خبرگزاری مهر - سرویس فرهنگ:
قصه دراز مشکلات و مسایل کتاب و کتابخوانی در کشور ما بیش از قصه هزار و یک شب است. چرخه تولید کتاب در کشور ما برای خودش داستانها دارد. واقعیت را باید بپذیریم؛ حال کتاب و کتابخوانی در کشور ما اصلا خوب نیست. کتاب مدتهاست که از سبد خرید مردم به دور افتاده است. هیچ ناشری جرات ندارد حتی کتابی را که یک نویسنده و مولف برای آن مدتها وقت گذاشته با شمارگان بیش از هزار نسخه منتشر کند. گاهی راهی جز خمیر شدن برای کتابهای غریبی که سالها در قفسه کتابفروشیها خاک خوردهاند، نیست. بیشتر نویسندگان مجبورند خود هزینه انتشار کتابشان را تقبل کنند و تازه بعدها برای دیده شدن کتابشان آن را مجانی هم هدیه بدهند. مشکلات اقتصادی، فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی همه و همه دست به دست هم دادهاند تا تعداد اقشار فرهیختهای که با کتاب انس دارند، روز به روز کمتر شوند. چه باید کرد؟ کدام بخش از چرخه کتاب در کشور ما میلنگد؟ این چرخه بیمار را چگونه میتوان نجات داد؟ اشکال در عرضه و توزیع کتاب است یا در تولید؟ رابطه عرضه و تقاضا در تولید کتاب مثبت است یا منفی؟
با مدیریت تشریفاتی نمیتوان بر وضعیت جنگی کنونی غلبه کرد
میثم نیلی، مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی در همین زمینه می گوید: «ما در همه نقاط مهم چرخه نشر دچار مشکلاتی مثل نبود زیرساخت، ضعف مدیریت و عدم تعادل بازار هستیم. در همه فرایند تولید کتاب و نشر نه تنها به سطوح مطلوب نزدیک نیستیم بلکه روز به روز داریم دورتر هم می شویم.»
وی معتقد است: «وضعیت ناشران کشور به جز جریان شبه نشر؛ یعنی کمک آموزشی ها و کتابهای زرد، دچار مشکلات زیادی است. جریان فرهنگی و انقلابی نشر هم از این قاعده مستثنی نیست. به نظر من بخشی از مسایل به مدیریت دولتی و سیاست های نادرست دولت بر می گردد. وضعیت متلاطمی که در بازار پایه های اصلی نشر یا مواد لازم برای تولید کتاب، وجود دارد باعث مشکلات زیادی در زمینه تولید کتاب شده است. سرمایه تولیدکننده های کتاب به یک سوم و حتی بعضی ها به یک چهارم کاهش پیدا کرده است و این دومینویی است که بقیه اجزا را هم تحث تاثیر قرار می دهد.»
به اعتقاد میثم نیلی وقتی تولید کننده نمیتواند کتاب تولید کند طبعا مراکز پخش هم قادر به پاسخگویی به نیازها نخواهند بود و فروشندهها با کمبود کتاب مطلوب مواجهه میشوند و مشتری های اندکی هم که برای کتاب در کشور وجود داشتند دچار سرخوردگی، بلاتکلیفی و ناامیدی از این فضا میشوند.
مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی تصریح می کند: «راه حل این مشکل به نظر من اصلاح در ساختار ، مدیریت و سیاست های مدیریتی است. با ولنگاری ، مدیریت از راه دور و مدیریت تشریفاتی نمی توان بر وضعیت جنگی کنونی غلبه کرد. وضعیت اکنون نشر کشور نیازمند حضور میدانی است نه حضور تشریفاتی و نمایشی. مهمترین کار کمک به ناشران برای جبران یک سوم شدن سرمایه در گردش آنهاست. اگر این مشکل بر طرف نشود و قیمت بالای کاغذ بخواهد ادامه پیدا کند طبعا وضعیت تولید خواهد خوابید.»
