خیلی راحت نیست. مرگ وقتی سراغ کسی میآید، خیلی خوش و خرم دستش را نمیگیرد که او را با خودش ببرد. لحظه احتضار را تجربه نکردهایم اما آنقدر درباره سختی آن گفتهاند و شنیدهایم و در قرآن درباره آن خواندهایم که نرسیده به آن میدانیم لحظه خوفناکی است. یاد آن لرزه به انداممان میاندازد و از خدا میخواهیم که آن لحظه را بر ما سخت نگیرد. از طرفی وصف حال خیلی از مومنانی را هم شنیدهایم که موقع مرگ آسوده بودهاند؛ کسانی که مرگ باعزت داشتهاند. ما مومن به خداییم و باور داریم همانطور که مرگ در ید اختیار اوست، حتما چگونگی وقوع آن هم در اختیار خودش است. هرطور که او اراده کند، ما قبض روح میشویم و علاقه و اختیار ما جایی در آن ندارد اما او پیامبرانی بر ما فرستاده و امامانی را چراغ هدایت ما قرار داده تا گواه روشنی باشند برایمان که به وعدههایش ایمان بیاوریم و توکل کنیم به رحمت و فضل او. ایمان داشته باشیم که وعده او حتما تحقق میپذیرد و اگر در ازای کاری برای ما پاداشی در نظر گرفته از روی لطف و امتنان حتما ما را به آن میرساند. مروری میکنیم بر مجموعهای از همین کارها که میتواند لحظات سخت جاندادن را برای ما آسانتر کند.
- رشتههای پیوند
اسم صلهرحم و فواید آن در زندگی دنیوی و اخروی را زیاد شنیدهایم که یکی از آثار وضعی آن راحتی هنگام مرگ است؛ اینکه صلهرحم مرگ را برای انسان محتضر آسان میکند و او را به هلاکت نمیاندازد. حتی اگر او بهطور کلی انسان مومن و دینداری نباشد؛ «گاهی مردمی بدکردارند و نیکوکار نیستند و صلهرحم میکنند. پس مالشان زیاد و عمرشان دراز میشود تا چه رسد که نیکوکار باشند و صلهرحم کنند». (پیامبر اکرم(ص)، اصول کافی، باب صلهرحم)
«رحم» به قوم و خویشاوندی گفته میشود که پیوندهای نسبی با آنها داشته باشیم؛ چه مذکر باشند و چه مؤنث، جزو ورثه باشند یا نه، محرم باشند یا غیرمحرم، مسلمان باشند یا کافر، از طرف پدر باشند یا مادریا هر دو. پیامبر(ص) آنقدر بر آن تأکید کردهاند که میشود گفت صلهرحم خلاصه خوبیهاست اما به خودمان که نگاه میکنیم نقش آن در زندگیمان کمرنگ شده است. صلهرحم خیلی وقتها در مهمانیهای سالانه خلاصه میشود درحالیکه ما سال به سال از حال فامیلمان خبر نداریم. برای شانه خالی کردن از زیر بار آن هم میتوانیم هزار بهانه رنگارنگ جور کنیم؛ از اینکه فامیلمان آدم بدی است تا اینکه با ما همعقیده نیست و... اما صلهرحم طیف گستردهای دارد. در احادیث میفرمایند کمترین اندازه آن همین است که پشت فامیلت غیبت او را نکنی، از او بد نگویی و عیبجویی نکنی. همینطور خوب سلام دادن و خوب جواب دادن یکی دیگر از حداقلیهای صلهرحم است؛ کاری که خدا در ازای آن سرریز کردن خیرات دنیا و همچنین راحتی انسان در لحظه مرگ را وعده داده است. در قبال ترک صلهرحم هم عقوبتهایی را وعید داده است که یکی از آنها کوتاهی عمر است.
- والدین والدین، والدین
یکی از توصیههای خدا به انسان در کنار توحید، نیکی به والدین است. کمترین حقی که همین توصیه برای فرزند ایجاد میکند، این است که آنها را با احترام صدا کند، جلوتر از آنها راه نرود و کاری نکند که موجب بازشدن زبان بدگویی دیگران نسبت به پدر و مادرش شود. همچنین اگر پدر و مادر او در قید حیات بودند با رعایت حقوقشان مثل برخورد خوب، تلاش برای راضی نگه داشتن دلشان، پرهیز از کوچکترین نگاه غضبناک و تندخویی به آنها و... باید تمام محبت را در حقشان ادا کند و بعد از مرگشان هم با دعای نیک و طلب مغفرت و پرداخت خیرات و صدقه برایشان هم آنها را بهرهمند کرده و هم خود را مشمول نعمت و وعدههای خدا کند. داستانی از زمان پیامبر(ص) روایت شده که جوانی بهخاطر گناهی که در حق مادرش کرده بود، لحظه مرگ حتی نمیتوانست شهادتین را تکرار کند و تا مادرش با وساطت و دلجویی پیامبر از او راضی نشد هم، نتوانست آن را بگوید. امامصادق(ع) فرمودند: «هرکس دوست میدارد که خداوند دشواریهای مرگ را بر او تخفیف دهد، نسبت به خویشاوندان نزدیک خود بسیار رعایت پیوند خویشاوندی کند و نسبت به پدر و مادرش مهربان و نیکرفتار باشد و اگر چنین بود، خداوند متعال سکرات مرگ را بر او آسان میفرماید و هرگز در زندگی فقیر نمیشود».
