گوناگون 08:27 - 11 شهریور 1394
تخریب شورای نگهبان، در فاز جدید؛
ورود دوباره برای به دست گرفتن قدرت سیاسی، موضوعی است که بیش از دو سال است طیف های اصلاح طلب به دنبال آن هستند و پیروزی روحانی با حمایت آنان این مفروض را در ذهن آنها قوی تر کرده است.

دستی که چشم نظام را نشانه گرفته است!

به گزارش گروه سیاسی فرهنگ نیوز، هر چه به انتخابات مجلس دهم نزدیک می شویم، جنب و جوش گروه های سیاسی نیز افزایش پیدا می کند. اصلاح طلبان که پرونده سیاهی در بیشتر انتخابات کشور دارند، بار دیگر خیز برداشته اند تا با عبور از موانع، خود را به بهارستان برسانند. 

بعضی از آنها مانند عباس عبدی از مین گذاری در عرصه سیاسی می گویند و برخی نیز از حمله انتحاری به نهادهای برگزار کننده انتخابات خبر می دهند.  از سوی دیگر اصلاح طلبانی مانند عارف و رمضان زاده از لزوم مذاکره با دست اندرکاران برگزاری انتخابات دفاع می کنند. مین گذاری، حمله انتحاری و مذاکره سه راهبردی است که از سوی اصلاح طلبان در آستانه انتخابات در برخورد با شورای نگهبان دنبال می شود.

صادر شدن دستور حمله به شورای نگهبان

در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، به خاطر وجود جریانات خطرناک و نفوذ آنها به ساختار قدرت، لزوم وجود نهادی برای گزینش بیشتر از گذشته احساس شد. در ابتدای انقلاب کسانی توانسته بودند به نهادهای اجرایی، قضایی و مقننه وارد شوند که ناخالصی آنها پس از مدتی مشخص شد. انفجارهای تروریستی صورت گرفته در نخست وزیری و حزب جمهوری اسلامی ایران، توسط کشمیری و محمدرضا کلاهی صمدی، در اوایل انقلاب، خود دلیلی واضح بر وجود راه های باز نفوذ بود.

از تیرماه 59، شورای نگهبان به صورت رسمی کار خود را آغاز کرد و تا به امروز بیش از ده ها انتخابات را در کنار نهادهای مربوطه برگزار کرده است. با این حال در تاریخ 35 ساله این نهاد، هجمه های بسیاری نیز نصیبش شده است. اما نکته جالب زمانی است که برخی حملات از سوی کسانی آغاز می شود که خود از بانیان اصلی آن یا مورد تایید شورا بوده اند.

پیش از آنکه حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، از اعضا و جوارح بدن برای توصیف خود از شورای نگهبان استفاده کند، هاشمی رفسنجانی در اظهاراتی تند، این شورا و نهادهای امنیتی را متهم به مداخله در انتخابات کرده بود. وی گفته بود: "مردم ما در بدترین شرایطی که از طرف شورای نگهبان، دولت و نهادهای امنیتی برای جلوگیری از انتخابات درست تحت فشار زیاد بودند، متحول شدند و مردم این تحول را به وجود آوردند." منظور هاشمی، انتخاب حسن روحانی در انتخابات 92 بود.

هنوز چند صباحی از این سخنان حاشیه ای و البته هزینه ساز نگذشته بود که رئیس دولت، در جایگاه مفسر قانون اساسی قرار گرفت و شورای نگهبان را چشم و هیات هایی اجرایی را دست نامید و تلویحا اشاره کرد که چشم در کار دست دخالت نکند. "ما جایی را در کشور نداریم که بخواهد افراد صالح و دلسوز را که می‌خواهند با استفاده از تجربیاتشان به کشور خدمت کنند حالا از هر جناحی که باشند رد صلاحیت کند.ولت مسئول برگزاری انتخابات است و دستگاهی هم پیش‌بینی شده که نظارت کند تا خلاف قانون صورت نگیرد. شورای نگهبان چشم است و چشم نمی‌تواند کار دست را بکند، نظارت و اجرا نباید مخلوط شوند باید به قانون اساسی کاملاً توجه کرده و عمل کنیم."  این بخش های از رئیس جمهور در باب انتخابات بود.

