گوناگون 04:30 - 06 بهمن 1393
علی مولوی:با عرض سلام، خدمت شما خواننده‌ی محترم، لازم به ذکر است از آن‌جایی که هرچیزی، فرهنگی دارد و هر فرهنگی کتابی و هر کتابی نویسنده‌ای، بنده هم وجود خارجی دارم!

استاد دانشمند، دکتر «فرهنگ واژه‌زاده» از دوچرخه‌شناسی می‌گوید

این‌جانب، استاد دانشمند، دکتر «فرهنگ واژه‌زاده» فرزند «لغت‌» در خدمت شما هستم تا یکی از جدیدترین و تازه‌ترین و جالب‌ترین فرهنگ‌های این سال‌هایم را در باب دوچرخه‌شناسی به شما عرضه کنم. در این فرهنگ دوچرخه‌شناسی، شما می‌توانید با مفاهیم کاربردی دوچرخه‌ای آشنا شوید تا بهتر و بیش‌تر با وضعیت تحریریه‌ی این نشریه آشنا شوید و اگر خدای نکرده، رویم به دیوار، گلاب به رویتان، گذرتان به جمع آن‌ها افتاد، از واژه‌های نامشخص و رمزی آن‌ها در سه‌سوت و نصفی مطلع شوید.

البته لازم به ذکر است که دوچرخه‌شناسی در یک صفحه‌ی این‌قدری نمی‌گنجد و قطع به یقین در آینده‌ای نه‌چندان دور، کتاب جامع فرهنگ دوچرخه‌شناسی در 14 جلد از این‌جانب منتشر خواهد شد.

  • واژه‌های اساسی و کلیدی در دوچرخه‌شناسی:

شیرینی قطع به یقین یک اسم رمز است. در دفتر هفته‌نامه‌ی دوچرخه، به هر دلیل و به هر نیتی و در هر لحظه، شخصی وجود دارد که باید شیرینی بدهد و اشخاصی وجود دارند که شیرینی می‌خواهند.

به‌عنوان مثال، اگر کسی یک خمیردندان نو بخرد باید شیرینی بدهد. اگر بچه‌دار هم شود باید شیرینی بدهد. یعنی حقیقت امر، در حقیقت، هیچ اهمیتی ندارد. تنها چیزی که مهم است شیرینی است و دیگر هیچ!

تعطیلات: در دوچرخه چیزی به‌نام تعطیلات، وجود خارجی ندارد و اگر روزی در تقویم رسمی کشور، تعطیل رسمی باشد، در دوچرخه روز رسمی کاری به‌حساب می‌آید! حالا چرا؟ به دلیل این‌که اعضای تحریریه باید خود را با بخش‌های مختلف فنی و چاپ روزنامه وفق دهند و اگر روزی تعطیل باشد، مجبورند سر کار بیایند تا حتماً صفحه‌های نشریه را برای چاپ آماده کنند. بنابراین تحریریه‌ی دوچرخه هرگز از تعطیلات خوششان نمی‌آید و به روزهای تعطیل تقویم، عموماً چپ‌چپ نگاه می‌کنند!

ساعت هشت شب: ساعت هشت شب، یک‌جور قرار از پیش تعیین‌شده است. به این ترتیب که همیشه و تحت هرشرایطی باید کار دوچرخه ساعت هشت شب تمام شود؛ اما نمی‌شود! یعنی در تمام 14 سال سابقه‌ی انتشارش، سابقه نداشته. اصلاً قرار از پیش تعیین‌شده‌ی محالی است. چرا؟ چون هرگز چراغ دوچرخه پیش از ساعت یک صبح خاموش نمی‌شود و به‌شدت همه مشغول کارند. تازه آخرش هم مقداری از کارها می‌ماند برای فردای آن‌روز!

