به گزارش ایرنا، مادرشهید گنجی می گوید: صادق همیشه شیفته امام بود، زمانی که به خانه می آمد، تمام غم هایم را فراموش می کردم.



مرضیه خلیفه افزود: شهید گنجی به خاطر اسم و کسب مقام به پاکستان نرفت بلکه برای اجرای فرمان امام و مقتدایش و خدمت به انقلاب و اسلام جانش را فدا کرد.



وی ادامه داد: زندگی صادق در راه خدا بود و دوست داشت برای اسلام کار کند و می گفت هرچه دارم به خاطر انقلاب و اسلام و امام بوده است.



شهید گنجی یک بعد علمی داشت و بعد دیگرش جهاد و مبارزه بود و نقش فعالی در صدور انقلاب و بیداری اسلامی در منطقه ایفا کرد.



امام جمعه برازجان گفت: شهید گنجی اهل علم، فضل وتحصیل بود و مراتب علمی را ظرف مدت کوتاهی طی کرد.



حجت الاسلام حسن مصلح افزود: وی در مدرسه عالی شهید مطهری در مسائل سیاسی، فقهی، کتاب های حوزوی پیشرو بود و به عنوان یک روحانی می توانست نقشی فعال در جامعه ایفا کند.



وی بیان کرد: ایشان از لحاظ علمی در سطح خوبی بود، از لحاظ روحیه جهادی، اهل جبهه و جهاد و رزم بود و در جبهه های ایران اسلامی ایفای نقش می کرد.



مصلح اضافه کرد: گنجی از بُعد سیاسی انسانی روشن بین و فهیم و آگاه به زمان بود از لحاظ مدیریت نقش فعالی داشت و دردوران مسوولیتش در پاکستان توانست کارهای خوبی انجام دهد.



وی گفت: این شهید نقش فعالی در صدور انقلاب ایفا کرد، از حیث شجاعت، قدرتی مثال زدنی داشت و در مقابل مخالفان نظام و معاندان قد علم می کرده و استوار می ایستاد.



امام جمعه برازجان افزود: شهید گنجی علاوه بر ایفای نقش درعرصه دفاع مقدس و مبارزه با ضد انقلاب و منافقین در داخل کشور در مبارزه با جریان تکفیری بحق در پاکستان با تمام وجود درعرصه فرهنگی و مقابله با جریان وهابیت و تکفیری مقابله و افشاگری و جریان پلید تکفیری را برای مردم پاکستان روشن و برملا کرد و دراین راه به شهادت رسید.



یکی از دوستان و یاران نزدیک گنجی در باره این شهید گفت: از شخصیت های کم نظیری است که دارای ابعاد مختلف شخصیتی در دوران تحصیل، نوجوانی، مبارزات انقلاب و دانشگاه، جبهه و جنگ و در حوزه خانه فرهنگ پاکستان است.



عباس دهقان بیان کرد: شهید گنجی در حوزه بیداری اسلامی نقش بارزی داشت و در آخر به دست تفکر و گروهی به شهادت می رسد که متصل به جریان و هابیون هستند و ایشان ازآنجا که اسلام ناب را در پاکستان علمداری می کرد و به افشای تفکراتی که در مقابل اسلام ایستاده بودند می پرداخت، خاری در چشم آنها بود.



وی گنجی را شهید بیداری اسلامی عنوان کرد و افزود: این شهید بزرگوار فعال در مقابل این تفکرات ایستاد و جانش را در مقابل این تفکرات فدا کرد.



شهید صادق گنجی در ششم اردیبهشت 1342درخانواده ای معتقد و مذهبی درشهرستان فسا از توابع استان فارس متولد شد زیرا پدرش ' کرم گنجی' که ارتشی بود، به سبب ماموریت کاری از برازجان راهی فسا شده بود.



صادق کلاس های اول و دوم ابتدایی را در دبستان شهرستان فیروزآباد فارس و سوم را در فهلیان نورآباد ممسنی فارس گذراند و هنوز 9 ساله نشده بود که پدرش در 23فروردین1351 در اثر بیماری به دیار معبود شتافت.



