گوناگون 10:41 - 12 بهمن 1393
روایت رئیس جمهور از موانع بومی سازی علمی، افزایش انتظارت از دستگاه قضا و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های صبح یکشنبه-۱۲ بهمن- جای گرفتند.

حسین شریعتمداری در ستون سرمقاله روزنامه کیهان با تیتر«سخن از کت و عینک نیست» نوشت:روزنامه کیهان؛۱۲ بهمن

1- روز جمعه آقای روحانی رئیس‌جمهور محترم در مراسم تجلیل از مدال‌آوران بازی‌های آسیایی و پارا‌ آسیایی بار دیگر منتقدان دولت را به باد انتقاد گرفت و ضمن متهم کردن آنان به همصدایی با دشمنان، خطاب به ورزشکاران پرسید؛ «اگر کسی - در‌مسابقات- با طرفداران حریف همصدا شود، برای شما قابل قبول است؟» و در توضیح بیشتر گفت «اگر آنجا ورزشکار ایرانی پیروزی به دست نیاورد، حریفان کف بزنند و کسی با آنها همصدا شود، آیا این موضوع نزد ایرانیان قابل قبول است؟ هیچکس نمی‌پذیرد تا تحت پوشش انتقاد برای حریف کف بزند»!

درباره این اظهارنظر آقای دکتر روحانی که معطوف به منتقدان هسته‌ای بود و دیروز در جشنواره فارابی نیز به گونه دیگری تکرار شد، گفتنی است؛

اولا: ایشان تلویحا می‌فرمایند که در مذاکرات هسته‌ای یکسال‌و چند ماهه اخیر، تیم هسته‌ای کشورمان بازنده و پیروزی با 5+1 بوده است، «اگر آنجا که ورزشکار ایرانی پیروزی به دست‌نیاورد و...»!

ثانیا: ایشان کدام منتقدی را می‌توانند آدرس بدهند و دستکم  یک نمونه - تاکید می‌شود فقط یک نمونه - بیاورند که برای پیروزی حریف کف زده و گروه 5+1 را تشویق کرده باشد؟! و این در حالی است که همه شواهد مستند و موجود حکایت از آن دارد که منتقدان برخلاف اظهارات آقای روحانی، در همه موارد - بدون‌استثناء- زیاده‌طلبی، باج‌خواهی و قانون‌شکنی حریف را به شدت محکوم کرده‌اند، آیا نمونه‌ای غیر از این سراغ دارند؟!

ثالثا: فقط نیم‌نگاهی به انبوه پرحجم اخبار و گزارش‌ها، به وضوح نشان می‌دهد که مقامات رسمی و رسانه‌های حریف هربار بعد از هر مذاکره، به خاطر امتیازات نقدی که دریافت کرده‌اند، برای جناب دکتر روحانی و تیم هسته‌ای کشورمان کف زده و نرمش بی‌جای منجر به امتیازدهی آنان را ستوده‌اند! و در همان حال به منتقدان، با اهانت‌آمیزترین عبارات و اظهارنظرها حمله کرده‌اند.

رابعا: با توجه به نکات یاد شده و ضمن پوزش از رئیس‌جمهور محترم، ایشان در تمثیل مورد اشاره خویش، صورت‌مسئله را تغییر داده‌اند و حال آن که باید می‌پرسیدند و یا باید از ایشان پرسید؛ اگر در یک مسابقه فوتبال، یکی از اعضای تیم کشورمان، چندین بار متوالی به دروازه خودی گل بزند! واکنش منطقی و عاقلانه تماشاگران و منتقدان چه خواهد بود؟ و چه باید باشد؟ آیا غیر از این است که از سرمربی می‌خواهند بازیکن خطاکار و یا غیرحرفه‌ای را «تعویض»! کند؟! اما اگر معلوم شود خطای بازیکن مورد اشاره به علت راهنمایی‌ها و راهکارهای غیرحرفه‌ای و غلطی بوده است که خود سرمربی به وی ارائه کرده بود، از تماشاگران و منتقدان چه انتظاری هست؟ آیا انتقاد - و حتی نه اعتراض- به سرمربی کمترین و ابتدایی‌ترین حقی نیست که بایستی تماشاگران و منتقدان دلسوز از آن برخوردار باشند؟! بدیهی است در هیچیک از دو حالت یاد شده- که حالت سومی هم ندارد- هیچکس حریف را تشویق نمی‌کند، که نکرده است و البته هیچکس هم برای بازیکنی که به دروازه‌ خودی گل می‌زند و سرمربی که به وی راهکارهای خطا می‌دهد، کف نمی‌زند و نباید بزند!

