در فصول دیگر جای گرفته است. جالب است که مرمّت نسخ خطی که ارتباط خاصی با عنوان کتاب ندارد فصل ۱۵ را به خود اختصاص داده است.
برخی دیگر از کاستیهای محتوایی کتاب از این قرارند:
۱- بسیاری از تصاویر به نظر صرفا برای افزایش حجم کتاب و یا زیباتر شدن صفحه آرایی، به کتاب راه یافتهاند. تصاویر چهار صفحه از کتاب (۲۳-۲۰) به تصاویر دوات اختصاص یافته است؛ از ۹ تصویر ارائه شده ۲ تصویر به دورهی عثمانی (؟) و قرن ۱۸ میلادی مربوط است. همچنین ص ۴۰ تا ۷۳ شامل ۶۵ تصویر از قلمدانهای گوناگون است که در کتابی از این دست، منطقی به نظر نمیرسد.
۲- اغلاط فاحش که به نظر از نوع اغلاط تایپی نیستند؛ مثلاً در ص ۳۲-۳۱ در تهیهی مرکّب، مفهوم «صلایه دادن» و «ورز دادن» با هم اشتباه شده است.
۳- در ص ۲۸ بیت: «هم وزن دوده زاج است هم وزن هر دو مازو / هم وزن هر سه صمغ است آن گاه زور بازو» به غلط دو بیت از رسالهی «صراط السطور» سلطان علی مشهدی دانسته شده است و در دنبالهی مطلب آمده است: «هیچ گاه به نقش هر کدام از عناصر اشاره نگردیده است که در ادامه به توضیح آن خواهیم پرداخت»؛ گفتنی است که نقش هریک از مواد سازندهی مرکب دهها بار در رسالات کهن و متون آموزشی خوشنویسی از سدهی هشتم و نهم هجری تاکنون شرح و توصیف شده و در دهههای اخیر نیز دهها پایان نامه و مقالهی تخصصی در این باب به انجام رسیده است.
۴- در ص ۱۵ آمده است: «میرعلی هروی دوات خویش را از جنس مس انتخاب میکرد» و هیچ ذکری از مستند این عبارت نشده است. اگر این مطلب برگرفته از رسالهی «مداد الخطوط» باشد، باید افزود که اساساً این رساله از میر علی هروی نیست و اثر مجنون رفیقی هروی است. (نک: رسالاتی در خوشنویسی، ص ... )
جمع بندی:
امروزه با پژوهشهایی که استادان دانشگاه، دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد انجام میدهند، پژوهشهای خوشنویسی و کتاب آرایی وارد مرحلهی جدیدی شده اند و دورهی پژوهشهای سنتی که گاه بدون الگو و پشتوانهی علمی هستند، به سر آمده است؛ در نتیجه هر خوشنویس علاقهمند به پژوهش، می باید از استانداردهای تألیف مقاله و کتاب در جامعهی علمی امروز آگاه باشد و آنها را در تحقیقات خویش بکار گیرد.
تعریف دقیق موضوع، انگیزه و هدف از تألیف و اشاره به پژوهشهای مشابه از نکات ضروری این دست از آثارند و میتواند نشانگر انصاف علمی نویسنده باشد. مهمترین کاستی کتاب، آشفتگی در شالوده و بنیاد پژوهشی یا همان فصلبندی است و همین اشکال سبب بروز اشکالاتی دیگر همچون تکرار مطالب در فصول و بخشهای گوناگون و عدم ارتباط برخی از فصول با عنوان کتاب شده است. همچنین زیاده روی در آوردن برخی از تصاویر (۶۵ تصویر از قلمدان) و آشفتگی زیرنویس از معایب مهم کتاب بشمار میرود.
این کتاب با بازبینی نکات یادشده و ویرایش دقیق علمی و ادبی، برای مخاطبان و علاقهمندان خوشنویسی و هنرهای ایرانی-اسلامی سودمند و مفید واقع شود.
این کتاب، دومین اثر این خوشنویس است که چون از طریق ناشری شناخته شده مورد حمایت قرارگرفته است، توجه مخاطبان خوشنویسی و کتاب آرایی را به خویش معطوف میسازد. ازین رو معرفی کتاب و یادآوری برخی کاستیهای کتاب بسیار ضروری به نظر میرسد تا این نکات در ویرایش بعدی برطرف گردیده و اثری منقّح به دست خوانندگان برسد.
