این جمله که از رسول اکرم(ص) نقل شده که فرمودهاند: «انالحسین (ع) مصباحالهدای و سفینه النجاه» یعنی حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است، مال همه زمانهاست منتها در بعضی از زمانها، یک ظهور و تجلی بیشتری پیدا میکند. یقینا آن روزی که حادثه عاشورا واقع شد از جمله همین زمانها بود که چراغ هدایت بودن جگر گوشه زهرا و نور چشم پیغمبر(ص) برای آن کسانی که باید این را بفهمند و بدانند معلوم شد. ده سال قبل از آن امام حسین (ع) بود.
آن روز هم مصباح هدایت وسفینه نجات بود. اما اینقدر برای مردم این مطلب روشن نبود در عاشورا بروزی پیدا کرد. امروز هم بی شک از همان زمانهاست. امروز سفینه نجات بودن حسین بن علی علیه السلام از صد سال پیش و پانصد سال پیش بیشتر است.(2 /7 /1364)
وجود مقدس سیدالشهدا، علیه السلام ، اگرچه بیشتر با بعد جهاد و شهادت معروف شده، لیکن آن بزرگوار در حقیقت مظهر انسان کامل و عبد خالص و مخلص برای خداست. اساسا جهاد واقعی و شهادت در راه خدا،؛ جز با مقدمهای از همین اخلاصها و توجهها و جز با حرکت به سمت " انقطاعالی الله" حاصل نمیشود.(1368/12/10)
عاشورا تبعیت مطلق از رهبر است. هرچه رهبر گفت؛ کلمه به کلمه و مو به مو حوادث و وقایع با اشاره مقام مقدس رهبری، در مقابل رهبر تسلیم بودن، کدام رهبر؟ آن رهبری که انسان آگاهانه او را انتخاب کرده و به او ایمان آورده، این رهبر است. لذا شما امروز در زیارت ائمه علیهم السلام هم میخوانید" سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم " در مقابل کسانی که با شما میجنگند در جنگم. اما با کسانی که نسبت به شما سلمند وتسلیمند من هم با آنها سلم و تسلیمم. رهبر اسلامی معنایش همین است. که با نفوذ در دلها و با حاکیمت بر جانها اداره حقیقتی جامعه اسلامی را انجام بدهد.(1367/5/28)
یک درس دیگر محرم این است که وقتی برای خدا و اسلام موجودی جان خودش را فدا میکند ولو در آن وقتی که جان خودش را قربان میکند در کمال غربت باشد؛ مثل غربت حسین بن علی ، این شمع فروزان و این نهال بالنده هرگز از صحنه روزگار محو نخواهد شد و این خون هرگز نخواهد خشکید این هم درس دیگری.
اگر کسی در وضع حسین بن علی به شهادت میرسید، به حسب طبیعت یابد بکلی فراموش میشد. اما حسین (ع) فراموش نشد نه فقط فراموش نشد که خون او هر روز جوشانتر شد. هر روز دلهای بیشتری را برانگیخته کرد. (1367/5/24)
امام حسین علیه السلام قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی، یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامی است، انجام دهد. این از طریق قیام و از طریق امر به معروف و نهی از منکر است، بلکه خودش یک مصداق بزرگ امر به معروف و نهی از منکر است. البته این کار، گاهی به نتیجه حکومت میرسد، امام حسین (ع) برای این آماده بود. گاهی هم به نتیجه شهادت میرسید، برای این هم آماده بود.(1374/3/19)
امام حسین علیه السلام باید تا ابد به عنوان پرچم حق باقی بماند، پرچم حق نمیتواند رد صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد. این بود که امام حسین علیه السلام فرمود: " هیات منه الذله" حرکت امام حسین (ع) ، حرکت عزت بود، یعنی عزت حق، عزت دین، عزت امامت و عزت آن راهی که پیغمبر (ص) ارائه کرده بود. امام حسین علیه السلام مظهر عزت بود و چون ایستاد پس مایه فخر و مباهات هم بود. این عزت و افتخار حسینی است. یک قت کسی رحفی را میزند، حرف را زده و مقصود را گفته است. اما پای آن حرف نمیایستد و عقب نشینی میکند، این دیگر نمیتواند افتخار کند. افتخار متعلق به آن انسان، ملت و جماعتی است که پای حرفشان بایستند و نگذارند پرچمی را که آنها بلند کردهاند، توفانها از بین ببرد و بخواباند. امام حسین علیه السلام این پرچم را محکم نگه داشت و تا پای شهادت عزیزان و اسارت حرم شریفش ایستاد.(1381/1/9)