2- این واقعیت اگرچه تلخ و ناگوار است ولی متأسفانه قابل انکار نیست که انتقاد اخیر رئیس‌جمهور محترم از منتقدان- باز‌هم با عرض پوزش- به دولت ایشان باز می‌گردد. زیرا جناب روحانی و برخی از دولتمردان ایشان بوده‌اند که طی یکسال و چند ماه گذشته، برای پیروزی‌های حریف کف زده‌اند! و بی‌آن‌که امتیازی بگیرند، حریف را پس از هر امتیازی که دریافت داشته است تشویق کرده‌اند و بدیهی است این تشویق‌های نابجا با «تحقیر»! هرچند ناخواسته دولت و ملت ایران همراه و همزاد بوده است که برشمردن موارد آن به درازا می‌کشد ولی به عنوان تازه‌ترین نمونه می‌توان به تسلیم ایشان در برابر زورگویی و خواسته غیرقانونی آمریکا اشاره کرد که از صدور ویزا برای آقای حمید ابوطالبی به عنوان نماینده رسمی ایران در سازمان ملل متحد خودداری کرده بود و جناب رئیس‌جمهور با عقب‌نشینی آشکار،  آقای خوشرو را به جای او معرفی کرد. این عقب‌نشینی در حالی است که آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود بر حفظ اعتبار و حرمت پاسپورت ایرانی تأکید کرده بود و باید پرسید، آیا تن دادن به بی‌احترامی آمریکا نسبت به پاسپورت ایرانی آنهم در مقیاس خودداری از صدور ویزا برای نماینده رسمی رئیس‌جمهور کشورمان که در تاریخ سی‌و چند ساله انقلاب سابقه نداشته است، تشویق حریف به این حرمت‌شکنی در سطوح دیگر نیست؟! اوایل سال جاری، پلیس‌امنیت نروژ در اقدامی غیرقانونی، 64 تن از دانشجویان ایرانی را که به تحصیل در رشته‌های فناوری هسته‌ای مشغول بودند، اخراج کرد. دولت حافظ حرمت پاسپورت ایرانی چه واکنشی نشان داد؟! و...

3- آقای دکتر روحانی در دفاع از اقدام نابجای راهپیمایی ظریف و کری نیز متأسفانه صورت مسئله را تغییر داده و می‌فرمایند؛ «این که بگوئیم یک دیپلمات تند راه رفت یا کتش کج بود، عینکش چه طور بود که حرف نشد، باید به دیپلمات‌های شجاعمان افتخار کنیم».

که ضمن تقدیر از زحمات شبانه‌روزی دیپلمات‌های محترم کشورمان، باید از جناب روحانی پرسید، غیر از خود شما چه‌کس دیگری به «کج‌ بودن کت آقای ظریف»! یا «فلان‌طور بودن عینک» ایشان انتقاد کرده است؟! چرا به جای پوزش از ملت به خاطر اقدام نابجای وزیر محترم امور خارجه که اهانت به حیثیت نظام و مردم بود، صورت مسئله را به گونه‌ای تغییر می‌دهید که بتوانید با استناد به آن منتقدان را مسخره کنید و از کنار این حرکت ناشایست که مفهومی جز مسخره کردن ملت نداشت، بی‌پاسخ عبور کنید؟! قدم‌زدن آقای ظریف با جان کری در ژنو که بلافاصله روی آنتن رسانه‌ها رفت برخلاف آنچه جنابعالی می‌فرمائید یک اقدام بشردوستانه! نبود، بلکه دقیقا همانگونه که دشمنان نیز - برای آن کف‌زدند و هورا کشیدند- به مفهوم آن بود که؛ علی‌رغم نظر انقلاب و نظام و مردم ایران که با ارائه هزاران سند غیرقابل تردید، آمریکا را قاتل صدها هزار ایرانی بی‌گناه، غارتگر ثروت ملی ایرانیان، حامی آشکار تروریست‌ها، طراح و مجری دهها توطئه و... می‌دانند، دولت جنابعالی هیچ مانعی برای دوستی صمیمانه با آمریکا در میان نمی‌بیند!  این اقدام بی‌آن‌که آقای ظریف بداند و یا بخواهد، دهن‌کجی به انقلاب و نظام و مردم و مخصوصا صدها هزار شهیدی است که خون پاکشان به دست آمریکای جلاد بر زمین ریخته شده است... کت و عینک‌ آقای ظریف در کدام نقطه این ماجرا مطرح بوده است که حضرتعالی به آن اشاره می‌فرمائید؟!