در اینجا به بررسی نکات فنی چاپ و صحافی کتاب نمی پردازم، چراکه کتاب از نظر کاغذ، چاپ و صحّافی از کیفیتی معقول برخوردار است و ناشر در بخش فنی و تولید، تلاش خود را برای حفظ کیفیت اثر بکار گرفته است. در شناسنامهی کتاب افزون بر «مدیر هنری و گرافیک»، «ناظر هنری» و «ناظر فنی» عنوانی نو و جالب به چشم میخورد: «فنون هنری» که توسط مؤسسه فرهنگی هنری قرآن و عترت کاتبان ماندگار وحی انجام شده است و این اصطلاح برای اهل کتاب چندان آشنا نیست.
اینک به اختصار در دو بخش «اشکالات صوری» و «اشکالات محتوایی» نمونه هایی ذکر میشود تا از این راه خوانندگان، با این کتاب، جایگاه و اهمیت آن در پژوهشهای معاصر بیشتر آشنا شوند. مؤلف در ص ۲ و ۳ بیان کرده که این اثر برای علاقهمندان رشتههای مختلف دانشگاهی است و ایشان برای فهم مطلبی مبهم به کشورهای دور دست هند، چین و آسیای صغیر سفر کردهاند. برای خوانندگان بدیهی است که منظور از آسیای صغیر همان ترکیه است و ترکیه و هند را نمیتوان چندان دور دست خواند. خواننده توقع دارد تا مؤلفی که دانشگاهیان را مخاطب اثر خویش میداند، چنانچه خود مدارج دانشگاهی را پس پشت نگذاشته است، دست کم با مبانی روش تحقیق آشنا باشد و منابع منتشر شدهی سالهای اخیر را دیده باشد و این نکات از فصل بندی و کتابنامهی این اثر برنمیآید.
همچنین شایسته بود تا در مقدمه یا دیباچهی کتاب، از پژوهشهای مشابه که تقدّم فضل و فضل تقدّم دارند، یاد شود و این توهّم برای خوانندگان ایجاد نشود که این اثر تألیفی بی سابقه و دست اول است.
اشکالات صوری:
نقطه گذاری کردن عنوانِ نستعلیق کتاب، سبب ایجاد فضایی آموزشی شده و تکرار عنوان در آستر بدرقه نیز از نکات قوّت طراحی کتاب بشمار میرود. از آنجا که مخاطب این اثر، علاقهمندان خوشنویسی و هنرهای ایرانی هستند، طبیعی است که توقّع داشته باشند تا دست کم، بخشهای خوشنویسی کتاب، از کیفیت مطلوبی برخوردار باشد. برای نمونه واژهی «خوشنویسی» در عنوان کتاب و عناوین فصول ۱، ۱۱ و ۱۴ از نظر عیار خط و همچنین رسم الخط، یکدست نبوده و گاه پیوسته و گاه به منفصل (خوش نویسی) نوشته شده است.
در اینجا برخی از سهوهای راه یافته به کتاب، انتخاب شده و معرفی میشود.
۱- ارجاعات. ارجاعات کتاب را به چند دسته میتوان تقسیم کرد.
الف) شرح اصطلاحات. بسیاری از واژگان و اصطلاحات تخصصی بدون ذکر منبع مورد استفاده شرح و معنا شده است؛ اگر این نکته سهواً رخ داده باشد، ناروا و چنانچه به عمد روی داده باشد، ناپسند است. از ص ۳۳۸ تا ۳۴۱ حدود ۶۰ اصطلاح تخصصی معنا شده است در حالی که حتی به یک کتاب با مقاله ارجاع نشده است. نمونهی دیگر در ص ۲۳۷-۲۳۶ در شرح «جدول دوله»، «جدول مثنی»، «جدول مرصّع» و «جدول زنجیره» است که هیچ اشارهای به منابع مورد استفاده نشده است و در نتیجه خواننده تصور میکند که این اصطلاحات را مؤلف کتاب، شرح و معنا کرده است؛ در حالی که بیشتر این واژگان پیشتر در واژه نامهی «گلستان هنر»، «کتاب آرایی در تمدن اسلامی»، «فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی و هنرهای وابسته» و «زرافشان» به تفصیل بیان شدهاند.
