به گزارش باشگاه شبانه، زن 32ساله که گویی چراغ خاطرات تلخ و شیرین را در کلبه تاریک قلبش روشن می کرد، آهی از ته دل کشید و به رئیس اداره اجتماعی پلیس فتای خراسان رضوی گفت: با آرمان در دانشگاه آشنا شدم.



وی ادامه داد: او پسری مودب و خوش تیپ بود اما پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، دیگر او را ندیدم فقط می دانستم یک شرکت خصوصی در زمینه تجهیزات پزشکی تأسیس کرده است. آن روزها من در یک شرکت الکترونیکی مشغول به کار بودم که روزی زنگ تلفنم به صدا درآمد. باورم نمی شد که آرمان پشت خط است.



زن جوان در ادامه گفت: او مرا به شرکت خودش دعوت کرد . از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم. وقتی وارد شرکت شدم باورم نمی شد آرمان از من خواستگاری کند. خیلی جوگیر شده بودم. شرکتی خیلی ساده و بدون تجملات داشت، از شدت خجالت شکلاتی که می خواست به من تعارف کند در دستانش آب شده بود. در نهایت خیلی زود با هم ازدواج کردیم و قرار گذاشتیم بعد از 5 سال صاحب فرزند شویم.



وی افزود:با تلاش من و آرمان خیلی زود وضعیت مالی مان از حد انتظار هم فراتر رفت. دیگر آرمان معمولا در خارج از کشور به سر می برد تا این که فهمیدم او با منشی شرکت ارتباط دارد و چند بار نیز او را با خودش به سفرهای خارجی برده است و حتی خانه ای نیز برای او اجاره کرده و بیشتر اوقات را در کنار او سپری می کند.



زن جوان گفت: این در حالی بود که من باردار بودم و او با خوراندن دارویی به من نگذاشت فرزندم متولد شود. نمی دانم کجای کارم اشتباه بود اما دیگر روزگار روی سیاهش را به من نشان داده بود. تلاش هایم برای حفظ زندگی بی فایده بود تا این که تصمیم گرفتم از آرمان طلاق بگیرم و زندگی ام را از نو بسازم و من با اندک پولی که داشتم تصمیم گرفتم به خارج از کشور بروم تا از این ناراحتی های روحی رهایی یابم.



وی ادامه داد: در گیر و دار انجام امور اداری با فردی در شبکه های اجتماعی آشنا شدم که مدعی بود از بستگان نزدیک یکی از خوانندگان ایرانی آن سوی مرز است و می تواند به راحتی مقدمات سفر مرا فراهم کند. من هم که به راحتی فریب خورده بودم، چندین میلیون تومان به او دادم و منتظر تماس وی ماندم ولی خیلی زود فهمیدم که در دام یک فرد کلاهبردار در شبکه های اجتماعی افتاده ام و اکنون...



ماجرای واقعی با همکاری پلیس فتای خراسان رضوی



انتهای پیام/