باورش نمی شد به این زودی دستگیر شده است. فقط دو ساعت از قتلی که مرتکب شده، گذشته بود و پلیس به این زودی او را شناسایی کرده بود. هر چه فکر کرد، نمی دانست چه سرنخی از خود به جا گذاشته که به این زودی لو رفته است. پیمان متهم به قتل همسرش بود. او سلاح به دست راهی شهرستان زادگاه همسرش شد و وی را به قتل رساند. مرد جوان پس از جنایت پا به فرار گذاشت و قصد داشت از شهر خارج شود که از سوی کارآگاهان جنایی استان لرستان دستگیر شد. متهم در همان تحقیقات اولیه به قتل همسرش اعتراف و جزئیات را بازگو کرد.

آتش سوزی عمدی

زنی جوان مدتی قبل با آتش نشانی تماس گرفت و از آتش گرفتن خانه همسایه شان خبر داد. ماموران آتش نشانی در پی دریافت این خبر راهی محل حادثه شدند و به مهار آتش پرداختند. تحقیقات اولیه حکایت از آن داشت که خانه موردنظر، محل زندگی زوجی جوان است که بتازگی ازدواج کرده اند، اما علت آتش سوزی معلوم نبود و ساکنان خانه نیز حضور نداشتند. کارشناسان آتش نشانی به تحقیق درباره علت آتش سوزی پرداختند و بعد از بررسی شواهد موجود به این نتیجه رسیدند که حادثه، عمدی است و کسی با پاشیدن بنزین روی وسایل خانه، آتش به پا کرده و این کار را به گونه ای انجام داده است که تمام اثاثیه به طور کامل بسوزد. به همین دلیل موضوع به پلیس گزارش داده شد و ماموران کلانتری نیز برای تحقیقات وارد عمل شدند. آنها ابتدا به پرس وجو از همسایگان زوج جوان پرداختند و فهمیدند این زن و شوهر با این که زندگی مشترک شان را بتازگی آغاز کرده اند، اما خیلی با هم اختلاف دارند و صدای مشاجره آنها چند بار شنیده شده است. همسایه ها روز حادثه مرد صاحبخانه را دیده بودند که سلاح ساچمه ای در دست داشت، اما کسی از همسر او خبر نداشت. یکی از همسایه ها گفت: «من پیمان را دیدم که خیلی عجله داشت. او با این که خانه اش آتش گرفته بود، اصلا اهمیتی نداد و بسرعت رفت. سلاح هم در دستش بود.»

بررسی ها در رابطه با این حریق عمدی ادامه داشت تا این که کارآگاهان جنایی استان لرستان در جریان مرگ مشکوک زنی جوان در یکی از بیمارستان ها قرار گرفتند.

مرگ در بیمارستان

کارآگاهان جنایی بعد از دریافت خبر مرگ مشکوک، بسرعت خود را به بیمارستان رساندند. آنها جنازه زنی جوان به نام حمیده را دیدند که با شلیک گلوله سلاح ساچمه ای کشته شده است. بررسی های اولیه حکایت از آن داشت که زن جوان به قتل رسیده است.

اعضای خانواده حمیده نخستین افرادی بودند که مورد تحقیق قرار گرفتند. پدر حمیده به پلیس گفت: «دخترم چند روزی بود که برای شرکت در مراسم عروسی یکی از اقوام به خانه ما آمده بود. روز حادثه، هنگام غروب بود که برای خرید از خانه خارج شد. چند دقیقه بعد از رفتن دخترم متوجه سروصدا از بیرون خانه شدیم. در حالی که نگران شده بودم، بسرعت از منزل بیرون دویدم و ناگهان با بدن نیمه جان دخترم مواجه شدم.

او اصلا فرصت پیدا نکرد حرف بزند و بگوید چه کسی این بلا را سرش آورده است. ما سریع وی را به بیمارستان رساندیم، اما پزشکان نتوانستند برای نجات جان فرزندم کاری انجام بدهند و او فوت شد. دختر بی گناهم به قتل رسیده و من می خواهم قاتلش هر چه زودتر شناسایی و دستگیر شود تا به سزای عملش برسد.»