و یا حضور وزیرخارجه محترم در پاریس، آنهم دقیقا در حالی که دولت فرانسه نمایش زشت حمایت از کاریکاتور موهن علیه رسول‌خدا(ص) را برپا کرده و برای چاپ این کاریکاتور موهن مبلغ یک میلیون یورو به نشریه شارلی کمک مالی کرده بود، چگونه قابل توجیه است؟ و کدام «عقل سلیمی» که حضرتعالی به آن اشاره فرموده‌اید می‌تواند این حرکت را تائید کند.

4- و بالاخره، این نکته نیز گفتنی است که معمولا کسانی به هنگام مناظره یا احتجاج بر «بدیهیات» تأکید می‌کنند که قصد دارند، منتقد خود را به انکار آن موضوع یا امر بدیهی متهم کنند. مثلا کسی که در جریان یک مناظره یا مباحثه می‌گوید «آقایان باور بفرمائید که الان روز است» به طور آگاهانه یا ناخودآگاه این گزاره را به مخاطبان القاء می‌کند که گویی طرف انتقاد کننده، این امر بدیهی را منکر شده و روز روشن را «شب»! می‌داند! متأسفانه بخشی از سخنان رئیس‌جمهور محترم - حتی اگر ایشان نخواسته باشند نیز- می‌تواند مصداق نکته فوق‌الذکر باشد، از جمله این که «ما نیاز به آزادی داریم که شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی که سر می‌دهیم، بخشی از آن مربوط به آزادی محیط دانشگاه است» و باید پرسید؛ مگر در دانشگاه‌ها آزادی وجود ندارد؟! و...

روایت روحانی از موانع بومی‌سازی علم

محمدرضا عزیزی در روزنامه ایران نوشت:روزنامه ایران؛۱۲ بهمن

اسلامی و بومی کردن علوم انسانی در ایران، زاییده ذهن اندیشه گرانی است که دو کارکرد کارا بودن و توانایی طرح و حل مسأله را از این علوم توقع دارند. وقتی بیش از دو میلیون دانشجو در رشته‌های متعدد علوم انسانی در دانشگاه‌های کشور تحصیل می‌کنند و میلیون‌ها نفر نیز در همین رشته‌ها فارغ‌التحصیل شده‌اند، کاملاً طبیعی است که پرسیده شود خروجی این همه دانشجو و فارغ‌التحصیل چه بوده؛ اگر اینها در رشته‌های جامعه‌شناسی، حقوق، روانشناسی، ادبیات و... تحصیل کرده‌اند، مسائل و مشکلات ما در این حوزه‌ها تا چه اندازه حل شده است؟ و... همچنان که اگر در کشور 5 میلیون پزشک داشته باشیم یا 5 میلیون نفر فقط در رشته‌های مهندسی تحصیلکرده باشند، انتظار تفاوت‌ها و پیشرفت‌های چشمگیرتری در حوزه‌های سلامت و مهندسی داشتن نیز طبیعی بود.

رئیس جمهوری روز گذشته و در مراسم قدردانی از برگزیدگان جشنواره خوارزمی همین نگرانی را بار دیگر مطرح کرد. رئیس جمهوری با انتقاد از فهم نادرست از مفهوم بومی و اسلامی کردن علوم اجتماعی و انسانی پرسید: «آیا در زمینه علوم انسانی دنیا هیچ آورده و دستاوردی ندارد؟ مقصود بومی و اسلامی کردن علوم انسانی این نیست که غیر از این بوم و سرزمین دانش مربوط به انسان و اجتماع در سرزمین دیگر نیست.» روحانی همچنین با رد این نظریه که علوم انسانی فقط در سرزمین‌های اسلامی محقق شده است، گفت: «ابن خلدون یکی از متفکران اسلامی است که در تقسیمات جغرافیایی امروز متعلق به یک کشور اروپایی است. واقعیت این است که حکمت، دانش و علم مرز نمی‌شناسد و در اسلام و سخن پیامبر اسلام(ص) توصیه شده است که باید به دنبال علم رفت زیرا علم گمشده ماست.»

