«سرگئی کوژمیاکین» تحلیلگر سیاسی روس در یادداشتی که در اختیار خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه قرار داد، به بررسی اهداف و نتایج نشست سران و مقامات عالی کشورهای اسلامی-عربی و آمریکا در «ریاض» پرداخت.
در این یادداشت آمده است: سفر «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا به خاورمیانه به طور کامل در راستای استراتژی ضد ایرانی بود که از سوی «واشنگتن» به عنوان خط اصلی حرکت در این منطقه حساس ژئوپلیتیک انتخاب شده است.
البته ترامپ برخلاف ادعاهای خود در زمان مبارزات انتخاباتی و همچنین پس از ورود به «کاخ سفید» هرگز مبارزه واقعی علیه تروریسم را در دستور کار خود و دولتش قرار نداده است.
هم ترامپ و هم نزدیکترین مهرههای اطراف وی نظیر «تیلرسون» وزیر امور خارجه، «جیمز ماتیس» وزیر دفاع، «مک مستر» مشاور امنیت ملی، «جرد کوشنر» مشاور و داماد ترامپ، ایران را دشمن و خطر اصلی میشناسند.
دلیل این نوع نگاه خصمانه آمریکا نیز بسیار روشن است. جمهوری اسلامی یکی از معدود کشورهای جهان است که دارای استقلال واقعی بوده و قصد ندارد خود را تحت سیستم مدیریت جهانی وابسته به واشنگتن قرار دهد.
به صورت طبیعی آمریکا تحمل چنین استقلالی را ندارد چرا که واشنگتن میخواهد شرکا و در حقیقت نوکران سیاسی را در کنار خود داشته باشد که فقط از اراده کاخ سفید تبعیت کنند.
به همین دلیل است که رابطه نزدیک آمریکا با رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و دیگر پادشاهیهای حوزه خلیج فارس طی ماههای اخیر دارای ماهیت همزیستی و اتحاد نظامی-سیاسی شده است.
هدف این اتحاد کنترل کامل بر خاورمیانه به عنوان منطقهای است که از نظر منابع انرژی منحصر به فرد میباشد.
چنین موقعیتی به آمریکا اجازه خواهد داد تا هم روی چین که بخش زیادی از نیاز خود به سوخت را از خاورمیانه تأمین میکند، تأثیر گذارد و هم روسیه را تحت فشار قرار دهد.
در این رابطه کافی است از پروژه ساخت خط لوله گاز از قطر به اروپا یاد کنیم که در صورت تحقق آن جدیترین ضربه به منافع «مسکو» وارد خواهد شد.
ایران برای واشنگتن، ریاض و «تل آویو» اصلیترین عامل ناراحتی به شمار میرود.
«تهران» نه تنها سیاست کاملا مستقلی را در درون مرزهای خود دنبال میکند بلکه از مبارزه عادلانه مردم کشورهای دیگر مانند سوریه، عراق، لبنان و یمن حمایت به عمل میآورد.
بنابراین ترامپ با انتخاب عربستان سعودی به عنوان نخستین کشور مورد بازدید رسمی خود، شکل دادن به ائتلاف ضد ایرانی را در نظر دارد.
هم ترامپ و هم تیلرسون در طول اقامت خود در عربستان سعودی بارها بر ضرورت مقابله با «تهدید ایران» تأکید کردند.
ایجاد این پیمان نظامی-سیاسی که به شدت یادآور اتحاد آلمان، ایتالیا و ژاپن در دهه 1930-1940 میباشد، در چند سطح دنبال میشود.
سطح نخست همکاریهای نظامی - فنی را در نظر دارد که آمریکا با انعقاد قراردادهای صد میلیارد دلاری تسلیحات مختلفی را به عربستان سعودی تحویل خواهد داد که احتمالا بخشی از این تسلیحات در آینده بسیار نزدیک مورد استفاده قرار میگیرد.
چرا که بدون تردید ریاض پس از توافقات اخیر خود با واشنگتن عرضه سلاحهای مختلف به گروههای تروریستی فعال در سوریه، عراق، یمن و دیگر کشورها را افزایش خواهد داد.
عربستان سعودی و متحدانش قطعا سعی در واگذاری این دست سلاحها به افراطگرایانی خواهند کرد که زیر پرچم تجزیه طلبی فعالیت انجام میدهند.