دستی که چشم نظام را نشانه گرفته است! 

پس از حملات تند هاشمی - روحانی بود که رسانه ها و شخصیت های اصلاح طلب تزهای خود را برای عبور از شورای نگهبان ارائه دادند. کارنامه سنگین این طیف در انتخابات گذشته، جای تردیدی باقی نمی گذارد که آنها هیچ وقعی به نهاد اصلی انتخابات ندارند و از هیچ کوششی نیز برای به حاشیه راندن آن دریغ نمی کنند. 

کمیته صیانت از آراء که مبتکر اصلی آن مهدی هاشمی بود و برای انتخاب پدر در انتخابات خبرگان به کار گرفته شده بود، در انتخابات 88 با گستردگی و جهت دهی های ویژه ای شروع به کار کرد تا به صورت موازی، نقش شورای نگهبان اصلاح طلبان را بازی کند. یکی از مکان هایی که رمز فتنه یعنی "تقلب" و ابطال انتخابات از آن خارج شد، همین کمیته صیانت از آراء به ریاست محتشمی پور بود. اتفاقات و آشوب های پس از خرداد 88، نتیجه عدم احترام و تبعیت از قانون بود که کف خیابان ها را به عنوان محلی برای مطالبه حقوق غیرقانونی و تقابل با نظام انتخاب کردند. 

عملکرد خارج از منافع و امنیت ملی اصلاح طلبان در مجلس ششم نیز از یاد نرفته است. جایی که ولایت فقیه را نشانه گرفتند و بر طبل خودکامگی اصلاح طلبی کوبیدند. کارهایی کردند که صدای رئیس مجلس و رئیس دولت اصلاحات از تندروی آنها نیز درآمد. تندروهایی که با عدم احراز صلاحیت در انتخابات بعدی مجلس، تحصن و استعفا را در دستور کار قرار دادند و جمهوری اسلامی را با چالش مواجه کردند. مجلسی که صدای دشمن و رسانه های بیگانه از آن خارج می شد. 

انتخابات 92 و برگزیده شدن حسن روحانی توسط مردم، این اشتباه محاسباتی را برای طیف اصلاح طلب رقم زده که می توانند پیروز انتخابات دیگری نیز باشند. آنها در مرحله اول توافق هسته ای را پشتوانه ای برای خود در نظر گرفته و پس از آن حضور گسترده در انتخابات مجلس دهم و خبرگان را به پشتوانه حمایت دولت و پدر معنوی اصلاحات، رفسنجانی، از برنامه های خود اعلام کرده اند. 

اما پیش از شروع مبارزات انتخاباتی، اولین جایی که در سیبل مقابل آنها قرار گرفت، شورای نگهبان بود. اصلاح طلبان برای عبور از آن تاکنون راهکارهای متنوعی را ارائه داده اند که از سوی فعالین این طیف در رسانه ها اعلام شده است. لابی گری، فشار و عملیات ایذایی، از جمله راهکارهای آنان است. آنها به گونه ای از چنین روش های دم می زنند که گویی در حال جنگ هستند. 

کسانی چون رمضان زاده و عارف قائل به لابی گری و مذاکره با شورای نگهبان هستند. عبدالله رمضان‌زاده، سخنگوی دولت اصلاحات و یکی از محکومان فتنه،  چندی پیش در گفت‌وگویی با ایلنا ضمن بیان این که "ما با نظارت استصوابی شورای نگهبان مشکل داریم و آن را در چارچوب قانون اساسی نمی‌دانیم" افزوده بود: به هر حال به دنبال مکانیسم‌هایی هستیم که با شورای نگهبان به توافق برسیم. از سوی دیگر محمدرضا عارف نبز در مصاحبه با شرق، «رایزنی‌هایی دارم... با دوستان و مسئولان مذاکراتی داشته‌ام و ان‌شاءالله این مذاکرات را در ماه‌های آینده هم ادامه می‌دهم». وی همچنین درباره ماهیت این دوستان نیز گفته است «اشخاص مختلف؛ در شورای نگهبان، مسئولان اجرائی و... بزرگانی که نقش‌آفرین‌اند یا در حل مشکلات می‌توانند نقش‌آفرینی کنند ... واقعیت این است که با اعضای شورای نگهبان و مسئولان اجرای انتخابات باید تعامل کنیم."

