بیتردید، همهی جوانهها روزی از روی شاخهها به زمین میریزند، اما وقتی که تو این تقدیر را میفهمی، دیگر بهارت آن بهار همیشگی نخواهد بود.
اگر فقط یکبار تصور کنی که تمام یک قضیه را فهمیدهای، بعد از آن نیز تقلا میکنی از همهی واقعیتها سر در بیاوری. حتی هر از گاهی گمان میبری که شاید کاسهای زیر نیمکاسه باشد و اتفاقاً کاسهها و نیمکاسهها را هم پیدا میکنی، اما خیلی زود تعجب میکنی از اینکه دنیا چرا اینقدر شلوغ و ناامن است؟
این، جای تعجب ندارد. کسی که مثل دانشمندها موشکافی میکند، دیگر وقت عکسانداختن با زندگی، رغبت نمیکند به دوربینِ خوشحالی، بگوید: «سیب». او فقط دنبال چیزهایی میگردد که تصور میکند دیگران از آنها غافلند. اما فهمیدن چیزی که اخلاق آدم را تند و بیحوصله میکند، چرا باید از یک غفلتِ اختیاری جالبتر باشد؟
آینه چه تقصیری دارد، اگر ما به روی او لبخند نمیزنیم؟ مگر فهمیدن واقعیتها چه اندازه ارزش دارد که حقیقت زندگی را به آنها میفروشیم؟
من که میگویم آدم اگر از بعضی چیزها سر در نیاورد، اما شاد و آسوده زندگی کند، خیلی بهتر از آن است که ذرهبینِ شکاکی دست بگیرد و از روی ردِ مورچههای بدگمانی، لانهی تاریک اندوه را پیدا کند.
لابهلای شکاف دیوارهای آجری، هم میتواند حشره باشد و گرد و غبار، هم گاهی گل رونده میروید و کار سبزش حسابی بالا میگیرد. با صخرههای سنگی، هم خزه همنشینی میکند، هم آب روشن دریا. شب، پردهی سیاه روز است، اما تنها جلوهگاه درخشان ستارهها، همین ظلمت بیانتهای اوست.
با این وصف، به نظر میرسد بهتر است بهجای ریز شدن در زشتیها و زیباییها، انتخاب کنیم و با زیباییها زندگی کنیم. از قدیم گفتهاند: «هرکه بیهنر افتد نظر به عیب کند»1.
در فهم کار دنیا، احتیاجی به دانشمندبودن نیست. فهمیدن بعضی از واقعیتها، آدم تشنه را از چشمهی شیرین حقیقت، دور و دورتر میکند. مثل دانشمندی که میتواند شکافندهی هستهی اتمها باشد اما هنوز به قلب خودش نفوذ نکرده یا کسی که پا روی وسعت ماه و مریخ میگذارد، اما وسوسههای وجود خودش را پایمال نمیکند.
اگرچه فردی خردمند ممکن است بتواند دانشمند بزرگی بشود، اما یک دانشمند به صرف دانستن واقعیتها هرگز نمیتواند خردمند بزرگی باشد.
دانشمند از آفاق میپرسد، اما خردمند از خمیرمایهی وجود خودش. دانشمند از درک زشتیهای دنیا درنمیگذرد، اما خردمند از اصلاح زشتیهای درون خودش. دانشمند در حال نقد و بررسی محیط است که خردمند بر وجود خودش احاطه پیدا میکند و آنجا که دانشمند از معایب دنیا میگریزد، خردمند بر دل کاغذپارهای مینویسد: «هرکه عیب خود بگوید از همه بالاتر است»2.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1. مصرعی از حافظ شیرازی
2. مصرعی از صائب تبریزی
عکس: مهبد فروزان
9687436