به طور مثال در همین راهبرد جدید امریکا در مقابله با داعش:
1- متاسفانه امریکا از نقش تعیینکننده سه کشور عربستان، قطر و ترکیه که از همپیمانان وی در منطقه هستند، در پیدا کردن چنین توانمندی و موقعیتی توسط داعش چشمپوشی یا تجاهل میکند.
2- حاضر نیست مابهازای اشتباهاتش در عراق و سوریه را بپردازد.
3- همچنان در اجرای ائتلاف منطقهیی علیه داعش دست همکاری به سوی کشورهایی که در پدید آمدن چنین وضعیتی نقش اساسی داشتهاند، دراز میکند.
4- از نقش، سیاستها و دیدگاههای ایران برای به سامان رساندن مسائل و مشکلات منطقهیی به دلیل ترس موهوم از قدرتمند شدن ایران در منطقه، چشمپوشی میکند.
5- تحرکاتش را بر اساس مطالعات و مشورتهای موهوم بنا مینهد.
امریکا بدلیل عدم شناخت و اشراف به مسائل منطقه متاسفانه در هدایت راهبرد سرکوب داعش به جای اینکه به واقعیات منطقه توجه کند و از عناصر منطقهیی که از حضور داعش رنج میبرند استفاده کند، درصدد استفاده از ترس و نفرت منطقهیی است. این راهبرد امریکا را در مظان اتهام قرار میدهد که نسبت به قدرتگیری داعش چشمپوشی کرده تا بتواند از ترس ناشی از داعش به دخالتهای منطقه خود وجاهت بخشد. اما امریکا در متقاعد کردن کشورهایی که نسبت به آمادگی کاخ سفید برای عملی کردن وعدههایش پیرامون داعش تردید دارند با چالش عظیمی مواجه است. ابهام وقتی افزایش مییابد که هم نیت امریکا و هم کشورهایی که با او برای مقابله با داعش ائتلاف کردهاند در گسترش حملات علیه داعش در سوریه با هدف مشخص و شفافی همراه نیست زیرا کشورهای مذکور بدنبال ساقط کردن حکومت سوریه هستند و نه کنترل یا از بین بردن داعش. سابقه رفتار ناپایدار و نامشخص امریکا در قبال ورود به عراق و سـوریه، متحــــدانش همچـــــون ترکیه، اردن، قطر و عربستان را که همگی به دنبال ساقط کردن حکومت سوریه و تغییرات ژئوپلتیکی در عراق هستند، نه تنها نگران و سردرگم کرده است بلکه سرخوردگی و بیاعتمادی عمیق آنان نسبت به سیاستهای خاورمیانهیی دولت اوباما، باعث شده یک بههمریختگی منطقهیی به وجود آید. سرخوردگی امریکا و همپیمانان منطقهییاش که نهتنها به طرق مختلف، از مخالفان و جنگجویان ضد حکومت سوریه که امریکا در پی نابودی آن است حمایت کردند، بلکه از اسلامگراها و نیروهای منطقهیی و فرا منطقهیی که عامل پیدایش داعش و سایر گروههای جهادی که اکنون ظاهرا خارج از کنترل آنها هستند نیز پشتیبانی کردند.
چنین چیزی هر نوع ائتلاف به رهبری امریکا را نه تنها پیچیده بلکه غیرممکن میکند.
امریکا باید دقت کند زمان رهبری فرامنطقهیی گذشته و برای پر کردن خلأ قدرت رهبری که بیشک کل خاورمیانه در حال رسیدن به وضعیتی است که در آن احساس فقدان و غیبت رهبری غلبه مییابد، ضروری است از نقش و مشاورات نیروهای موثر منطقهیی استفاده کند.
در حالی که متحدان عرب واشنگتن از گسترش بمبارانها به داخل سوریه استقبال میکنند، اما تغییر رژیم دمشق بیش از سرکوبی و انهدام داعش و کنترلش بر مناطق صعب و سنگلاخی شمال شرق سوریه در دستور کارشان قرار دارد. محافل دانشگاهی این کشورها ابایی ندارند بگویند که اگر تصور بر این است جنگ بر ضد داعش در سوریه جدای از نیاز مهمتری همچون تغییر اسد در سوریه است، در این صورت نباید لحظهیی در شروع فروپاشی این ائتلاف شک کرد! و این دیدگاهی است که مسوولان حکومتی و دولتی این کشورها نیز دنبال میکنند و امریکا نباید همچون کبک سر خود را در برف کند!
منبع: روزنامه اعتماد مورخ 22.6.93
4737489