گوناگون 11:53 - 31 مرداد 1393
کار نیک به کمال نمی رسد مگر به سه چیز: تأخیر نینداختن، کوچک شمردن و پنهان داشتن. ‏

قطره ای از دریا فضائل صادق آل محمد(ع)

 

به گزارش سرویس دینی جام نیوز، امروز سالروز شهادت رئیس مذهب حضرت امام جعفر صادق سلام الله علیه است. خوب است در کنار اقامه عزا در این روز به گوشه ای از فضائل بیکران این دریای خوبی ها اشاره داشته و از آن به قدر معرفتمان چشیده و خود را به راه و روشش و در نتیجه به خداوند متعال نزدیک کنیم.

 

ابن طلحه می گوید: (1) وی از بزرگان و سادات اهل بیت است . صاحب علوم کثیر، عبادت فراوان ، اوراد دائم زهد آشکار و تلاوت بسیار، معانی قرآن کریم را بدقت بررسی و از اقیانوس قرآن گوهرهای ارزنده را استخراج می کرد و نتایج شگفتی به دست می آورد و اوقاتش را به انجام طاعات گوناگون تقسیم می کرد به گونه ای که از خود در آن باره حساب می کشید.

 

دیدنش انسان را به یاد آخرت می انداخت و شنیدن سخنش باعث پارسایی در دنیا می شد.

 

نتیجه پیروی از رهنمودهایش بهشت بود، نور جمالش ‍ گواهی می داد که او از سلاله نبوت است و پاکیزگی اعمالش روشن می ساخت که او از دودمان رسالت است . گروهی از بزرگان مذاهب و دانشمندان برجسته آنها مانند یحیی بن سعید انصاری ، ابن جریح ، مالک بن انس ، ثوری ، ابن عیینه ، ابوحنیفه ، شعبه ، ایوب سجستانی و دیگران از او حدیث نقل کرده اند و از دانشش بهره جسته اند.

 

و این بهره مندی از او را برای خود منقبتی دانسته و باعث شرف و فضیلت خویش شمرده اند.

می گوید: او چندین لقب دارد که مشهورتر از همه صادق است و از جمله آنها صابر، فاضل و طاهر می باشد.

امّا مناقب و صفات آن حضرت بیش از حد شمار است و عقل و فهم شخص آگاه و بصیر درباره انواع مناقبش حیران است تا آن جا که علوم سرشاری که به خاطر تقوای زیاد بر قلبش جاری بود، همه احکامی را که علل آنها برای کسی قابل درک نیست و علومی را که عقول از احاطه به حکم آنها قاصر است به او نسبت داده و از وی روایت کرده اند.

 

گویند کتاب جَفری(جَفر علمی از علوم غریبه است) که در مغرب به پسران عبدالمؤمن به ارث رسیده، از جمله سخنان اوست. براستی که این خود منقبتی والا و در مقام فضایل ، مرتبه بلندی است.



1. ابن ابی حازم گوید: من در خدمت جعفر بن محمّد علیه السلام بودم ناگاه دربانش آمد و گفت سفیان ثوری پشت در است، فرمود: بگو بیاید. سفیان وارد شد، جعفر بن محمّد علیه السلام فرمود: ای سفیان تو کسی هستی که پادشاه در جستجوی تو است و من از پادشاه بر حذرم، بلند شو و از منزل محترمانه بیرون برو. سفیان عرض کرد: یک حدیث بفرمایید تا بشنوم و برخیزم. جعفر بن محمّد علیه السلام فرمود: «پدرم از قول جدم برای من نقل کرد که رسول خدا صلی اللّه علیه و اله فرمود: کسی که خداوند به او نعمتی داده، باید خدا را حمد و سپاس گوید و هر که دیرتر روزی اش را رساند، باید از خداوند طلب آمرزشی کند و هر که به او اندوهی رسید، باید بگوید: «لا حول و لا قوة الا باللّه (العلی العظیم )».

 

همین که سفیان بلند شد، جعفر بن محمّد فرمود: سفیان این سه را فراگیر که بسیار مهم است .



2. سفیان می گوید: بر جعفر بن محمّد علیه السلام وارد شدم در حالی که جامه ای از خز سیاه بر تن و عبایی از خز بر دوش داشت. با تعجب به آن حضرت نگاه می کردم! فرمود: «ای ثوری ! چه شده است که به ما نگاه می کنی شاید تو از لباس ما در شگفتی؟ عرض کردم : یابن رسول اللّه این لباس شما و پدرانتان نیست، فرمود: ای ثوری! آنها در زمان تنگدستی و نیازمندی بودند، به مقدار تنگدستی و نیازمندیشان عمل می کردند و امروز هنگام فراوانی نعمت است. آنگاه آستین جامه را پس زد، زیر آن جامه پشمینه سفیدی نمودار شد که دامن و آستینش از دامن و آستین لباس رویی کوتاهتر بود، فرمود: ای ثوری ! این لباس زیر را برای خدای تعالی و این لباس ‍ رویی را برای شما پوشیده ایم. آنچه برای خداست پنهان داشته ایم و آنچه برای شماست آشکار کرده ایم.»



3. هیاج بن بسطام می گوید: جعفر بن محمّد علیه السلام بقدری دیگران را اطعام می کرد که برای خانواده خویش چیزی نمی ماند و همواره می فرمود: « کار نیک به کمال نمی رسد مگر به سه چیز: تاءخیر نینداختن ، کوچک شمردن و پنهان داشتن.»(2)



4. از عمرو بن ابی مقدام نقل شده که می گوید: من هر وقت به سیمای جعفر بن محمّد علیه السلام می نگریستم، می فهمیدم که او از دودمان نبوت است.



