گوناگون 09:39 - 05 اردیبهشت 1394
فریدون صدیقی: آخرین بار، همین نزدیکی‌های حضور حداقلی حافظه و خاطره‌های او بود که با دوستان به خانه‌اش رفتیم.

 یک سال پیش در همان آغاز، کنار من نشست و دستم را در دست گرفت و تا پایان رها نکرد.آخرهای دیدار ناگهان مثل همیشه‌هایش که غیرمنتظره بود، مرا یاد کرد و گفت: «فریدون صدیقی» و تبسمی بی‌دریغ از این یادآوری بر چهره‌اش نشست؛ او که کم‌کم داشت شادابی رخسارش را بر باد می‌داد.

همان جا در خودم گیر کردم، می‌خواستم گریه آواز شوم، نشد. جرات نکردم پلک بزنم، دخترانش لبریز درد بودند. پس از آن بود که رودخانه کلمات به‌تدریج تبخیر شد و سرانجام از رفتن بازماند، در روزی که نامش پنجشنبه سوم اردیبهشت 94 بود.


6255796
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است