بعضیها کاری را که باید انجام دهند، به وقت انجام نمیدهند، هر وقت دیگر که انجام دهند، آن نتیجه را نخواهد اد. فرق بین شهدای کربلا و توابین همین است. شهدای کربلا هم شهید شدند. توابین هم شهید شدند، فاصله زمانی بین آنها هم خیلی زیاد نبود. اما شهدای کربلا در عرض انسانیت قرار دارند. شهدای توابین نه؛ مقامشان با آنها خیلی فرق دارد، چرا؟ چون شهدای کربلا به ندای حسین بن علی علیه السلام در وقت خود پاسخ دادند، ولی توابین به ندای آن حضرت، بعد از گذشتن وقت پاسخ دادند، فرقش این است.(1376/6/8)
فرض کنیم شب عاشورا وقتی حضرت فرمود که " من بیعتم رابرداشتم؛ بروید" همه میرفتند. ابوالفضل و علی اکبر هم میرفتند و حضرت تنها میماند. روز عاشورا چه میشد؟ حضرت بر میگشت. یا میایستاد و میجنگید؟ در زمان ما، یک نفر پیدا شد که گفت "اگر من تنها بمانم و همه دنیا در مقابل من باشند ، از راهم بر نمیگردم. " آن شخص، امام ما بود که عمل کرد و راست گفت. " صدقواماعاهدوالله علیه" لفلفه زبان را که خوب همه داریم. دیدید یک انسان حسینی و عاشورایی چه کرد؟ خوب؛ اگر همه ما عاشورایی باشیم، حرکت دنیا به سمت صلاح، سریع و زمینه ظهور ولی مطلق حق، فراهم خواهد شد.(1374/3/3)
مجسمه عزت است زینب کربی(س). همچنان که حسین بن علی ( علیهالسلام) در کربلا، در روز عاشورا مجمسه عزت بود. نگاه او به حوادث با نگاه دیگران فرق دارد، ( با ) آن همه مصیبت. وقتی دشمن میخواهد او را شماتت کند، میگوید: ما رایت الا جمیلا" آنچه دیدم زیبا بود شهادت بود داغ بود اما در راه خدا بود. برای حفظ اسلام بود. ایجاد یک جریانی بود در طول تاریخ تا امت اسلام بفهمند که چه کار باید بکنند. چگونه باید حرکت کنند. چگونه باید بایستند. این کار بزرگ حماسه زینبی است، این عزت ولی خداست. زینب کبری(س) از اولیاء الله است؛ عزت او عزت اسلام است، اسلام را عزیز کرد، قرآن را عزیز کرد.(1392/8/29)
در زیارت و کلماتی که از ائمه علیهم السلام راجع به اباالفضل العباس(ع) رسیده است روی دو جمله تاکید شده است. یکی بصیرت یکی وفا. بصیرت اباالفضل العباس(ع) کجاست؟ همه یاران حسینی، صاحبان بصیرت بودند، اما او بصیرت را بیشتر نشان داد. در روز تاسوعا، مثل امروز عصری، وقتی که فرصتی پیدا شد که او خود را از این بلا نجات دهد، یعنی آمدند به او پیشنهاد تسلیم و اماننامه کردند و گفتند ما تو را امان می دهیم، چنان برخورد جوانمردانهای کرد که دشمن را پشیمان نمود. گفت: من از حسین جدا شوم!؟ وای بر شما! اف بر شما و اماننامه شما ! نمونه دیگر بصیرت او این بود که به سه نفر از برادرانش هم که با او بودند ، دستور داد که قبل از او به میدان بروند و مجاهدت کنند؛ تا این که به شهادت رسیدند. میدانید که آنها چهار برادراز یک مادر بودند: اباالفضل العباس(ع) - برارد بزرگتر، جعفر ، عبدالله و عثمان.
انسان برادرانش را در مقابل چشم خود برای حسین بن علی قربانی کند، به فکر مادر داغدارش هم نباشد که بگوید یکی از برادران برود تا اینکه مادرم دلخوش باشد، به فکر سرپرستی فرزندان صغیر خودش هم نباید که در مدینه هستند، این همان بصیرت است.(1379/1/26)
انتهای پیام
5086295