چلو 6 عباسی، پلو 6 عباسی [کره گویا حساب و قیمت نداشته است] کباب اضافه 6 شاهی، کباب سلطانی [کباب برگ امروز] 1 قران، دوغ 1 عباسی [کوکاکولا، پپسی، ] نبوده است!
دوغ بزرگ [دوغ خانوادگی مصطلح امروز] 1 عباسی
شربت 2 عباسی، تخممرغ 3 عباسی، لیموناد 3 شاهی، نان 3 عباسی، چای 2 شاهی، چای شیین 4 شاهی، برای متبادر به ذهن شدن بیشتر قیمتها به واحد شاهی و عباسی و... هر پنجاه شاهی نیم قران و یک قران صد شاهی محاسبه میشده است.
هدف مقایسه قیمتها نیست، چه اینکه ظاهرتر از خورشید بر همه ما که در بیش از یک قرن بعد زندگی میکنیم، امری طبیعی است، آنچه مایه تأسف است تغییر سبک سفرههای ماست که امروز رنگ و کیفیت و اصالت خود را از دست داده است.
سفره یک شاخص و معیار بسیار مهم برای تشخیص سبک زندگی در هر جامعهای است. بدیهی است پس از انقلاب صنعتی در غرب، کار و فعالیت و نظم حاکم بر محیطهای کاری، دیگر جایی برای پخت غذا، نشستن و غذا خوردن و با جمع غذا خوردن در واحد مهم «نهاد خانواده» امکان حضور و ظهور کمتری مییافت. ساندویچ، زاده و پرداخته چنین وضعیت اجتماعی است. غذایی که سرپا و به سرعت میتواند شکم را به ظاهر هم پر کند و هم احساس سیری را به مغز منتقل نماید. تولید غذاها و ایجاد «صنایع غذایی» انواع و اقسام غذاهای آماده، زودپزها و دیرپزها، غذاهای دمدستی مانند انواع خوراکی هم پرروغن و چرب و زودآمادهشو! همگی دستاورد «انقلاب صنعتین محسوب میشود.
با کشف و شناخت مضرات و نتایج بسیار خطرناکی که بر روی بسیاری از غذاهای آماده و روغنها داغ و چند بار مصرف شده در نیم قرن اخیر در غرب انجام گردیده. امروزه برای جوامعی که خود واضع و به وجود آورنده صنعت غذایی مدتدار بودهاند، روشن شده است که باید به نظام ماقبل این فرایند بازگشت. تأکید سازمانهای پزشکی و سلامت عمومی در جوامع پیشرفته امروز همگی را به استفاده از غذاهای تازه و طبیعی دعوت میکند در حالی که در جوامع دیگر متأسفانه حرکت به سمت استفاده از نظام غذایی نیم قرن گذشته جوامع صنعتی، باب شده است.
با نگاهی به سفرهها ما که ایرانی هستیم دیگر خبری از فهرست غذایی «چلوکبابی مشهدیآقامیر» نیست. سخن از انواع و اقسام شربتهای سکنجبین، لیموناد و عرقی جات نیست. اگرچه بازگشت به سفره ایرانی، خوشبختانه در میان خانواده ها در شهرستانها و روستاها رو به افزایش است. پخت نان در واحدهای روستایی به یمن توزیع درست و صحیح آزاد به هر خانوار روستایی براساس معیار هر نفر ده کیلو در ماه، باعث ریخت و پاش، اسراف کاری و پخت بد را گرفت ولی متأسفانه براساس مشاهدات و پرسشهای نویسنده از روستاییان خراسانی، این موضوع به فراموشی سپرده شده است و دیگر خبری از توزیع یکی از پایهایترین کالاهای سفره روستایی و ایرانی قطع شده است و باز روستاییان و آنهایی که عادت کرده و مطبخ و تنور آماده کرده بودند، با قطع سهمیه آرد، آرد آزاد میخرند [باز هم به صرفه و خوردنیتر و خوشمزهتر از نان شهری است] ولی بسیاری دیگر از روستاییان عطای پخت نان در واحد خانواده را به فراموشی سپردهاند. نگارنده به یاد دارد پیش از توزیع نظام ارد به روستاییان، آنان به شهرهای نزدیک میرفتند و باور کنید به تعداد زیاد نان میخریدند، خشک میکردند و به دامهای خود میدادند! امری که پس از توزیع هرگز در روستاها دیده نشد.
باری سفره های ایرانی باید رنگ،بو و شکل فرهنگی اسلامی- ایرانی خود را به خودمان و دیگران القا نماید. کپیبرداری، تقلید و تفکر آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد، یکی از مخربترین نظام فکری ما در دوران تهاجم تبلیغی فرهنگ مسلط غرب بر همه جوامع پیرامونی بوده است و متأسفانه ما نیز در همین چرخه بوده و تعریف شدهایم. گسست از این وضعیت و پاره کردن زنجیر تقلید و تقید از دیگران، بدون تردید سهم بسیار مهمی در پیشرفت اقتصادی، کاهش بیماریهای گوارشی و بازگشت به طبیعت است. از این مهمتر یکی از بارزترین نمودهای فرهنگی ما در برابر دیگر فرهنگها، نشان دادن و استفاده کردن از نظام سفره متنوع ایرانی است، موضوعی که هم برای ما و هم برای دیگران سرمشق و باعث سودآوری و تشویق دیگران به بازگشت به سبک و سفره گذشته [و نه قدیمی و اصطلاحاً سنتی] است.
8956326