شام: شام، هیچ‌ربطی به شیرینی ندارد، اما بی‌ربط هم نیست! از آن‌جا که برخی از اعضای تحریریه‌ی دوچرخه، موفقیتی به‌دست می‌آورند که با یک شیرینی ناپلئونی هم سر و تهش، هم نمی‌آید و گاهی اوقات مجبورند به‌جای شیرینی، شام بدهند. اما کلاً الآن به این مبحث کاری نداریم، چون خود «شام» در این‌جا مبحث گسترده‌تری دارد.

در تحریریه‌ی هفته‌نامه‌ی دوچرخه رسم است از حدود ساعت چهار بعد از ظهر تا حومه‌ی نیمه‌شب، درباره‌ی این‌که شام چه بخورند و از چه رستورانی غذا بگیرند و چه‌کسی شام را حساب کند، بحثی جدی و پرسر و صدا شکل می‌گیرد. اما این جدیت و سر و صدا به معنی این نیست که حتماً شامی در کار خواهد بود. آمار نشان داده که از هر 10 بحث شامی، تنها 384/1 مورد به نتیجه می‌رسد و اعضای تحریریه سیر می‌شوند و در 616/8 مورد دیگر، همه گرسنه می‌مانند.

سیستم خالی: سیستم خالی یعنی کامپیوتری که کسی پای آن ننشسته باشد و بشود پای آن نشست. این یکی از مشکلات غیرقابل حل و همیشگی تحریریه‌ی دوچرخه بوده و هست؛ چه آن‌زمان که کل تحریریه‌ی دوچرخه یک کامپیوتر داشت و چه حالا که 10 سیستم کامپیوتر در دفتر دوچرخه وجود دارد. همیشه یک‌عده هستند که دنبال سیستم خالی می‌گردند و همیشه یک عده هستند که از ترس از دست رفتن جایشان، ممکن است 12 ساعت دستشویی هم نروند!

اینترنت: اینترنت یا همان شبکه‌ی جهانی اطلاعات، یکی از مهم‌ترین ابزار روزنامه‌نگاری در عصر حاضر است. اما چون در دوچرخه اصولاً همه‌چیز برعکس همه‌ی دنیاست، اینترنت هم بیش‌تر اون‌ترنت است تا این‌ترنت! یعنی در دوچرخه این‌قدر اینترنت کند است و این‌قدر سخت به جایی وصل می‌شود که در اکثر موارد همه بی‌خیالش می‌شوند و می‌روند دنبال کاری که لااقل نتیجه داشته باشد.

خودکارهای رنگی: در هفته‌نامه‌ی دوچرخه، خودکارهای رنگی، هرکدام معنی و مفهوم خاصی دارد و مربوط به روزهای صفحه‌خوانی است. این‌جا صفحه‌های نشریه در چند مرحله خوانده می‌شوند تا هیچ اشتباهی در هیچ صفحه‌ای باقی نماند. رنگ‌های خودکارهای صفحه‌خوانی به این شرح و ترتیب تقسیم‌بندی می‌شوند:

صورتی (آقای ی)، نارنجی (آقای م)، سبز (آقای ط)، آبی (خانم ق) و قرمز (آقای ش).

پنجره: اصولاً اعضای تحریریه‌ی دوچرخه را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: سرمایی‌ها و گرمایی‌ها.

همین می‌شود که همیشه یک‌عده سردشان است و یک‌عده گرمشان و همیشه یک‌عده به باز بودن پنجره معترضند یا یک‌عده از پنجره‌ی بسته گله می‌کنند. امید است که پنجره‌ای اختراع شود که این مشکل دو دستگی اعضای تحریریه‌ی دوچرخه را حل کند.

جای خالی: جای خالی هم از آن قصه‌هاست! پیش‌تر گفتیم که پیداکردن سیستم خالی در دوچرخه کاری بسیار مشکل است، اما جالب است بدانید جای خالی از آن هم مشکل‌تر است! یعنی صندلی خالی هم گاهی اوقات غنیمتی است دست‌نیافتنی! از بس که این دوچرخه‌ای‌ها زیادند! خدا زیادشان کند!

