گوناگون 07:37 - 30 آذر 1393
تخت چوبی درست کرده بودیم و روی سنگر بهداری گذاشته بودیم. هوا گرم بود و نیمه های شب بعد از اتمام کارم روی آن تخت دراز کشیدم و خوابم برد.

نزدیک بود خواب سنگین این  سرباز، کار دستش بدهد! +تصاویر

 

به  گزارش  سرویس مقاومت جام  نیوز،

 

 

عملیات فتح المبین

قبل از  عملیات داشتم از یک تپه  پایین  می آمدم که پایم پیچ خورد. به من گفتند چون پایت پیچ خورده  نمی توانی در  عملیات شرکت  کنی و باید بروی به پشتیبانی. در آن موقع  من گریه ام گرفت و شروع کردم به اصرار کردن برای  اینکه بتوانم در عملیات  شرکت کنم. در نهایت  بعد از  اینکه دیدند  من کوتاه نمی آیم مجبور شدند  شبانه  مرا پیش یکی از  بچه  ها بردند تا پای  مرا جا بیندازد. بالاخره توانستم بعد از  درمان در عملیات شرکت کنم.

 

 

با چند تا از  رزمنده  ها  پشت خاکریز بودیم و مشغول مقابله با دشمن بودیم. یکی از بچه آرپی زن بود. وقتی یکی از تانک های دشمن در حال نزدیک شدن به محدوده ما بود، به  او گفتم آن را بزن. این رفیق ما بعد  از  چند بار  شلیک توانست آن تانک را منهدم کند؛ اما در همان شلیک آخر  ظاهر گلوله ای  به پیشانی اش اصابت کرد و به زمین افتاد. با چفیه ای که  داشتم پیشانی اش را بستم امام فایده  ای  نداشت؛ خون زیادی  از او رفت و در نهایت همان شب شهید شد.

 

وقتی نماز  صبح  را خواندیم، نیروی پشتیبانی بچه ها دوباره به دشمن حمله  کردند و آن موقع موفق شدیم حدود 300 نفر اسیر بگیریم. بعد  از اتمام عملیات در  حال برگشت  بودیم که ناگهان چند نفر نیروی  عراقی در مسیر جلوی ما  ظاهر  شدند. با آنها درگیر  شدیم. آن  موقع  بود  که  دیگر چیزی  نفهمیدم و براثر موج توپی که در نزدیکی  من  خورده  بود بیهوش شدم و وقتی چشمانم را باز کردم دیدم  در  یکی از بیمارستان های دزفول هستم.

 

 

یک شب در سنگر  خوابیده  بودیم. یک دفعه یکی  از  بچه ها به نام  آقای زارع  وارد سنگر ما شد و با لکنت زبانی که از ترس برایش  ایجاد شده  بود می خواست چیزی به ما بگوید. فهمیدیم برای بچه ها در یکی از سنگرها اتفاقی  افتاده است. سریع خودم را به سنگر آنها رساندم. دیدم  خمپاره ای  به  سنگر اصابت  کرده و از دیوار سنگر عبور کرده  و از بین پاهای یکی  از رزمنده  ها به نام نعمتی  عبور  کرده  و در داخل زمین منفجر شده. وقتی رسیدیم  آنجا  فکر می کردیم او شهید  شده. چرا که هیچ راه منطقی  برای زنده ماندن او وجود نداشت. انفجار بسیار مهیبی رخ داده بود. تمام چوب های اطراف سنگر مانند سوزن  ریز ریز  شده بود  و به دیوارهای اطراف سنگر فرو رفته بود.  تمام  پتوهایی که به دیوارهای سنگر  چسبانده بودیم ماننده پنبه  رشته شده بود؛ اما یک  قطره خون هم از بینی آن  رزمنده  نیامده بود.

 

 

یادم هست  یک  بار  که  ماشین  حامل  مهمات  را از  اهواز به  توپخانه می  آوردم  جاده  ای  را که در آن  حرکت  می  کردم زیر بار گلوله دشمن  قرار  گرفت و آتش سنگینی روی  آن  می بارید. سریعا  از  ماشین پیاده شدم و رفتم زیر ماشین پناه گرفتم. تازه یادم  افتاد که  عجب جای خطرناکی پناه  گرفتم  بودم؛ زیر ماشینی  که پر بود از مهمات! سریعا  جای  خود  را  عوض کردم  و در  یکی از گودال هایی  که توپ های  دشمن ایجاد کرده بود  پناه  گرفتم. بعد از  اینکه  آتش دشمن  متوقف شد دوباره  سوار ماشین شدم و  خودم را به توپخانه رساندم. وقتی آنجا رسیدم دیدم یکی  از گلوله  های دشمن به دیواره  مخزن  ماشین که مهمات در آن قرار داشت اصابت کرده بود و حتی پوسته جعبه مهمات را هم شکافته بود؛ اما جالب  اینکه  مخزن  مهمات منفجر  نشده بود!

 

 

در دوران جوانی من خواب خیلی سنگینی  داشتم. یک  تخت  چوبی  درست  کرده بودیم  و روی سنگر بهداری گذاشته  بودیم. هوا گرم بود و نیمه های شب بعد از  اتمام  کارم روی آن تخت  دراز  کشیدم و خوابم  برد. صبح  با صدای  فرمانده  بیدار   شدم. با تعجب از من پرسید  از  دیشب تا  حالا اینجا  خوابیدی؟ گفت:  بلند  شو  و نگاهی به اطرافت بینداز! وقتی بلند شدم  و  نگاهی  به اطراف سنگر انداختم دیدم زمین اطراف  سنگر مانند آبکش سوراخ  سوراخ  شده بود! خیلی  عجیب  بود که با  اصابت  این  همه  گلوله  به  اطراف  سنگر  حتی  یک  گلوله  هم  به من اصابت  نکرده  بود. آن  موقع  شنیده  بودم  که  اگر  خون  بدهم خوابم سبک تر  می شود  به همین  خاطر به اهواز رفتم و خون  دادم.  بعد  از اینکه خون  دادم  دیگر  خوابم  سبک  شد، طوری  که حتی پرواز یک پشه  هم  در کنار  گوشم  مرا  از  خواب  بیدار می  کرد!

 

 

 

 


5458313
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است