کاستی دیگر این است که بسیاری از این اصطلاحات دو یا چند بار با عباراتی مشابه و در فصولی گوناگون توضیح داده شدهاند. مثلاً قلمدان و قطّاعی که خود فصلی مستقل دارند، دوباره در ص ۳۳۸ معنا شدهاند.
همچنین اصطلاحات «تذهیب»، «ترصیع» و «تشعیر» که در فصل ۱۱ بیان شدهاند، دوباره در فصل واژگان به همان شکل تکرار شده اند.
ب) پاورقیها. ذکر منبع در پاورقیها کاملا یکسان و منظم نیست. مثلاً در ص ۹۱ منبع به صورت: «صیرفی، گلزار ص» ذکر شده و نه تنها شمارهی صفحه یاد نشده، نام رساله «گلزار صفا» هم به درستی گزارش نشده است. در پاورقی ۲ ص ۷ آمده است: «رسالهی عبدالله صیرفی، ص ۲۵۱ به نقل از رسالهی جعفر بایسنغری» و خواننده با مراجعه به کتابنامه، نمیتواند هیچ یک از این دو رساله و مشخصاتشان را بیابد. همچنین است پاورقی ص ۱۵ «جزوهی خط شیخ علاء الدین سرومری، به نقل از صبح الاعشی» که با مراجعه به کتابنامه، ذکری از هیچیک یافت نمی شود.
پاورقیها حتی در یک صفحه نیز از یکدستی کافی برخوردار نیستند. در ص ۹۳ یک منبع به دو صورت ذکر شده است: «کاغذ در زندگی، افشار، ص ۹۸» و «کاغذ در زندگی و فرهنگ ایرانی، ص ۹۹» و در همان صفحه «الفهرست ابن ندیم، ص ۲۳» و «درّهی نادره، ص ۵۸» یکی با نام و یکی بی نام مؤلف آمده است. این بی نظمی در سراسر پاورقیها به چشم میخورد.
ص ۷ پاورقی ۲: «رسالهی عبدالله صیرفی، ص ۲۵۱ به نقل از رسالهی جعفر بایسنغری» و پاورقی ۳: «کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ص ۳۸۱ به نقل از نصاب صبیان» و ص ۳۳۳ پاورقی ۱ و ۲: «کتاب آرایی در تمدن اسلامی به نقل از تاریخ عرب، ص ۵۴۰» و «کتاب آرایی در تمدن اسلامی به نقل از مونس الاحرار، ص ۱۱۹۶»
۲- زیرنویس تصاویر: شرح تصاویر از نظم چندانی برخوردار نیست. .....
در اینجا نگاهی اجمالی به دیگر توضیحات تصاویر میشود:
الف) ذکر منبع. در بسیاری از تصاویر، هیچ یادی از منبع و مأخذ تصویر نشده است، همچون تصویر ۱۱ (قط زدن قلم) که تصویر دست اینجانب در حال آموزش قط زدن است.
تصاویری که مربوط به موزهها و کتابخانههای خارج از کشورند و پیشتر در کتابها و پژوهشهای غیر فارسی منتشر شده است، به شکل استاندارد نزدیک است و از دقت بیشتری برخوردارند. این نکته نشانگر دسترسی مناسب مؤلف به بسیاری از منابع منتشر شدهی غیر بومی است.
دربارهی تصاویر آثار نظم چندانی به چشم نمیخورد. تصاویر ص ۳۳۹ تا ۳۴۲ نمونهای از این بی نظمی را به خوبی نشان میدهد:
ص ۳۳۹، تصویر ۳۹۳: نوع خط، نام کاتب، دورهی اثر
ص ۳۴۰، تصویر ۳۹۴: نوع خط، نام متن، سال کتابت
ص ۳۴۱، تصویر ۳۹۵: نوع خط، نام متن، دورهی اثر
ص ۳۴۲، تصویر ۳۹۶: نوع خط، نام کاتب، سال کتابت
ص ۳۴۲، تصویر ۳۹۷: نوع خط، نام کاتب
و در هیچ یک از همین تصاویر به محل نگهداری آثار اشارهای نشده است و از این رو خواننده نمیتواند اعتماد کاملی به تصاویر داشته باشد و از آنها در پژوهشهای خود استفاده کند.