از سوی دیگر، عباس عبدی قائل به خط زدن بر روی اسامی نشانه دار و معرفی جوانان بی نام نشان اصلاح طلب است تا در فرصت مناسب خواسته های اصلاح طلبان از گلوی آنان بیرون بیاید. عبدی در این زمینه در سرمقاله 8 شهریور روزنامه اصلاح طلب اعتماد، دو سطح را برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات مد نظر قرار می دهد و از یکسو از اصلاح طلبان می خواهد تا در شرایط کنونی سر در گریبان فرو برند و شعارهای خود را با فضای کنونی هماهنگ کنند و از سوی دیگر، جوانان اصلاح طلب را برای نمایندگی معرفی کنند. در این فضا شانس آنها برای عبور از شورای نگهبان و حضور عناصری از این طیف بیشتر می شود. " اول در سطح راهبرد و شعارها و سپس در سطح نامزدهای انتخاباتی. تاکید کنم که اصلاح‌طلبان نیازی ندارند از شعارها و فهم و حتی افراد خود کوتاه بیایند یا آنها را نادیده بگیرند. بلکه کافی است که از نظر ادبیات سیاسی و نیز اولویت‌بندی برنامه‌های خود را با ایده فوق هماهنگ کنند و از نظر نیروی انسانی برای معرفی به عنوان نامزدهای نمایندگی فرصت را مغتنم بشمرند و تعداد زیادی از نیروهای جوان‌تر و پرانرژی‌تر را که با این ایده کلی موافق هستند به عرصه عمومی روانه و معرفی کنند. فراموش نباید کرد قرار نیست که هر خواست اصلاح‌طلبانه لزوما به دست اصلاح‌طلبان محقق شود. وقتی که زمینه‌ها فراهم شود، چه بسا دیگران به دلایل متعددی آمادگی بیشتری برای تامین آن خواست‌ها خواهند داشت، تجربه دو سال گذشته از این نظر بسیار آموزنده و مهم است."

با این حال، حسین مرعشی، عضو مرکزی حزب کارگزاران، موضوع رد صلاحیت اصلاح طلبان را مساله این طیف ندانسته و آن را مشکل کشور ارزیابی کرده و در مصاحبه با سایت فرارو گفته برای بررسی صلاحیت اصلاح طلبان، نیازی به ارفاق ندارند: "اصلاح‌طلبان نیز برای راه یافتن به مجلس آینده نه نیاز به ارفاق دارند و نه اینکه از شیوه‌های خاصی استفاده کنند. این چالش اصلاح‌طلبان نیست بلکه چالش کشور است. خوشبختانه شاهدیم که آقای رییس‌جمهور این ضرورت را به‌خوبی درک کرده و از موضع خود نیز در این خصوص کوتاه نخواهد آمد."

عدم وجود راهبردی واحد در میان فعالین اصلاح طلب برای جمع بندی در مورد حضور در انتخابات، تاکتیک های گوناگونی را از این طیف در برخورد با شورای نگهبان نشان می دهند. در حالی مرعشی رد صلاحیت را مشکل اصلاح طلبان نمی داند و توپ را در زمین نظام می اندازد که حضور هم طیفی های خود را نیاز حال حاضر کشور می داند. فرار رو به جلو در قالب حمله انتحاری به نهادهای ناظر و برگزار کننده انتخابات، روشی است که او پیشنهاد می کند. اینکه چرا همیشه برخی از چهره ها از رد صلاحیت شدن هراس دارند، مشکل شورای نگهبان نیست، مشکل از عملکردی است که آنها در گذشته داشته اند. کشور نمی تواند به راحتی خیانت به منافع و امنیت ملی را فراموش کند و چنین دیدگاه طلبکارانه ای نیز بیشتر حساسیت ها را افزایش می دهد تا نوعی راهکار باشد. 