- نور محبت
لطف اهلبیت(ع) در همه جا به محبین آنها میرسد؛ هم در دنیا، هم در مرگ و هم بعد از آن در برزخ و قیامت و در همه عوالم. در هیچ عالمی از عوالم نیست که ما بینیاز از اهلبیت (ع) باشیم. در هیچ عالمی از عوالم نیست که دست اهلبیت (ع) کوتاه و بسته باشد. محبت و اظهار دوستی نسبت به آنها یکی دیگر از عواملی است که راحتی مرگ انسان را تضمین میکند. کسی که دم از دوستی اهلبیت(ع) میزند، حتما عمل به دستورات آنها و زندگی مطابق سبک زندگی آنها را هم در دستور کار خودش قرار میدهد و در صراط مستقیم قرار میگیرد. این دوستی و ولایتپذیری از آنها علاوه بر برخورداری از شفاعتشان در روز محشر، سبب میشود که در موقع مرگ هم به داد او برسند و با نظر لطفی که به محبشان دارند، سختی احتضار را برای او آسان کنند. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اگر کسی علی(ع) را دوست داشته باشد، سکرات و سختیهای مرگ برای او آسان میشود».
- مرگ آگاهی
اندیشه مرگ و فکر کردن دائم و پیوسته به آن، خودبهخود بیدارباشی در وجود انسان بهوجود میآورد که او را برای لحظه فراق آماده میکند. فرمودهاند که مومن زیرک است؛ زیرا پیوسته به مرگ فکر میکند. زیرکی مومن او را وامیدارد که از تعلقات دنیایی دست بکشد و بهدنبال آن حرص و طمع و مالپرستی هم از وجود او بیرون میرود. طول آرزوهایش را کم میکند و انجام کارهای خیر و خوب او بهمراتب بیشتر از گناهانی خواهد بود که مرتکب میشود. زنده نگهداشتن یاد مرگ وقتی این تبعات را برای مومن درپی دارد، مرگ او را آسان میکند؛ چراکه او توکل به خدا دارد و چون کارهایش را در جهت رضایت خدا انجام داده، امید دارد که با لطف و رحمتش در لحظه مرگ به داد او برسد و با نفسی مطمئنه دنیا را ترک کند. یاد خدا و ذکر و محبت او باید ملکه قلب شود. سکرات مرگ آنقدر قوی است که آدمی هرچه در ذهن دارد از یاد میبرد الا چیزی که با قلب به آن ایمان آورده و در جان او نشسته است.
- فرار از گناه
پیامبر(ص) فرمودند: مرگ انسانها در نتیجه گناهان، بیشتر از مرگ آنها در نتیجه فرارسیدن اجل است و زنده ماندن انسانها در نتیجه نیکیهایشان، بیشتر از زندگی کردنشان بهخاطر باقی بودن عمر است. در کنار عوامل مثبتی که موجبات راحتی مرگ را فراهم میکنند، گناهانی هم هستند که انجام آنها از طرف مومن موجب مرگ سخت یا کوتاه شدن عمرش میشوند؛ ازجمله آنها 6 گناهی است که امام سجاد(ع) میفرمایند سبب کوتاهی عمر هستند: قطع رحم، عاق والدین، بستن راه مردم، قسم دروغ خوردن، زنا، به ناحق ادعای امامت کردن. اثرات وضعی بعضی گناهان دیگر، مرگ بدی است که با اجل معلق به انسان میرسد. یکی از آنها دشنامگویی است. امام باقر(ع) فرمودند: «هیچ انسانی در چشم مومنی به او طعن نزند؛ جز اینکه به بدترین مرگها بمیرد و سزاوار است که به خیر و سعادت برنگردد». لعنت کردن به ناحق، کفران نعمت و ترک خوبی و امر به معروف نه فقط موجبات هلاکت و مرگ بد یک نفر بلکه گاهی حتی موجب هلاکت یک قوم را هم فراهم میکند.
- دیوارهای مهربانی
امام صادق(ع) در شرح آیه «و تتلقاهم الملائکه هذا یومکم الذی کنتم توعدون» (آیه 103سوره انبیا) از کار نیکی یاد کردهاند که مومن با انجام آن مستحق این میشود که فرشتگان هنگام مرگ به استقبالش روند و به او خوشامد بگویند: «هرکه لباس زمستانی یا تابستانی به برادرش بپوشاند سزاوار است بر خدا که او را از جامههای بهشتی بپوشاند و سختیهای مردن را بر او آسان کند و در قبرش بر او گشایش دهد و چون از قبر درآید فرشتگان با مژدگانی با او ملاقات کنند».
8671342