پدر مقتول ادامه داد: «با این که ضارب را ندیدم و دخترم هم نتوانست در این باره چیزی بگوید، احتمال می دهم دامادم او را کشته باشد. او از رفت و آمدهای دخترم به خانه ما ناراحت بود. ضمن این که چند نفری او را در محل دیده اند.»

در تحقیقات محلی مشخص شد همسر حمیده به نام پیمان زمان تیراندازی در محل حادثه حضور داشت. چند نفر از اهالی محل گفتند پیمان را در حالی که سلاح در دست داشت دیده اند. عده ای از اهالی محل هم گفتند مطمئن نیستند پیمان در این جنایت نقش داشته باشد.

رئیس پلیس آگاهی استان لرستان در این باره می گوید: «با توجه به اختلافات بین زوج جوان و اظهارات شاهدان در رابطه با حضور پیمان در محل حادثه با سلاح گرم، دستور بازداشت این مرد صادر شد و ماموران بلافاصله وارد عمل شدند تا این که مشخص شد مرد جوان قصد دارد از شهر خارج شود.»

سرهنگ دالوند ادامه می دهد: «متهم جوان دو ساعت پس از جنایت در ترمینال دستگیر شد. پیمان در همان تحقیقات اولیه به جرم خود اعتراف کرد. به این ترتیب پرونده ای که در ابتدا همه چیز آن مرموز به نظر می رسید و سرنخی از قاتل وجود نداشت، با سرعت عمل کارآگاهان در کوتاه ترین زمان ممکن به نتیجه رسید.»

داماد جنایتکار

متهم جوان که راهی برای انکار قتل نداشت، در رابطه با انگیزه جنایت به پلیس گفت: «من به حمیده علاقه مند بودم و با عشق با او ازدواج کردم. اوایل زندگی خوبی داشتیم و احساس خوشبختی می کردم، اما خانواده اش شروع به دخالت کردند. آخر سر هم این دخالت های خانواده همسرم خانه ام را سوزاند و باعث شد به خاطر آن دست به قتل همسرم بزنم. آنها سر کوچک ترین مساله ای در زندگی ما دخالت می کردند و بدون اجازه من، همسرم را به شهرستان خودشان می بردند. چند بار به این موضوع اعتراض کردم و به حمیده گفتم دوست ندارم تنها و بدون اجازه من به خانه پدرت بروی.»

او ادامه داد: «صحبت های من بی فایده بود و هر دفعه بعد از مدتی این اتفاق دوباره تکرار می شد و حمیده بدون اجازه من، به خانه پدرش می رفت. این اختلافات ادامه داشت تا این که دیروز به خانه رفتم و متوجه شدم همسرم در منزل نیست. با او تماس گرفتم و متوجه شدم با پدر و مادرش به شهر زادگاهش رفته است تا در مراسم عروسی یکی از اقوام شان شرکت کند. همسرم قبلا درباره این عروسی حرفی به من نزده بود. از کاری که کرده بود، خیلی ناراحت شدم و به این نتیجه رسیدم که برای او نظر من مهم نیست. به همین دلیل تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم. اولین کاری که انجام دادم، تهیه بنزین بود. خانه را به آتش زدم تا جهیزیه او بسوزد و متوجه شوند که با من چه رفتاری دارند. در آن لحظات آن قدر عصبانی بودم که رفتارم دست خودم نبود و متوجه نبودم چه کار می کنم.»

متهم به قتل افزود: «در حالی که خانه آتش گرفته بود، سلاح شکاری ام را که از مدت ها قبل تهیه کرده بودم، برداشتم و راهی منزل مادرزنم شدم تا از حمیده انتقام بگیرم. کنار خانه مادری همسرم منتظر ماندم تا او از خانه بیرون آمد. هوا گرگ و میش بود و کم کم داشت تاریک می شد. حمیده از خانه خارج شد. او را تعقیب کردم. هنوز فاصله زیادی از خانه دور نشده بود که به طرف او رفتم و به وی شلیک کردم. می خواستم از حمیده به خاطر بی احترامی هایش انتقام بگیرم. بعد از قتل تصمیم گرفتم از شهرستان خارج شوم، اما در ترمینال و هنگام سوار شدن اتوبوس از سوی پلیس دستگیر شدم.»

با اعتراف پیمان به قتل همسرش، او به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد. تحقیقات قضایی این قتل ادامه دارد. (ضمیمه تپش)

مرجان همایونی