۳- کتابنامه. برخی از منابع مورد استفاده در متن همچون «کتاب شناسی نسخههای خطی»، «فرهنگ اشعار صائب» و «صبح الاعشی» در کتابنامه یاد نشده است؛ این نکته یا سهو است که برای خواننده قابل قبول نیست و یا به این جهت رخ داده است که مؤلف از منابع دیگری که این استناد را داشتهاند، بهرهمند شده و به اصل آثار دسترسی نداشته است و در این موارد هم میبایست با عبارت «به نقل از» به متن مورد استفادهی خویش اشاره میداشت.
کاستی دیگر این است که مؤلف در فصل ۱۶ کتاب (واژگان) از منابع بسیاری بهرهمند گشته و از آنها در کتابنامه یاد نکرده است و این توهم را برای خواننده باقی گذاشته است که آیا مؤلف محترم از انتشار منابع معتبر معاصر بیخبر بوده است و یا ذکر آنها را لازم ندانسته است. از جملهی این منابع «فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی و هنرهای وابسته» است که دو دهه پیش از این منتشر شده و اساس شکل گیری و تألیف این فصل بوده است.
مؤلف محترم با وجود دهها پژوهش عمیق فارسی و عربی دربارهی «ابن مقله» منبع خود را کتابی از آقای دکتر علی اکبر ولایتی بیان داشته است.
نمونهی دیگر رسالهی «آداب المشق» از باباشاه اصفهانی است که نسخهی یگانهاش به خط باباشاه توسط نشر پیکره در سال ۱۳۹۲ ش. انتشار یافته اما مؤلف آن را از منبعی بواسطه (در سال ۱۳۷۲) نقل کرده است.
۴- حشو. حشو عباراتی است که حذفِ آنها هیچ لطمه ای به متن و محتوای کتاب نمی زند. در جای جای کتاب، حشوهایی دیده می شود.
۵- نیاز به ویرایش. رسم الخط کتاب یکسان نیست؛ برای نمونه در ص ۳۱ «ی» اضافه به دو شکل در کلمات:«تهیهی » و «شیره ی» بکار رفته و در ص ۲۳ «موزه خط و کتابت» بدون «ی» اضافه آمده است.
استفاده از پرانتز معنای خاصی ندارد؛ برای مثال در ص ۳۱ پس از واژهی «سیاه» در پرانتز (مشکی) آمده است و در همان صفحه بسیاری از جملات بدون دلیل خاص در پرانتز جای گرفته است. ......
اغلاط تایپی کتاب کم نیست که تنها به چند نمونه بسنده میشود:
ص ۲۸: قائم به جای «قاتم»
پاورقی ص ۳۰: سطر السطور به جای «صراط السطور»
اشکالات محتوایی:
یکی از حساسترین ارکان پژوهشهایی از این دست، دقت و نظم در فصلبندی و به عبارتی «فهرست مطالب» است. از این روست که در پایاننامهی دانشجویان، هنگامی که استاد راهنما بر موضوع مورد بحث اشراف داشته و دانشجو را با دقت در فصل و بخشبندی رسالهاش یاری میکند، نتیجهی پژوهش بسیار قابل استفادهتر میشود. رییس وقت کتابخانهی مجلس شورا در مقدمهای که بر این اثر نوشته است، این کتاب را «کشکول جامعی از اسباب و ابزار و ارکان و ابواب مختلف و مراحل خلق یک اثر هنری» خوانده است و خوانندهی تیزبین با نگاهی گذرا درمییابد که با کشکولی آشفته مواجه شده است. کتاب دارای ۱۶ فصل است:
۱- ابزار و مواد خوشنویسی
۲- مرکّب
۳- قلمدان
۴- کاغذ
۵- کاغذهای الوان
۶- کاغذهای ابر و بادی (ابری)
۷- کاغذهای آهارمهره
۸- قطع و اندازهی کتاب
۹- قطّاعی (کاغذ بُری)
۱۰- روش به کار بردن طلا
۱۱- همنشینی نقش و تذهیب در خوشنویسی
۱۲- قطعه سازی
۱۳-جلد سازی
۱۴- اصول و قواعد خط و خوشنویسی
۱۵- نگهداری، حفاظت و مرمّت اسناد و نسخ خطی
۱۶- واژگان
بنابر نام کتاب که «خوشنویسی و کتاب آرایی در ایران» است، بهتر بود تا کتاب دو فصل کلان «خوشنویسی» و «کتاب آرایی» داشته باشد؛ سپس در ذیل هر یک از فصول، به تاریخ، ابزار و تکنیکهای خوشنویسی و کتاب آرایی پرداخته شود.