نیلی یادآور میشود: «باید اولویت را به تولید کننده داد و از طریق تقویت جریان تولید و راه اندازی مجدد تولید کتاب های فرهنگی رکود موجود را برطرف کرد که این کار نیازمند سرمایه گذاری دستگاه های دولتی است که باید خطاهای مرتکب شده در حوزه اقتصاد و سیاست های اقتصادی خود را جبران کنند و از طرق معقول و منطقی به جریان تولید کمک کنند. بخشی از این حمایت از تولید داخلی می تواند در قالب تولید کتاب هم باشد باید از دولت این مساله را مطالبه کنیم. همه آنچه که آنچه باعث ضرر و خسران ناشران شده است و سرمایه در گردش آنها را کم کرده است باید جبران شود.»
مشکل ما کمبود ویترینهای عرضه کتابهای مذهبی و انقلابی است
سعید مکرمی مدیر ترنجستان سروش نیز معتقد است: «در قصه کتابخوانی هم عامل توزیع و هم عرضه موثرند و این دو مثل قصه مرغ و تخم مرغ روی همدیگر تاثیر می گذارند اما نکته جدی تری وجود دارد که تا ما توزیع مناسب و عرضه به قاعده ای نداشته باشیم تولید نمی تواند سامان پیدا کند و به حیات خود ادامه دهد. ما مجموعه های تولیدی خیلی زیادی داشتیم اما این تولید ادامه حیات نداده به خاطر اینکه عرضه نشده و به دست مخاطب نرسیده است. بنابراین پس از چندی این مجموعه های تولید کننده دچار کمبود مالی شدید شده یا از موضوع ناامید و آن را به کنار گذاشته اند.
مکرمی تاکید میکند: «همه ما در مورد مضر بودن پفک و چیپس یا تنقلات دیگر صحبت می کنیم اما شما هر جای ایران حتی اگر در روستای دورافتاده ای هم باشید کافی است اراده کنید تا به سرعت به چیپس و پفک دسترسی پیدا کنید. این دسترسی در تحریک میل مخاطب موثر است. بخشی از مشکل کتابخوانی ما مربوط به کمبود ویترین های کتابخوانی است. ما حدودا هزار شهر و شهرستان در کشور داریم و طبق آمار خانه کتاب حدود هزار کتابفروشی فعال داریم که خیلی از آنها در واقع کتابفروشی نیستند و ما داریم با مسامحه آنها را کتابفروشی لحاظ می کنیم. از طرفی عمده این کتابفروشی ها در تهران، قم، مشهد ، اصفهان و چند شهر معدود دیگر واقع شده است. پس عملا ما در خیلی از شهر ها و شهرستانها کتابفروشی نداریم حتی در همین تهران بیشتر کتابفروشی ها در خیابان انقلاب متمرکز شده؛ یعنی در خیلی از نقاط شهر تهران به این گستردگی که جمعیت زیادی در روز در آن تردد می کنند، اصلا کتابفروشی وجود ندارد. پس چرا ما انتظار داریم که مردم از کتابی که ما منتشر می کنیم، استقبال کنند ؟ مردم این کتاب را باید کجا ببینند. چه کسی حوصله می کند مثلا از ته تهرانپارس یا جنت آباد یا محله خزانه بیاید خیابان انقلاب.»
به اعتقاد وی پس موضوع توزیع و عرضه کتاب موضوعی است که از تولید مهم تر و قابل توجه تر است. مکرمی در همین زمینه یادآور می شود: عرضه کتاب هزینه بیشتری دارد چون تولید در یک زیرزمین هم می تواند اتفاق بیفتد اما چراغ کتابفروشی همیشه باید روشن باشد پس ایا ما اصلا مراکز عرضه داریم که انتظار داشته باشیم که وضعیت کتاب و کتابخوانی ما بهبود پیدا کند؟بخصوص در قشر بچه های مذهبی و جبهه انقلاب که دغدغه دارند و دنبال عرضه محتوای دینی و انقلابی تر هستند این وضعیت خیلی بدتر است. حتی در خود شهر تهران وضعیت ما فاجعه است چه رسد به شهرهای دیگر کشور . ما گاهی کتاب خوبی تولید می کنیم که اصلا خیلی از مواقع به دست مخاطب نمی رسد و مخاطب سوال می کند از کجا می شود کتاب را تهیه کرد.»