در شهریور ماه 1388 نیز رهبر معظم انقلاب در جمع استادان، اعضای هیأت علمی، نخبگان و رؤسای دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی نکات مهمی را درباره وظیفه خطیر دانشگاهیان و استادان دانشگاه‌ها برای استمرار و جهش در حرکت علمی کشور مطرح کردند. ایشان با اشاره به تحصیل حدود دو میلیون دانشجو از سه میلیون و نیم دانشجوی کشور در رشته‌های علوم انسانی تأکید کردند: این مسأله نگران‌کننده است زیرا توانایی مراکز علمی و دانشگاه‌ها در زمینه کار بومی و تحقیقات اسلامی در علوم انسانی و همچنین تعداد استادان مبرّز و معتقد به جهان‌بینی اسلامی رشته‌های علوم انسانی در حد این تعداد دانشجو نیست.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین با تأکید بر پرهیز از افزایش تشکیلات در بخش‌های مربوط به مسائل علمی خاطرنشان کردند: باید به جای افزایش تشکیلات، تشکل‌ها و سازمان‌های موجود را تقویت و کارآمد کرد و در وزارت علوم و دیگر مراکز، از انسان‌های عالِم، انقلابی، شجاع و خوشفکر بهره گرفت. معنای این سخنان رهبر معظم انقلاب توجه به ارتقای کیفیت محتواهای آموزشی و در نتیجه اعتبار بخشی به مدارک علمی بود.

در پی این رهنمودها بود که شورای تحول در علوم انسانی برای بررسی و آسیب شناسی سرفصل‌های آموزش علوم انسانی تشکیل شد تا چهار هدف اسلامی کردن، بومی سازی، روزآمدی و کارآمدی در چهار عرصه تبیین مبانی و مفاهیم فلسفی و اصولی علوم انسانی، استادان دانشگاه، دانشجویان و پایان‌نامه‌ها را محقق کند. این اتفاقات نشان می‌دهد با وجود اینکه در سال‌های گذشته، اهداف و خواسته‌ها روشن بوده اما همچنان، عملکردها بر مدار کج فهمی و بدفهمی چرخیده و نمونه‌های آن، گسترش کمی دانشگاه‌ها و مراکز جذب دانشجو و در کنار آن نگاه امنیتی به دانشگاه‌ها و تفکیک جنسیتی دانشجویان و... در دولت گذشته بوده است. در واقع در حق هدف و آرمان اسلامی و بومی شدن خسرانی جدی صورت گرفته است. حاصل بد فهمی و تفسیر نادرست از مقوله اسلامی شدن و بومی شدن علم، این بوده که به تفاسیر اسلامی و دینی از مباحث و سرفصل‌های علمی، وجهی حکومتی، دستوری، قالبی و تنگ نظرانه و غیر علمی داده که کمترین تأثیر این نوع ارائه، دلزدگی و وازدگی دانشجویان از علمی است که آمیخته با مباحث اسلامی باشد.

افزایش انتظار از دستگاه قضا

نعمت احمدی . حقوقدان در ستون سرمقاله روزنامه شرق آورد:روزنامه شرق؛۱۲ بهمن

پس‌لرزه حکم صادره علیه معاون‌اول محمود احمدی‌نژاد و نامه‌نگاری‌های پس از آن، حادثه‌ای است در تاریخ معاصر ما که آیندگان پیرامون آن خواهند نوشت. آنچه در نامه آقای رحیمی و خطاب به آقای احمدی‌نژاد آمده است هرچند مطالبی بود که جسته و گریخته در باور عموم هم همین مطالب نمود داشت و باور همه بر این بود، اما شنیدن آنها از زبان نزدیک‌ترین یار‌و‌یاور و همراه رییس دولت گذشته حداقل به‌صورت مکتوب برای ثبت در تاریخ، سندی قابل‌توجه و بحث است، اما نکته اصلی را در پرونده آقای رحیمی باید به قوه‌قضاییه ربط داد و وصل کرد.

 دستگاه قضا نشان داد در مقابله با فساد عزم و اراده جدی دارد و دانه‌ریز و دانه‌درشت نمی‌شناسد، این حرکتی بس قابل‌توجه در تاریخ حقوق کشور است که معاون‌اول قوه‌مجریه را با همه بستگی و سابقه، به‌پای میز محاکمه کشاندند.