از آن پس ایشان به همراه مادر و سه خواهر و دو برادرش به سرزمین پدری بازگشت و کلاس های چهارم و پنجم را در مدرسه خواجه خضر قدیم که بعدها حکمت نام گرفت گذراند و دوره متوسطه را در دبیرستان فرخی سابق برازجان (شهیدبهشتی) به پایان رساند.



در واقع او که فرزند ارشد خانواده بود از همان کودکی با درد آشنا و غمخوار مادر و بزرگتری برای خواهران و برادرانش بود و محروم از نعمت پدر زیر سایه مادری شیرزن چنان رشد کرد که چه در مدرسه و چه محله و شهر همه او را بزرگتر از سن و قدش می دیدند.



گنجی مصداق راستین سخن امام در سال 42 که فرمودند: سربازان من هم اینک در گهواره اند، بود، نوجوانی اش مقارن بود با اوج مبارزات مردم علیه رژیم ستم شاهی و طولی نکشید که خود را به خط مقدم مبارزه با جور عمال رژیم رساند.



طوری که به گفته خود شهید در کتاب (بخشی به عنوان زندگی من) در سن 12 سالگی در مبارزات انقلابی شرکت کرده و توسط ماموران ساواک دستگیر شده است.



او هم مرد میدان مبارزه بود و هم در علم و تحصیل و مطالعه شاگردی شاخص و به قول دوستانش نابغه بود.



گنجی از جمله افراد پرتلاش حلقه مبارزاتی 'ماشاءالله کازرونی' (مبارز قدیمی و راهبر مبارزان خطه دشتستان علیه رژیم طاغوت) بود و همراه دوستان نوجوانش به شعارنویسی روی دیوارهای شهر، سازماندهی تظاهرات و پخش اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی حضرت امام(ره) می پرداختند.



وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در تشکیل انجمن های اسلامی دانش آموزان و سه نهاد مردمی و انقلابی سپاه پاسداران، کمیته انقلاب اسلامی و بسیج مستضعفان در برازجان تلاش کرد.



در سال 59 برای تحصیل علوم دینی به تهران رفت وبا نمره های عالی در آزمون ورودی مدرسه عالی شهید مطهری پذیرفته شد و از بزرگان و استادان مجربی چون آیت الله امامی کاشانی درس گرفت و موفق به اخذ مدرک کارشناسی در رشته الهیات و برتن کردن لباس مقدس روحانیت شد.



با آغاز جنگ تحمیلی هم در سنگر علم مشغول به تحصیل علوم بود و هم گاه و بیگاه از طریق این مرکزعلمی و دینی به عنوان مبلغ به جبهه ها اعزام می شد.



در یکی از همین اعزام ها با رزمنده ای به نام آقای فنی زاده آشنا می شود که این آشنایی و بدنبال آن ارتباط صمیمانه بتدریج باعث ازدواج صادق با خواهر دوستش در سال 64شده که سبحان و نادر ثمره این ازدواج مبارک است.



این روحانی وارسته در جبهه با اینکه امام جماعت و روحانی گروهان بود ولی در هر پست و جایگاهی وجود خود را لازم می دید حتی نگهبانی دریغ نداشت.



سال 64شاهد شهادت دوست، همرزم ونیز همسرخواهرش هوشنگ مزارعی و در چهلمین روز شهادت ایشان شهادت برادرش نادر بود.



بار دیگر او بود که باید غمخوار و تسلی بخش دل داغدیده مادر و خواهرش باشد و دست نوازش بر سر یتیمان خواهر بکشد.



همه این دردها بود که او را چون آهن گداخته صاف و صیقل داد و برای مقابله با مرارت ها آماده کرد و از آنجایی که انقلاب امام، انقلاب رنج کشیده ها بود در سایه این انقلاب به گوهر وجودی خود دست یافت و شهادت بالاترین ارزش وتحفه الهی به انسانهای بزرگ را نصیب خود کرد.