5. برذون بن شبیب نهدی که اسم اصلی اش جعفر بود می گوید: از جعفر بن محمّد علیه السلام شنیدم که می فرمود: «درباره ما همان حقی را رعایت کنید که عبد صالح - حضرت خضر - درباره یتیمان رعایت کرد که پدر و مادرشان صالح بودند.»

 

6. از صالح بن اسود نقل شده که می گوید: از جعفر بن محمّد صلی اللّه علیه و اله شنیدم که می گفت : «از من بپرسید پیش از آن که مرا نیایید زیرا هیچ کس بعد از من برای شما چون من حدیث نخواهد گفت.»

 

7. میان جعفر بن محمّد علیه السلام و عبداللّه بن حسن در اول روز سخنی رد و بدل شد و عبداللّه بن حسن با امام به درشتی سخن گفت. بعد که جدا شدند و راهی مسجد گشتند، جلو مسجد به هم رسیدند. ابوعبداللّه جعفر بن محمّد علیه السلام رو به عبداللّه بن حسن کرد و فرمود: امروز را چگونه گذراندی ای ابا محمّد؟ وی مثل یک آدم عصبانی جواب داد: خوب. فرمود: ای ابا محمّد! آیا می دانی که صله رحم حساب را سبک می کند؟ عبداللّه گفت: تو همواره چیزی می گویی که من نمی فهمم! فرمود: بنابراین برای تو قرآن می خوانم، گفت : آن را بگو! فرمود: بسیار خوب، گفت : پس ‍ بگو! این آیه را تلاوت کرد: «وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الحِسَابِ؛ و آنان که آنچه را خدا به پیوستنش فرمان داده می‏ پیوندند و از پروردگارشان می ‏ترسند و از سختی حساب بیم دارند (سوره مبارکه رعد آیه 21) عبداللّه پس از این سخنان عرض کرد: پس از این مرا نخواهی دید که قطع رحم کرده باشم .(3)

 

8. در کتاب ارشاد شیخ مفید - رحمه اللّه - آمده است که امام صادق ، جعفر بن محمّد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام از میان برادرانش ، جانشین و وصی پدرش بود و پس از وی عهده دار امامت شد و بر همه آنها برتری داشت و از همگی پرآوازه تر و ارجمندتر و در نظر عامه و خاصه والامقام تر بود و مردم بقدری از علوم آن حضرت نقل کرده اند که از هر سو به نزد او می شتافتند و آوازه اش در همه جا پیچیده بود و دانشمندان به قدری که از آن حضرت روایت کرده اند از هیچ یک از اهل بیت، روایت نکرده اند و از هیچ یک از عالمان و صاحبان آثار و ناقلان اخبار به اندازه امام صادق علیه السلام حدیث نقل نشده است تا جایی که محدثان، نام راویان مورد وثوقی را که از آن حضرت روایت کرده اند، بر شمرده و شمار آنان را از اهل آراء و عقاید گوناگون ، چهار هزار تن بر آورد کرده اند. که این خود یکی از دلایل روشن امامت آن حضرت است که عقلها را حیران ساخته و زبان مخالفان را از ایراد شبهات درباره امامتش لال کرده است .(4)



9. حافظ ابونعیم می گوید: براستی که ابوعبداللّه ، جعفر بن محمّد الصادق علیه السلام به عبادت و خضوع در پیشگاه خدا رو آورده بود و کناره گیری از دنیا و خشوع را برگزیده و از ریاست و اجتماعات گریزان بود.(5)

 

10. بعضی گفته اند: تصوف ، بهره گرفتن از نسب و ترقی کردن به وسیله اسباب است .(6)

 

11. ابن جوزی می گوید: جعفر بن محمّد علیه السلام از حب ریاست و روگردان و سرگرم عبادت بود.(7)

 

12. از ابن حمدون نقل شده است که منصور دوانیقی در نامه ای به جعفر بن محمّد علیه السلام نوشت : چرا شما مثل سایر مردم نزد ما رفت و آمد نمی کنید؟ در پاسخ نوشت : نه ما کاری کرده ایم که به خاطر آن از تو بیم داشته باشیم و نه تو از امور آخرت چیزی داری که به آن امید نزد تو آمد و رفت کنیم و نه در نعمتی هستی که به تو گوارا باد بگوییم و نه مصیبتی را می بینیم که تو را تسلیت بدهیم پس نزد تو بیاییم چه کنیم ؟ می گوید: منصور با شنیدن این پاسخ ، نوشت ، همراه ما باش تا ما را نصیحت کنی ! جواب داد: کسی که هدفش دنیا باشد تو را نصیحت نمی کند و آن که هدفش آخرت است ، همراه تو نمی شود.

 

منصور گفت : به خدا سوگند که این سخن ، جایگاه مردمی را که هدفشان دنیاست از مردمی که طالب آخرتند در نزد ما مشخص کرد و براستی که جعفر بن محمّد علیه السلام خود طالب آخرت است نه طالب دنیا.(8)

 

 

 

پی نوشت ها:

1- «مطالب السؤول» ص 81.

2- تا این جا در «کشف الغمه» ص 223 از «مطالب السؤ ول» و بقیه از جنابذی نقل شده است .

3- تا اینجا در «کشف الغمه» ص 224 از کتاب جنابذی نقل شده است . آیه مبارکه ، رعد، ص 21: و آنها که پیوندهائی را که خداوند بدان امر کرده است برقرار می دارند و از پروردگارشان می ترسند و از بدی حساب (روز قیامت) بیم دارند.

4- همان ماءخذ، ص 253.

5- همان ماءخذ، ص 232.

6- همان ماءخذ، همان ص .

7- « تذکرة الخواص» ص 192 از چاپی که ضمیمه «مطالب السؤ ول» است .

8- همان ماءخذ، ص 240.


4533406
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است