به گزارش خبرنگار آئین و اندیشه خبرگزاری فارس، زیگموند باومن جامعهشناس لهستانی در کتاب هویت مینویسد: اصطلاح «دنیای مجازی» بهمعنای دنیای وهمی و خیالی نیست. بلکه دنیای «غیرفیزیکی و معنایی» است. پس فضای مجازی بهدلیل معنایی بودنش، پایدارتر از فضای مادی است. فراگیریِ ارتباطات و ماندگاریِ اطلاعات در دنیای مجازی، ابعاد گوناگون حیات بشری چون فرهنگ، اعتقادات، سیاست و... را از عمق و استمرار بیشتری برخوردار کرده است. در این فضا انگیزهها، قوانین و اخلاقیات به فرایندی خلاق و بقاپذیر تبدیل میشوند. بنابراین میتوان گفت فضای مجازی، جوهریتر از فضای حقیقی است.
دنیای مجازی با همهی فرصتهایی که ایجاد کرده است و تهدیدهایی که به همراه دارد، میتواند نقشی راهبردی در تحقق «رسانه جهانی» داشته باشد؛ رسانهای که همهی صداها را به گوش جهانیان میرساند و در انحصار فرهنگی خاص نیست؛ رسانهای که نمیتواند انسانها را به اصلی و فرعی تقسیم کند، زیرا همه انسانها با هر نژاد و فرهنگی قدرت شناوری در امواج این دنیای سایبری را دارند و نمیتوان از حضورشان در رسانههای تعاملی جلوگیری کرد و تفسیرهایشان را نادیده گرفت. بنابراین کلانشهر سایبریِ کنونی ناچار است همه شهروندانش را به رسمیت بشناسد.
مهمترین مؤلفه ارتباطات اجتماعی «اخلاق» است. زیرا اخلاقی زیستن شهروندان کلانشهر سایبری، امکان یک زندگی مسالمتآمیز، امن و آرام را برای ایشان فراهم میکند تا همهی استعدادهای انسانی در سایه مشارکت و مسالمت جمعی به فعلیت برسند و جهانی توسعهیاب و ارتقا یابنده را محقق کنند.
کتاب «اخلاق شهروندان دنیای مجازی (با تمرکز بر قرآن و نهجالبلاغه)» نوشتهی دکتر مریم صانعپور، اثری است که تلاش میکند با استفاده از خطابات اخلاقیِ قرآن و نهجالبلاغه نسبت به عموم مردم، منظومهای اخلاقی طراحی کند که مشروط به ایمانِ دینیِ خاصی نیست؛ بلکه بر مشترکات انسانیِ شهروندان دنیای مجازی مبتنی است تا پاسخگوی ارتباطات فرادینی و فرافرهنگیِ کاربران فضای سایبری با فرهنگهای مختلف دینی و غیردینی باشد. نویسنده معتقد است که میتوان اصول اخلاقیِ جهانشمولی را از قرآن استنباط کرد که مورد پذیرش پیروان هر فرهنگ و آیینی باشد. مقصود وی از آموزههای اخلاقیِ جهانشمول، همان آموزههای عقلیِ ارشادی است که بهعلت ابتناء بر عقل مشترک، قابل پذیرش برای همهی آحاد مردم میباشد. زیرا در این دنیای بدون مرزِ سایبری، همهی مردم از هر ملت و فرهنگ و آیینی میتوانند و باید با یکدیگر تعامل و روابط انسانیِ سالمی داشته باشند که مبتنی بر اصول اخلاقیِ مشترک است.
بنابراین نویسنده ابتدا شرایط دنیای معاصر –با توجه به فراگیریِ ارتباطات و اطلاعات- را مورد بررسی قرار میدهد و سپس به تبیین اصول عام اخلاقی میپردازد. اصول اخلاقیِ واحدی که مبتنی بر فطرت مشترک همهی شهروندان جهانی است و به صورتی نظاممند بر فراز سنتهای اخلاقی متکثر فرهنگی-بومی قرار دارد. این اصول اولاً از نظامهای اخلاقی متکثرِ جوامع مختلف اخذ میشوند تا مبنای طراحی نظامِ اخلاقی مشترک باشند؛ ثانیاً از آموزههای فطری قرآن و حدیث اخذ میشوند؛ ثالثاً منجر به طراحی نظامی اخلاقی میگردد که برآمده از انسانیتِ مشترک بوده و بدون تحمیل یک فرهنگ خاص، مورد پذیرش همهی فرهنگها قرار گیرد.