چند نمونه از پریشانی در فصلبندی کتاب به این شرح است:
الف. فصل اول مربوط به ابزار و مواد خوشنویسی است و خواننده توقّع دارد تا با قلم، قلمدان، مرکب و کاغذ آشنا شود اما متوجه میشود که در این فصل تنها قلم و قلمتراش معرفی شده و مرکّب و قلمدان و کاغذ، دارای فصولی مجزّا هستند.
ب. عجیب است که ۴ فصل از کتاب به کاغذ اختصاص یافته است و حتی کاغذ الوان، ابری و آهارمهره به سه فصل مجزّا تقسیم شده است در حالی که بهتر بود تا تمام مطالب مربوط به «کاغذ» ذیل یک فصل و با انسجامی منطقی و علمی بیان گردد.
ج. «کتاب آرایی در ایران» که عنوان کتاب است، نام هیچ یک از فصلها نیست و مطالب مربوط به کتاب آرایی به شکل جسته و گریخته در فصول دیگر جای گرفته است. جالب است که مرمّت نسخ خطی که ارتباط خاصی با عنوان کتاب ندارد فصل ۱۵ را به خود اختصاص داده است.
برخی دیگر از کاستیهای محتوایی کتاب از این قرارند:
۱- بسیاری از تصاویر به نظر صرفا برای افزایش حجم کتاب و یا زیباتر شدن صفحه آرایی، به کتاب راه یافتهاند. تصاویر چهار صفحه از کتاب (۲۳-۲۰) به تصاویر دوات اختصاص یافته است؛ از ۹ تصویر ارائه شده ۲ تصویر به دورهی عثمانی (؟) و قرن ۱۸ میلادی مربوط است. همچنین ص ۴۰ تا ۷۳ شامل ۶۵ تصویر از قلمدانهای گوناگون است که در کتابی از این دست، منطقی به نظر نمیرسد.
۲- اغلاط فاحش که به نظر از نوع اغلاط تایپی نیستند؛ مثلاً در ص ۳۲-۳۱ در تهیهی مرکّب، مفهوم «صلایه دادن» و «ورز دادن» با هم اشتباه شده است.
۳- در ص ۲۸ بیت: «هم وزن دوده زاج است هم وزن هر دو مازو / هم وزن هر سه صمغ است آن گاه زور بازو» به غلط دو بیت از رسالهی «صراط السطور» سلطان علی مشهدی دانسته شده است و در دنبالهی مطلب آمده است: «هیچ گاه به نقش هر کدام از عناصر اشاره نگردیده است که در ادامه به توضیح آن خواهیم پرداخت»؛ گفتنی است که نقش هریک از مواد سازندهی مرکب دهها بار در رسالات کهن و متون آموزشی خوشنویسی از سدهی هشتم و نهم هجری تاکنون شرح و توصیف شده و در دهههای اخیر نیز دهها پایان نامه و مقالهی تخصصی در این باب به انجام رسیده است.
