سال هابود که از نزدیک مردم را ندیده بودم ، مردمی که بدون جوسازی و تحریک و دروغگویی و با انتخاب خویش گرد هم آمده باشند ، مردمی با تیپ وقیافه های بدون رتوش و شعارهای بدون هدایت در مقابل دانشگاه تهران جهت مشایعت مشایعت تابوت جناب هاشمی رفسنجانی حضور پیداکرده بودند بدون اینکه به اعتقادات همدیگر اعتراض کنند و خواسته های همدیگر را متعرض شوند و مهم نبود
شعاردهندگان هدف از حضورشان چه بود زیرا خودشان بدون هدایت مرکز فرماندهی و صدای رسمی اعلام می کردند یا « به عشق رهبر آمدند ویا به عشق اکبر » ولی آمدند و خواسته های خویش را فریادکردند . اینک نوبت حاکمان است که مردم را ازاین منظر نگاه کنند :
1- مردم راه رسیدن به خواسته های خویش را شناخته اند ومی خواهند از مسیر آرامش و پرهیز از زشت گویی و اصول همزیستی مسالمت آمیز به آن دسترسی پیداکنند .
2- افراطیون و خشونت طلبان معروف به گروههای خودسر که اتفاقاً دیروز معلوم شد چندان هم خودسر نیستند را از دامان اسلام خواهی و انقلاب دوستی و ... حذف کنند زیرا اگر به معنای واقعی خودسربودند دیروز هم درمیان مردم حاضر می شدند و صفوف متحد مردم را متشتت می کردند ولی چنین تدبیر شده بود که درخانه بمانند و سکوت اختیار کنند.
3- دانسته شود راه بقای انقلاب ایجاد فضای راهپیمایی های بعدازعاشورای سال 1357 در تمامی تصمیم گیری های سیاسی و فرهنگی و ... کشور می باشد و مخاطب حاکمیت از انحصار عده ای خاص ولو به ادعای رسانه ها وتریبون های رسمی « اکثریت مردم» خارج شود مردم را چنان ببینند که دیروز بودند نه غیرآن .
4- برای من مهم نیست که آمارشرکت کنندگان در تشییع جنازه جناب هاشمی رفسنجانی چقدر بوده اند واصلا برای شمارش نرفته بودم زیرا رفته بودم مردم را ببینم و میزان تحمل وصیر و استواری اشان را و جملگی حس کردم مردم در حال رسیدن به بلوغ سیاسی و اجتماعی هستند و بعد از گذشت سال ها دوری از همدیگر می خواهند با هم باشند حتی اگر شعارها و اهدافشان از یکدیگر فاصله داشته باشد .
5- دیدم مردمی را که دیگر نمی خواهند به روی یکدیگر چنگ بیندازند و همدیگر را منافق و جاسوس و مزدور و... خطاب کنند و باور دارم هرجریان و سازمانی بخواهد مسیر گذشته اش را در دور کردن مردم از یکدیگر ادامه دهد محکوم به تباهی است حتی اگر تباهی خود را احساس نکند و مغرورانه مدعی پیروزی باشد .
6- دیروز دیدم که نمی توان خواسته های مردم رانادیده گرفت و گذشت زمان نمی تواند باعث فراموشی مطالبات مردم شود و انصاف و منطق حکایت ازاین می کند حاکمیت بامردم مهربان ترباشد و همانطور که مردم دیروز بهتر از قبل کنارهم بودند و شعارهای همدیگر را بدون نثار نفرت و انزجار از فردی یا قدرتی تحمل کردند انتظاراین است که در رآس هرم قدرت هم شاهد همگرایی وهمزیستی بیشتر بوده وتبلور آن را در حذف خط کشی های مصنوعی و قدرت طلبانه بین حاکمیت و مردم شاهد باشیم.
به امید بالندی و کاهش دوری ها وفاصله ها .
دکتر مرتضی بهشتی، حقوقدان - پژوهشگر
8654019