در همین سالها به استخدام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درآمد که پس از مدت چند ماه براثر فراست، زیرکی، ایمان به خدمت و نطق بالای ایشان نظر مسوولان وزارتخانه را به خود معطوف ساخت و در سال 65 از طرف معاونت بین الملل وزارت ارشاد به عنوان سفیر فرهنگی در کسوت مسوولیت خانه فرهنگ در لاهور پاکستان انتخاب شد.



صادق برای برقرای ارتباطی مستقیم و قوی با مردم آن دیار، با هوش سرشار خود بسرعت زبان اردو را بخوبی فرا گرفت طوری که آثار و نوشته ها و حتی اشعاری به این زبان از وی باقی است.



شهید گنجی برای انجام ماموریت الهی اش که خدمت به مسلمانان و روشنگری و رسوا ساختن دشمنان دین و عقیده مردم و خنثی ساختن نقشه هایشان بود از پا نمی نشست.



از فعالیت های فرهنگی و علمی ایشان در طی حضور سه سال و نیم، در پاکستان این است که با حضور در همه سمینارها، مجامع علمی، فرهنگی و هنری به روشنگری می پرداخت و مقالات و نوشته های علمی، دینی وی سرتیتر مهم بسیاری از مطبوعات پاکستان بود.



صادق جوان در مدت حضورش در آنجا 25 جلد کتاب از جمله مسیحیت در پاکستان، زن در پاکستان، شخصیت های پاکستان، احزاب و گروه های پاکستان، پاکستان و چگونگی فعالیت آمریکا در این کشور وآموزش و پرورش پاکستان را به چاپ رساند.



عشق و محبت گنجی این جوان 28 ساله برازجانی که در واقع گنجی بود که پاکستانی ها تازه او را دریافته و کشف کرده بودند در عمق دل اقشار مختلف مردم، استادان علمی و دینی و احزاب ریشه دوانده بود دوری از او را برایشان سخت کرده بود.



در زمان پایان ماموریتش و بازگشت به ایران برایش 54 آیین تودیع برگزار کردند.



تدارک مراسم تودیع برای این سفیر فرهنگی انقلاب بود، مراسمی که در کمال تعجب تعدادشان حد نصابی تازه در تاریخ این گونه بزرگداشت ها بر جای گذاشت.



افسوس و صد افسوس که دشمن بدسگال، حتی حیات گنجی عزیز را در داخل کشورش نیز برنتافت.



چهار شنبه 28/9/1369 بود و آخرین مراسم تودیع که از طرف بزرگان و ادبا، نویسندگان، شعرا و خبرنگاران در هتل اینترنشنال لاهور برگزار شده بود.



این شهید عزیز به منظور شرکت در جلسه در ساعت 7 و 45 دقیقه جلو درب هتل می رسد و به محض پیاده شدن از خودرو، مورد هجوم وحشیانه چند تن از ایادی استکبار جهانی و وهابیون ملحد قرار می گیرد و با رگبار دشمن در خون خویش می غلطد و خون پاک و مطهرش، زمین لاهور را برای همیشه رنگین می کند.



شهید گنجی با دلی پاک، بر چشم و دل مردم پاکستان نشست و با بال هایی خونین، مظلومانه برشانه های آنان به میهن اسلامی بازگشت و در کنار دو شهید هم خانواده اش ـ نادر گنجی و هوشنگ مزارعی ـ در گلزار شهدای برازجان آرام گرفت.



حضرت آیت الله محمد امامی کاشانی رییس مدرسه عالی شهید مطهری، امام جمعه موقت تهران و استاد شهید گنجی در باره ایشان بیان کرده است: استکبار با عصبیت های جاهلی و وهابی گری، این جوان فعال اسلامی را به شهادت رساند.



دکتر علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی و وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز گفته است: او از رسولان فرهنگ اسلامی بود، که با شهادت مظلومانه خود، برگی زرین در کارنامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رقم زد.



7213



.