پرینتر: پرینتر یا همان چاپگر خودمان از آن مباحثی است که دوچرخه‌ای‌ها هیچ‌وقت در آن شانس نیاورده‌اند و همیشه عجیب‌ترین، خراب‌ترین، حرف‌گوش‌نکن‌ترین، خنگ‌ترین و چپول‌ترین پرینترهای تولیدشده در جهان در دفتر دوچرخه پیدا می‌شوند. پرینترهایی که مفاهیم ساده‌ای مثل «پرینت» را نمی‌فهمند!

ماساژ: ماساژ یا مشت‌مال‌درمانی یکی از بدیهی‌ترین بدیهیات دوچرخه است. همیشه یک‌نفر هست که خسته و ماساژلازم باشد و همیشه یک‌نفر نیست که او را ماساژ دهد! حتی گاهی کار به خواهش و التماس می‌رسد تا شخصی راضی می‌شود همکارش را ماساژ دهد. امید است به‌زودی چند صندلی ماساژور در دفتر دوچرخه ابتیاع شود تا این مشکل هم بیش از این دامن‌گیر نباشد.

فلش‌مموری: اصولاً فلش‌مموری کارکردی بین مکانی دارد و قرار است اطلاعات را از جایی به جایی دیگر منتقل کند، اما طبق معمول در دوچرخه یک کارکرد دیگر دارد. به این ترتیب که اکثر همکاران دوچرخه فلش‌مموری‌شان را روی سیستمشان جا می‌گذارند و یا در حالی که از جایشان بلند نشده‌اند، آن را گم می‌کنند. همین می‌شود که یکی از پرمصرف‌ترین کالاها در دفتر دوچرخه فلش‌مموری است؛ البته بعد از شیرینی و کاغذ!

خنده‌: یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد تحریریه‌ی دوچرخه، صدای خنده‌ای است که به‌طور میانگین هر پنج‌دقیقه یک‌بار از دفتر این نشریه‌ی شاد و شنگول بلند می‌شود. اما یکی از معضلات این‌همه خندانی، صدای بلند خنده‌هاست که گاهی با قدرت هفت ریشتر، می‌تواند یک تکان اساسی به کل ساختمان بدهد و آن‌ها را از خانه‌تکانی بی‌نیاز کند. کلاً دوچرخه‌ای‌ها صدای رسایی دارند. رسا که می‌گویم، فکر نکنید رسا ها... رســـــــــــــا!

خاطره‌بازی: خاطره‌بازی، یکی از بازی‌های مورد علاقه‌ی همکاران بخش نوجوان هفته‌نامه‌ی دوچرخه است. از آن‌جایی که مخاطبان این نشریه هرسال عوض می‌شوند و نوجوان‌هایی به سن جوانی می‌رسند و کودکانی به سن نوجوانی، مخاطبان ثابت و پی‌گیر این نشریه هم همیشه در حال تغییرند. اما همکاران بخش نوجوان و به‌خصوص مسئول بخش نوجوان، حافظه‌ای دارند در حد بوندس‌لیگا و تک‌تک این نوجوان‌ها را از 14 سال قبل تا امروز با ذکر مشخصات و آثار حفظند و کار هرروزه‌شان خاطره‌بازی در باب نوجوان‌های قدیمی دوچرخه است.

* * *

به نظر می‌رسد همکاران از اتاق فرمان اشاره می‌کنند فضای صفحه دارد تمام می‌شود! بنابراین بیش از این زیاده عرضی نیست و امید است با همین اندک اطلاعاتی که البته حاصل 14سال تلاش این‌جانب است به بینشی جدید از دوچرخه‌شناسی رسیده باشید و امید است منتظر چاپ کتاب جامع فرهنگ دوچرخه‌شناسی در 14 جلد بمانید.

باقی بقایتان، جانم فدایتان!


5700595
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است