دنیای مجازی ویژگیهایی دارد که بدون توجه به آنها طراحی ملزومات اخلاقی امکانپذیر نیست. بنابراین در فصل اول نویسنده به شرح این اقتضائات میپردازد: 1. معنایی بودن؛ که با فناپذیریِ فیزیکی مقابله میکند و خود اقتضادئات متعددی را در پی دارد. 2. هوش مصنوعی یا کتابخانهای؛ یعنی فرامتنی بودن و تعاملی بودن. 3. جهانیسازی؛ جهانیشدنِ سایبری با جهانیشدنِ مدرنیته متفاوت است. از اینجهت که امکان هژمونی فکری و فرهنگی مدرن را بهشدت به چالش میکشد. 4. چندصدایی بودن و تنوع اخلاقی. این اقتضائات، یکسری فرصتها ایجاد میکنند و یکسری تهدیدها که در ادامهی فصل تشریح میشوند. بهعنوان مثال دنیای مجازی بهمثابه رسانهای عمل میکند که صدای شهروندانش را به سراسر عالَم میرساند و در انحصار فرهنگی خاص نیست. لذا از طرفی فضای مجازی را میتوان نقطهی آغاز یک فرهنگ پسامدرن معرفی کرد که فرهنگ و ارتباطات قدرت را به یک قدرت و فرهنگِ واحدِ فرامرزی تبدیل میکند که موجب سقوط مدرنیته و کاپیتالیسم میگردد. اما در نقطهی مقابل نمیتوان به مسئولیتپذیریِ افراد در قبال تعهدشان اعتماد کرد. در این فضا نمیتوان یک هویت ثابت را برای خویشتن حفظ کرد و هرکس باید «امپراطور تجربههای انسانی» خود باشد. این چندهویتیِ سرسامآور به ناهماهنگیِ شناختاری منتهی میشود که کاهش مودت میان شهروندانِ این جهان را در پی دارد. در پایان فصل اول نظریهی «اخلاق مراقبت» برگرفته از روابط مادرانه را بهعنوان چارچوب نظری خویش معرفی میکند.
فصل دوم به مبانیِ انسانشناسانهی قرآن و نهجالبلاغه برای زیست اخلاقی در دنیای مجازی اختصاص دارد. فطرت مشترک، مهمترین اصل بنیادنیِ انسانشناختی است که مستلزم پیروی تمام انسانها –در همهی زمانها و مکانها- از قوانین تکوینیِ حیات است. نویسنده در این فصل به شرح ابعاد و لوازم این اصل بنیادین میپردازد. یکی از لوازم این اصل، برابری و برادریِ همهی انسانها است. اعتدالگرایی و حقجوییِ ذاتی انسانها، آزادی انتخاب، استقلال رأی و نهایتاً تبیین و استدلال براساس عقلانیتِ حقمحور نیز از دیگر مبانی انسانشناختی هستند که در این فصل تشریح میگردند.
در فصل سوم زمینههایی برای اصول اخلاق ارتباطی طراحی میشود که که قرآن کریم آنها را بر اساس انسانیتِ مشترک ارائه کرده است. زمینههایی که مورد پذیرش هر انسانی از هر زمان و مکانی قرار میگیرند. این زمینه های فراتاریخی و فراجغرافیایی عبارتند از: رأفت و رحمت عمومی، فراگیریِ وحدت، فراگیریِ امنیت و صلح، عدالت و تکریم انسانیت.
نهایتاً در فصل چهارم، آن اصولِ اخلاقیِ ارتباطی برای دنیای مجازی با تأکید بر قرآن و نهجالبلاغه ذیل دو عنوان بایستهها و نبایستهها طراحی میشوند. صداقت در گفتار و کردار، احسان به یکدیگر ، احترام به حق مالکیت انسانها، مودتافزایی میان مردم، توصیه به فضائل و نهی از رذائل، مدارا درمقابل خطاکاران و بخشش ایشان، امانتداری و قضاوت عادلانه و وفاداری به پیمان از بایستهها هستند و همچنین تکبر وفخرفروشی، پرخاشگری، تعصب و جزمیت، تجاوز به حریم خصوصی انسانها و افشای اسرار آنها نیز از نبایستهها هستند.
کتاب «زیست اخلاقی شهروندان دنیای مجازی» به تألیف مریم صانعپور و مقدمهی سیدمصطفی محقق داماد، در 367 صفحه و با قیمت 20هزار تومان از سوی انتشارات بنیاد نهجالبلاغه منتشر شده است.
9209270