به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از شرق، او دیروز در جلسه محاکمه توضیح داد کودک چطور به او التماس می‌کرد تا وی را کتک نزند.  به گزارش خبرنگار ما، دو سال قبل بود که خبر مرگ کودکی هفت‌ساله به‌نام سبحان به ماموران پلیس گزارش و مشخص شد این کودک 10روز قبل از مرگ توسط مادرش به بیمارستان منتقل ‌شده و همان زمان پزشکان اعلام کردند احتمالا کار زیادی نمی‌توانند برای سبحان انجام دهند و خونریزی مغزی شدیدی در سر او اتفاق افتاده و ضربه‌ای سنگین علت این خونریزی ‌است.

مادر سبحان به نام مینا وقتی توسط پلیس مورد بازجویی قرار گرفت، گفت ضارب، ناپدری سبحان است و زمانی که بچه کتک‌خورده او در خانه نبود. با بازداشت پیمان و اعتراف او به قتل، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد اما قبل از محاکمه، پدر سبحان با دریافت دیه رضایت خود را اعلام کرد و روز گذشته نیز مادر این کودک اعلام گذشت کرد به این ترتیب پیمان به‌لحاظ جنبه عمومی جرم مورد محاکمه قرار گرفت. 

روز گذشته بعد از اینکه نماینده دادستان تهران برای متهم درخواست مجازات کرد مادر سبحان در جایگاه حاضر شد و گفت: شوهر سابقم که پدر سبحان است با دریافت بیش از صدمیلیون‌تومان پول رضایت داد و من هم چون ندیدم پیمان ضربه به سر سبحان زده ‌باشد او را می‌بخشم. وی گفت: من دو فرزند داشتم. زمانی که از شوهرم جدا شدم او به‌شدت اعتیاد داشت، وضعیتش طوری بود که نمی‌توانستم به زندگی با او ادامه دهم. بعد از جدایی در آژانس کار می‌کردم که با پیمان آشنا شدم و با او ازدواج کردم.

مدتی بعد فهمیدم پیمان هم به شیشه اعتیاد دارد اما از او جدا نشدم چون با ما بدرفتاری نمی‌کرد، روز حادثه من سرکار بودم که دخترم زنگ زد و گفت حال سبحان بد است. بلافاصله خودم را به خانه رساندم و بچه را به بیمارستان بردم آنجا بود که متوجه شدم پیمان او را زده‌ است. اما جراحتی روی سرش ندیدم به همین خاطر رضایت می‌دهم. سپس پیمان در جایگاه حاضر شد. او اتهامش را رد کرد و گفت: من شیشه مصرف می‌کردم.

روز حادثه هم در بالکن شیشه کشیدم و وقتی سبحان به دستشویی رفت و خواست برای مدرسه آماده شود متوجه شدم لباسش را کثیف کرده، بچه را به حمام بردم و شستم وقتی او را بیرون آوردم در توهم شیشه فکر کردم کسی با صدای خودم به من فحش می‌دهد خیلی عصبی شدم و سبحان را زدم بیشتر به پایش می‌زدم و اصلا یادم نمی‌آید به سرش ضربه زده ‌باشم. وقتی کودک را می‌زدم مرتب می‌گفت عمو تو را به خدا من را نزن. یکدفعه دیدم حالش بد شد با همسرم تماس گرفتم و او را خبر کرده‌ام. 

متهم در ادامه گفت: من می‌دانم کاری که کردم اصلا قابل جبران نیست اما خواهش می‌کنم با توجه به اینکه مینا و شوهرش اعلام رضایت کردند شما هم در مجازات زندان به من تخفیف دهید. این اولین‌ باری بود که سبحان را می‌زدم و تا پیش از این هرکاری از دستم برآمده ‌بود برای مینا و فرزندانش انجام داده‌ بودم.  هیات قضات بعد از پایان دفاعیات متهم و وکیل‌مدافعش برای صدور رای وارد شور شدند.

2005