مدیر ترنجستان سروش می افزاید: بحث در مورد عرضه و تقاضا هم خیلی مفصل است. ما هر جا که عرضه مناسبی انجام دادیم برای تقاضا هم اتفاق خوبی افتاده است یعنی نویسنده با میل بیشتر نوشته، کتاب به دست مخاطب رسیده و چرخه کامل ایجاد شده است. قصه تولید و توزیع کتاب یک چرخه کامل است. شما نمی توانید فقط بخشی از این چرخه را در نظر بگیرید و بگویید اگر تولید خوب داشته باشیم کافی است، بخشی که باعث می شود این چرخه به طور کامل به چرخش در نیاید بخش توزیع و عرضه کتاب و کمبود ویترین های عرضه کتابهای مذهبی و انقلابی در کشور است.»
توزیع کتاب باید از انحصار خارج شود
در گفتگویی دیگر میر شمسالدین فلاح هاشمی؛ نویسنده و پژوهشگر و مدیر روابط عمومی انتشارات امیر کبیر نیز با بیان اینکه ما سالها مشکل عرضه کتاب داشتهایم، تاکید میکند: «رها شدگی مخاطبان کتاب باعث شد که نه نیازسنجی صورت بگیرد نه نیازسازی. هر ناشری به خاطر نیاز کاذبی که مخاطب داشته دست به تولید کتاب زده است. ما نیامدهایم وجهه معلمی، تعلیم و وجهه دانشی کار را به مخاطب انتقال بدهیم یا دغدغه مان این باشد که چیزی به مخاطب افزوده شود این رها شدگی مخاطب در سالهای اخیر خیلی خیلی بیشتر بوده است.»
فلاح هاشمی ادامه میدهد: « من فکر می کنم در کنار این که ما ضعفهای عمیقی در همه روند تولید کتاب ـ تا وقتی که به دست مخاطب برسد ـ داریم از ظاهر کتاب گرفته تا جنس کاغذ، تفکر کسانی هم که آن کتاب را توزیع میکنند، مهم است. نمیخواهم بگویم مافیا وجود دارد. معمولا کتابی که باب میل دست اندرکاران توزیع کتاب است، به صورت گسترده توزیع میشود و حتی به ناشر سفارش هم میدهند. ناشران سازمانی و پرقدرت هم در همین آبی که در جریان بود گرفتار شدند و نتوانستند تحقیق میدانی بکنند که نیاز مخاطب چیست و یا نیازسازی کنند. نیازسازی یعنی اینکه ما نیازی را برای مخاطب تعریف کنیم. این کار احتیاج به تحقیق و پژوهش دارد. کسانی که سالها خاک کتابخانهها را خوردهاند باید بنشینند و بگویند چگونه میتوان در عرصه تولید کتاب، نیازسازی کرد.»
وی در مورد رابطه تقاضا و عرضه کتاب در بازار کتاب نیز معتقد است: «تا اندازهای مخاطب نیاز خود را تحمیل میکند و و تا اندازهای هم ناشران. ما دیدهایم که حتی ناشران تازه کار توانسته اند با استفاده از تبلیغات و فضای مجازی مخاطب را به سمت کتاب تولیدی خود سوق داده اند. آنها از طریق جذابیتهای مختلف مثل جذابیتهای جنسی مخاطب را به سمت خود جذب میکنند. هنوز هم در پشت پرده ناشرانی داریم که با ذره ای وجهه روشن فکری به بازار ورود پیدا می کنند و مخاطب را به سمت خود جذب میکنند.»