پاسخ :
انسان، خود نوعی حیوان است؛ از این رو با دیگر جانداران نقاط مشترک بسیاری
دارد؛ اما یک سری تفاوت های اساسی نیز با دیگر حیوانات دارد که او را
متمایز و بی رقیب ساخته است.
تفاوت عمده انسان با حیوان که معیار «انسانیت» اوست و منشأ پیدایش فرهنگ و
تمدن انسانی گردیده است، در سه زمینه «بینش ها» و «گرایش ها» و «توانش ها»
است.
انسان نیز مانند دیگر جانداران یک سری خواسته ها و مطلوب هایی دارد و در
پرتو آگاهی ها و شناخت های خویش برای دست یابی به آن خواسته ها و مطلوب ها
تلاش می نماید؛ تفاوت انسان با سایر جانداران در گستره و دامنه این آگاهی و
شناخت ها و در تعالی و برتری سطح خواسته ها و گرایش ها می باشد.
گستره آگاهی حیوان
حیوان نیز مانند انسان دارای شعور و آگاهی است ولی آگاهی او در گستره خاصی
امتداد دارد؛ به طور کلّی آگاهی و شعور حیوان دارای چند ویژگی و محدوده
خاص می باشد:
1. آگاهی و شناخت حیوان تنها به وسیله حواسّ ظاهری است و به درون و روابط درونی اشیاء نفود نمی کند.
2. آگاهی حیوان فردی و جزیی است و از کلّیّت و عمومیّت برخوردار نیست.
3. آگاهی حیوان منطقه ای و محدود به محیط زیست او می باشد و به فراتر از آن راه نمی یابد.
4. محدود به زمان حال است و از گذشته و آینده گسسته است، از این رو حیوان
نه از تاریخ خود و جهان آگاه است و نه درباره آینده می اندیشد و نه تلاشش
به آینده های دور تعلّق دارد.
بنابراین حیوان از نظر شناخت و آگاهی هرگز از چهارچوب ظواهر، فردیّت و
جزئیّت، محیط زیست و زمان حال خارج نمی گردد و در این چهار زندان برای
همیشه محبوس است و اگر احیانا خارج شود نه آگاهانه و از روی شعور و انتخاب؛
بلکه تحت تسخیر طبیعت و به صورت غریزی و ناآگاهانه می باشد.
گرایشات حیوان
سطح خواسته ها و مطلوب های حیوان، مانند گستره و قلمرو شناخت او در محدوده
ای خاص است؛ زیرا این خواسته ها و گرایش ها مادی و جسمانی است و از حد و
مرز خوردن و آشامیدن و خوابیدن و لذّت های جنسی فراتر نمی رود.
برای حیوان، خواسته و مطلوب متعالی و معنوی، ارزش اخلاقی و... مطرح نیست.
ثانیا، این تمایلات و خواسته ها فردی و شخصی است و مربوط به خودش و حداکثر
به جفت و فرزندش می باشد. ثالثا، منطقه ای است و مربوط به محیط زیست خود می
باشد و رابعا، مربوط به زمان حال می باشد؛ یعنی همان محدودیت های موجود در
عرصه آگاهی در ناحیه گرایش ها و خواسته ها نیز وجود دارد.
توانش های حیوان
منظور از توانش های حیوان جنبه ارادی و کنشی حیوانات است. یکی از مهمترین
وجوه تمایز انسان و حیوان «کنش ارادی» است. اختیار و انتخاب و گزینش به آن
معنایی که در انسان وجود دارد؛ در حیوانات نیست. حیوان مقهور غرایز و شهوات
خویش است و نمی تواند در برابر تمایلات نفسانی و غرایز خویش مقاومت نموده و
بر آنها چیره شود؛ بلکه تسلیم غرایز است؛ از این رو فاقد گزینش و انتخابی
آگاهانه و مصلحت اندیشانه است. حیوان نمی تواند از میان خوب و خوب تر، خوب
تر را انتخاب نموده و از میان بد و بدتر، بدتر را رها کند. سست ارادگی و
قدرت اراده در مورد حیوان بی معناست.اما انسان در سه زمینه بینش ها و گرایش
ها و توانش ها بسی گسترده تر و متعالی تر از حیوانات است.
گستره آگاهی انسان
آگاهی انسان برخلاف حیوانات از ظاهر اشیاء و پدیده ها گذر نموده و تا
ژرفای ذات و ماهیت آنها، و روابط و وابستگی های آنها و ضرورت های حاکم بر
آنها نفوذ می نماید.
همچنین آگاهی انسان نه در محدوده منطقه و مکانی، زندانی می ماند و نه در
قید و بند زمان است؛ هم مکان را و هم زمان را در می نوردد. از این رو دست
به شناخت کرات و عوالم دیگر می زند و به گذشته و آینده خود آگاه می شود.
بالاتر این که انسان اندیشه خویش را پیرامون بی نهایت ها و جاودانگی ها به
پرواز درآورده و برخی بی نهایت ها و جاودانگی ها را می شناسد.
آدمی از شناخت فردی و جزئی پا فراتر نهاده و قوانین کلّی و حقایق فراگیر و
عمومی جهان را کشف می کند و به این وسیله تسلّط بر طبیعت می یابد.
گرایشات انسانی
انسان از نظر خواسته ها و گرایش ها نیز سطح برتر و والایی دارد؛ او موجودی
ارزش جو، آرمان خواه، کمال طلب، حقیقت خواه است؛ در زندگی آرمان هایی را
جست و جو می کند که مادّی و از نوع سود و منفعت فردی نیست، آرمان هایی که
به خودش و خانواده اش اختصاص ندارد و فراگیرنده همه بشریّت است و به محیط و
منطقه خاصی محدود نیست.
انسان چنان آرمان پرست است که گاهی ارزش عقیده و آرمانش برتر و بالاتر از
همه ارزش های دیگر قرار می گیرد، آسایش و خدمت به انسان ها از آسایش خودش
با اهمیت تر می گردد، با دیگران همدردی می کند، از شادی دیگران شاد و از
اندوه آنان اندوهگین می شود، او حتّی حاضر است برای عقیده و آرمان مقدّسش
از منافع خود، حتّی از حیات و هستی خود نیز به آسانی بگذرد.
گرایش های معنوی و والای بشری، زاده ایمان و باور و دلبستگی های انسان به
برخی حقایق متعالی در این جهان است. این گونه ایمان ها و دلبستگی ها به
نوبه خود مولود برخی جهان بینی ها و آموزه هایی است که از طرف پیامبران
الهی به بشر عرضه گردیده است.
توانش های انسان
کُنش و رفتار ارادی و انتخاب آگاهانه و سنجیده از مهمترین ویژگی های
انسانی است. انسان توان مقابله و ایستادگی در برابر هجوم شهوات و تمایلات
حیوانی را دارد و می تواند با تقویت نیروی اراده و یقین بر خواسته های
حیوانی و غرایز خود چیره و غالب شود او می تواند در پرتو تمرین و ممارست
اراده خویش را تقویت نموده و به یک تسلّط نسبی بر شهوت و غضب خویش دست
یابد.
پس نتیجه می گیریم که تفاوت بنیادین انسان با سایر جانداران و حیوانات که
معیار «انسانیّت» اوست و انسانیّت او وابسته به آن است، در «علم» و «ایمان»
و «اراده» او می باشد.
مأخذ: مجموعه آثار، ج 2، صص 24ـ22.
5497240