۴- در ص ۱۵ آمده است: «میرعلی هروی دوات خویش را از جنس مس انتخاب میکرد» و هیچ ذکری از مستند این عبارت نشده است. اگر این مطلب برگرفته از رسالهی «مداد الخطوط» باشد، باید افزود که اساساً این رساله از میر علی هروی نیست و اثر مجنون رفیقی هروی است. (نک: رسالاتی در خوشنویسی، ص ... )
جمع بندی:
امروزه با پژوهشهایی که استادان دانشگاه، دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد انجام میدهند، پژوهشهای خوشنویسی و کتاب آرایی وارد مرحلهی جدیدی شده اند و دورهی پژوهشهای سنتی که گاه بدون الگو و پشتوانهی علمی هستند، به سر آمده است؛ در نتیجه هر خوشنویس علاقهمند به پژوهش، می باید از استانداردهای تألیف مقاله و کتاب در جامعهی علمی امروز آگاه باشد و آنها را در تحقیقات خویش بکار گیرد.
تعریف دقیق موضوع، انگیزه و هدف از تألیف و اشاره به پژوهشهای مشابه از نکات ضروری این دست از آثارند و میتواند نشانگر انصاف علمی نویسنده باشد. مهمترین کاستی کتاب، آشفتگی در شالوده و بنیاد پژوهشی یا همان فصلبندی است و همین اشکال سبب بروز اشکالاتی دیگر همچون تکرار مطالب در فصول و بخشهای گوناگون و عدم ارتباط برخی از فصول با عنوان کتاب شده است. همچنین زیاده روی در آوردن برخی از تصاویر (۶۵ تصویر از قلمدان) و آشفتگی زیرنویس از معایب مهم کتاب بشمار میرود.
این کتاب با بازبینی نکات یادشده و ویرایش دقیق علمی و ادبی، برای مخاطبان و علاقهمندان خوشنویسی و هنرهای ایرانی-اسلامی سودمند و مفید واقع شود.
6848456
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
مهمترین اخبار فرهنگیهنری
فرهنگیهنری
«باشگاه خبرنگاران» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه «بازار هنری ایران» از امسال برگزار میشود، گفت: دولت در حوزه فرهنگ و هنر خود را حامی بخش خصوصی و مردمی میداند.
فرهنگیهنری
«باشگاه خبرنگاران» در این گزارش لیستی از بهترین فیلمهای انیمیشنی ۲۰۲۳ گردآوری شده است.
فرهنگیهنری
«باشگاه خبرنگاران» حضرت علی علیهالسلام در حدیثی به منتظران امام زمان (عج) فرمودهاند که در انتظار فرج باشید و از رحمت خداوند متعال ناامید نشوید.
فرهنگیهنری
«باشگاه خبرنگاران» برنامه تلویزیونی «به افق فلسطین» پنجشنبه شب با موضوع جنگ رسانهای در هنگامه نبرد غزه، روی آنتن رفت.
فرهنگیهنری
«باشگاه خبرنگاران» کلینت ایستوود فیلمبرداری «هیئت منصفه شماره ۲» را به پایان رساند که گفته شده آخرین فیلم او در مقام کارگردان است.
فرهنگیهنری
«باشگاه خبرنگاران» مجموعه نمایشی «هیس، هیچی نیس!» با نگاهی طنز به رویدادهای تاریخی جهان به عنوان نخستین محصول مرکز نوجوان سوره، اول اردیبهشت روانه آنتن شبکه دو میشود.
فرهنگیهنری
«باشگاه خبرنگاران» یک نماینده مجلس گفت: سفرای ایران میتوانند بر اساس ذائقه، فرهنگ و نیاز کشورهای محل ماموریت خود، از ترجمه کتابهای ایرانی حمایت کنند.
فرهنگیهنری
«باشگاه خبرنگاران» سال ۲۰۲۳ با مجموعهای از داستانهای وحشتناک که تماشاگران را در تاریکی سینما به لرزه درآورد، سالی ترسناک برای علاقهمندان به ژانر وحشت بود.
فرهنگیهنری
«باشگاه خبرنگاران» مجری تلویزیون گفت: ما با موشکهای بالستیک، کروز و پهپاد هیمنه رژیم صهیونیستی را مچاله کردیم. اسرائیل حمله ایران را باور نمیکرد.
فرهنگیهنری
«باشگاه خبرنگاران» تهیهکننده برنامه «خط رو خط» گفت: در مجموعه «خط رو خط» به موضوعات اجتماعی در جامعه شهری میپردازیم.