می‌ماند موضوع تقلیل حکم به‌وسیله دیوان‌عالی کشور که برابر اصل ١٦١ قانون‌اساسی، مسوول نظارت‌بر اجرای صحیح قوانین در محاکم است، نه مرجع رسیدگی‌کننده ماهوی.

 بگذریم از این موضوع که باید حقوقدانان پیرامون آن اظهارنظر کنند. به‌هر‌حال قوه‌قضاییه با این پرونده توقع جامعه را به واقع بالا برد یا بهتر بگویم با این رسیدگی توقع بحق و بجا را در جامعه ایجاد کرد که به دیگر دانه‌درشت‌ها هم برسید، هم‌اکنون عمده مبالغ معوقات بانکی در دست چند نفر شناخته‌شده است که سال‌ها ‌پیش با دلار ارزان‌قیمت وجوهاتی را که متعلق به مردم است در قالب طرح و وام از سیستم بانکی دریافت کرده و به انباشت ثروت پرداختند، اما از پرداخت اصل مبلغ خودداری می‌کنند.

در خبرها آمده بود که چند ‌صرافی از محل تبدیل ارز، میلیاردها سود به‌دست آوردند و این موضوع رسانه‌ای هم شد.

پرسش این است؛ آیا وقت آن نرسیده که با این پرونده برخورد شود و ما‌به‌التفاوت قیمت ارز دریافتی از چند‌صرافی شناخته‌شده پس گرفته شود؟ در نامه محمدرضا رحیمی به پرداخت پول به ١٧٠ کاندیدای مجلس هشتم اشاره شده است و اسناد و فتوکپی چک‌های پرداختی به کاندیداهای نمایندگی مجلس هشتم به گفته آقای رحیمی ضمیمه پرونده است. پرسش این است: وقتی منشا وجوهاتی که به نمایندگان مجلس هشتم داده شد در پرونده آقای رحیمی معلوم و مشخص است که از چه محل و منشا و مکانی است، همین رأی نباید مبنا و مستند برخورد با ١٧٠نفری باشد که من غیرحق مالک مبالغی شدند که منشا غیرقانونی دارد؟

گشت‌و‌گذاری در رسانه‌ها داشته باشیم؛ مفاسدی که خبر آن در مطبوعات و سایت‌ها آمده است از خروج ارز و طلا به ترکیه تا خروج ٢٢میلیارددلار ارز به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، موضوعی که همین چندروزقبل رسانه‌ای شد؛ موضوعاتی از قاچاق کالا و ارز تا سوخت و... از انحصار واردات و صادرات توسط افراد خاص. نگاه‌ها هم‌اکنون به سوی قوه‌قضاییه معطوف است. حصار وابستگی‌ها و تعلقات شکسته و برخورد تا دومین مقام قوه‌مجریه رسیده است، مهم این است.

سرنوشت سیاست رفاقت

روزنامه اعتماد نوشت:روزنامه اعتماد؛۱۲ بهمن

در جای‌جای پاسخ آقای رحیمی به احمدی‌نژاد بارها به کلمه دوستی و رفاقت برمی‌خوریم. از جمله اینکه: «مرا با شما دوستی و رفاقت دیرینه‌ایست که مربوط به سال‌های اخیر نیست... همواره حق رفاقت بجا آورده‌ایم و در برخی مواقع هم اختلاف دیدگاه‌هایمان مانع از تداوم رفاقت‌هایمان نشد،... و من به خاطر تداوم دوستی با او (احمدی‌نژاد) ازخودگذشتگی‌ها کرده‌ام و تا امروز که بیانیه دوپهلویش را در دفاع از خودش دیدم». اگر نیک بنگریم سیاست در ایران حالت بدوی و رفیق‌بازانه دارد، و این ویژگی منشأ بسیاری از نابسامانی‌های موجود در سیاست ایران است. سیاست مدرن نه خانوادگی است و نه رفاقتی، بلکه به طور اصولی حزبی است. نتیجه سیاست رفاقتی این می‌شود که به خاطر گل روی رفیق فلان کار را انجام می‌دهیم یا انجام نمی‌دهیم. بهمان حرف را می‌زنیم یا نمی‌زنیم. اگر انتقادی داریم به خاطر رفاقت دیرینه از طرح آن پرهیز می‌کنیم.