با این وجود، عده ای از کوتاه آمدن از شعارها در شرایط کنونی و اولویت بخشی میان آنها تا حضور نسل جدید اصلاح طلب سخن به میان می آورند. بدین منظور تعدادی نیروی جوان که کارنامه مشخصی ندارند، به عنوان نیروی اصلاح طلبان در انتخابات معرفی شوند و وارد میدان شوند که می توان آن را عملیات مین گذاری نامید که با وارد کردن آنها در مجلس انفجار اصلاح طلبی بار دیگر آن را فرا گیرد و شعارها از حالت اولویت بخشی شده خارج و آرمان های اصلاح طلبان به وسیله آنها پیگیری شود. آرمان هایی که تا به امروز، جزء برافروختن آتش فتنه ها هیچ ثمری نداشته است. آتشی که دود آن هم به چشم کشور رفته و هم به چشم خود اصلاح طلبان.

مذاکره و تعامل با شورای نگهبان نیز، نرم ترین روشی است که اصلاح طلبان برای عبور دادن نیروهای خود عرضه کرده اند. این تاکتیک در حالی دنبال می شود که با نهادی وارد مذاکره شده اند که نظارت استصوابی آن را قبول ندارند. مشخص نیست زمانی که در مذاکره  مشترکات مورد توافقی وجود ندارد، لابی ها با چه هدفی دنبال می شود. تمامی این روش ها از سوی اصلاح طلبان تنها با هدف تخریب و ضربه زدن به نهاد شورای نگهبان در حال پیگیری است که همواره با هزینه های نیز همراه بوده است. 

آنها بهترین حالت انتخابات را بدون حضور شورای نگهبان ارزیابی می کنند، امری که رئیس جمهور بر آن صحه گذاشت و مجلس اول را که پیش از تاسیس شورای نگهبان برگزار شده بود، بهترین مجلس دانست. تضعیف و تخریب در حالی وارد فاز جدید شده که بارها مقام معظم رهبری بر حفظ شان و جایگاه شورای نگهبان و نظارت استصوابی آن تاکید کرده اند و به میان کشیدن بحث های اینچنینی توسط رئیس جمهور و رئیس مجمع تشخیص مصلحت، جای بسی سوال و تاسف را به دنبال دارد. 

به واسطه اظهارات و سخنان حاشیه ساز مسئولانی چون روحانی و هاشمی بوده که بار دیگر اصلاح طلبان اعتماد به نفس خود را در حال بازیابی می بینند و به پشتوانه آن، تاختن به نهادهای جمهوری اسلامی را آغاز کرده اند. اعتماد به نفس کاذبی که آنها را به فعالیت های مخرب بیشتر واداشته و عرصه را برای ایده پرازی های خیالی مهیا دیده اند. بسیار مناسب است تا این طیف به جای تظاهر در همراهی با نظام برای عبور از شورای نگهبان، بسیاری از عملکردهای خود را مورد بازبینی کلی قرار دهند. اما با توجه به دیکتاتوری اندیشه هایی که در این طیف وجود دارد بسیار بعید است آنها بر مدار انصاف قرار گیرند همانگونه که علی شکوری راد، فعال اصلاح طلب و  دبیرکل حزب تازه تاسیس "اتحاد ملت"، در یک نشست خبری با رد فتنه در سال 88، آن را ساخته و پرداخته دیگران دانسته و نظارت استصوابی را معضل نام نهاده بود. وی همچنین گفته بود:"عاشورای 88 دروغ بزرگ صدا و سیما بود که به خورد مردم داد و اکثر صحنه‌های فیلم‌برداری صحنه‌سازی شده بودند."! 


6994873
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است