سطح بعدی به همکاریهای نظامی - سیاسی ارتباط دارد که ایده ایجاد واحدهای نظامی مشترک کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، اردن، مصر و احتمالا چند کشور دیگر را در نظر دارد.
این واحدها به ظاهر باید به دنبال مبارزه با تروریسم باشند ولی با توجه به آنکه واشنگتن، ریاض و تل آویو، جمهوری اسلامی، بشار اسد و حرب الله و... را «تروریست» میدانند، معلوم است که چه اهدافی را نشانه خواهند گرفت.
علاوه بر این شاهد تلاشهایی در راستای ایجاد ائتلاف گسترده عربی بودیم.
به این منظور همزمان با ورود ترامپ به ریاض، سران و مقامات عالی دهها کشور در پایتخت عربستان سعودی جمع شدند.
سازمان دهندگان نشست ریاض از این طریق میخواستند به اصطلاح وحدت برخی کشورهای جهان اسلام و آمریکا را به نمایش بگذارند.
رؤسای جمهور 3 کشور آسیای مرکزی - قزاقستان، ازبکستان و تاجیکستان نیز در این نشست حضور یافتند که دلیل اصلی این اقدام خود را پیروی از سیاست خارجی چندسویه این کشورها معرفی میکنند.
مهمترین هدف سیاست خارجی چندسویه «آستانه»، «تاشکند» و «دوشنبه» دست یافتن به حداکثر مزایا از همکاری با شرکای خارجی عنوان میشود.
بدیهی است که رؤسای جمهور کشورهای یادشده در پی جلب میلیاردها دلار سرمایه پادشاهیهای عرب برآمده و بر عواقب فاجعه بار چنین یک اقدامی کمتر میاندیشند.
این موضوع در مثال تاجیکستان که طی ماههای اخیر سیاست خارجی مطلوب برای ریاض را دنبال میکند، قابل ملاحظه میباشد.
سردی روابط میان دوشنبه و تهران برخلاف منافع بلند مدت مردم تاجیک خواهد بود.
بنابراین امیدواریم که هم مقامات تاجیک و هم سایر کشورهای آسیای مرکزی از خرد سیاسی استفاده کرده و تابع اراده رژیمهای پادشاهی نشوند.
چنانچه قبلا اشاره شد ایران هدف اصلی تحرکات جدید آمریکا و متحدانش در خاورمیانه میباشد.
آنها از طریق در انزوا قرار دادن جمهوری اسلامی میخواهند تهران را وادار به نفی سیاست مستقل کنند ولی این امیدواریهای واشنگتن و نوکرانش باطل و بیهوده خواهد بود چرا که قبلا هم تلاشهایی برای ایجاد اتحادیه نظامی اعراب صورت گرفته بود اما به جایی نرسید.
حساب واشنگتن روی اتحاد سیاسی اعراب و کشورهای مسلمان نیز همین نتیجه را خواهد داشت.
بین کشورهایی که واشنگتن و ریاض میخواهند در این اتحاد قرار دهند، اختلافات بسیار جدی وجود داشته و عربستان سعودی برای خرید به اصطلاح صداقت و وفاداری آنها از وضعیت مناسب مالی برخوردار نمیباشد.
دیگر اینکه قدرت و توان نیروهای مسلح پادشاهیهای خلیج فارس بحث برانگیز است که 3 سال مقاومت «حوثیها» در برابر تجاوز به یمن این موضوع را به صراحت تائید میکند.
اما با این وجود هیچ گاه نباید دشمن را دست کم گرفت آمریکا، عربستان سعودی و اسرائیل حتما برای اعمال فشارهای بیشتر به ایران از راه حمایت از گروههای افراطی و تروریستی اقدام به بیثباتی منطقه خواهند کرد.
بی اثر گذاشتن چنین برنامههایی مستلزم افزایش قابلیتهای دفاعی جمهوری اسلامی و همچنین تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی است که از سوی رهبر انقلاب اسلامی ایران معرفی شده و تنها از طریق اتحاد پیرامون رهبری و انسجام ملی، ایران میتواند بر توطئههای دشمنان پیروز شود.
9133787