در این نگرش سیاست به امری شخصی تبدیل می‌شود که نسبت‌های فامیلی یا رفاقتی در آن مهم می‌شود. در این سیاست معتمدترین افراد، برادران و فرزندان و رفقای سیاستمدار هستند. وقتی رییس دفتر می‌خواهیم انتخاب کنیم، به ناچار باید فرد مورد اعتمادی را در سیاست برگزینیم و این کسی نیست جز برادر، فرزند یا رفیق. روابط نسبی و خویشاوندی و رفاقتی مقدم بر روابط سببی (سبب در سیاست و نه در خانواده) و همفکری یا هم‌حزبی می‌شود. در این سیاست اصل بر اعتماد نهادی شده است. در این سیاست افراد برحسب تحقق منافع و دیدگاه‌های مشترک یکدیگر را پیدا نمی‌کنند، بلکه برعکس آنان یکدیگر را از پیش پیدا کرده‌اند، روابط جدایی‌ناپذیری با هم دارند و سیاست محل و مکان مناسبی برای تامین و تعریف منافع مشترک میان این گروه فامیلی یا رفاقتی است. در سیاست مدرن، حتی دو برادر یا پدر و فرزند لزوما در یک نگرش سیاسی طبقه‌بندی نمی‌شوند، زیرا سیاست متاثر از ساختار خانواده نیست، بلکه سیاست عرصه رقابت عمومی میان نهادهایی فراتر از خانواده مثل سندیکاها، انجمن‌ها و احزاب و... است و حضور در این نهادهای مدرن نیز لزوما ربطی به تعلقات خانوادگی ندارد، بلکه متاثر از علایق و توانایی‌های شخصی افراد است.

در سیاست مدرن شکاف میان یک گروه سیاسی همراه با بداخلاقی‌های مرسوم و نارو زدن و نامردی کردن نیست. بلکه به صورت انشعاب حزبی است که می‌تواند حتی در صورت انشعاب، دوستی‌ها و رفاقت‌های پیشین میان افراد، کماکان برقرار باشد. ولی در سیاست رفاقتی، همه‌چیز به انتظارات فردی و مردانگی و مروت خلاصه می‌شود و جدایی دو طرف از یکدیگر با کدورت و احیانا بدگویی و ناسزا و لعن و نفرین همراه است، زیرا چسبندگی دو طرف به یکدیگر نیز برحسب رفاقت و تعلقات عاطفی و اخلاقی بوده است، در حالی که در سیاست مدرن، پیوستگی افراد برحسب تعلقات سیاسی و برنامه‌ای است. وقتی که نامه آقای رحیمی را می‌خوانیم متوجه می‌شویم که ساختار دولت احمدی‌نژاد، مبتنی بر همین نوع تعلقات اخلاقی و رفاقتی است. بدون اطلاع طرف، برایش حکم می‌زنند چون رفیق است و باید مرام گذاشت و پشت او را خالی نکرد، یا به صورت رفاقتی پس از ثبت‌نام، اعلام انصراف می‌کنند.

یا به صورت رفاقتی پول می‌دهند و پول می‌گیرند. یا حتی در قالب اصلاح‌طلبانه‌اش رفاقتی و مرامی دنبال خطای دیگران می‌روند تا مبادا به نامرامی متهم نشوند! و در تمام این رفتارها خیر و منافع عمومی مغفول است. در حالی که در جامعه مدرن چنین مفاهیمی در حوزه سیاست از طرف مردم پذیرفتنی نیست. حوزه سیاست مربوط به خیر و امر عمومی است و کنش و کوشش ما در این عرصه باید معطوف به تامین این خیر عمومی باشد و اگر مقامی را می‌پذیریم باید مدلل به تامین خیر عمومی باشد و اگر استعفا هم می‌دهیم همین طور. اگر سخنی را می‌گوییم یا برعکس سکوت می‌کنیم باید در این جهت تعریف شود. در حالی که در نامه آقای رحیمی خطاب به احمدی‌نژاد، اصلی‌ترین ایراد پاسخ مناسب نگرفتن نسبت به رفتارهای رفیقانه ایشان است. ظاهرا آقای احمدی‌نژاد هیچگاه سعی نکرد به او بگوید، که: آقای رحیمی، در سیاست رفیق و دشمن دایمی نداریم. شاید هم گفته آقای رحیمی متوجه ماجرا نشده است. احتمال دوم قوی‌تر است زیرا رفتار آقای احمدی‌نژاد معرف این تفسیر از سیاست بوده است.


5747599
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است