زیادند افرادی که سهمی از خیریهها به دستشان رسیده و خیر و برکت در زندگیشان جاری شده است؛ چهکسی که کار خیر کرده و چهکسی که از این سفره توشهای برده است. اما در میان کارهای خیریهای که در اطرافمان سراغ داریم به انجام 2 کار سفارش فراوانی شده است: مسجدسازی و مدرسهسازی. اهمیت آن هم معلوم است. این دو جا نسل انسان را تربیت میکنند و جامعه را ارتقا میبخشند. «جامعه فرهنگی یاوری» یکی از آن مراکز خیریهای است که از حدود 30سال پیش با کنار گذاشتن سهمی از حقوق کارگران یک کارخانه کار خود را شروع کرد و بعد آنقدر بزرگ و گسترده شد که توانست بیش از 700 مدرسه در نقاط محروم کل کشور بسازد. همهچیز خیلی ساده اتفاق افتاد و همانطور که خدا وعده داده؛ نیت خیر بانیان، کار را حمایت کرد تا امروز. «حسن ماهوتچیان اصل» با نزدیک به 63سال سن اکنون مدیرعامل این جامعه است؛ جامعهای که از استاد دانشگاه تا هنرمند و کارآفرین و بازاری را گرد هم جمع کرده و با کمکهای خیریه آنها مدرسه میسازد. ماهوتچیان متولد تبریز است اما برای او همه جای ایران، تبریز است. میگوید همهچیز از یک حس ادای دین به میهنم شروع شد و امیدوارم بعد از من تا ریشهکن کردن بیسوادی در این مملکت ادامه یابد.
رتبه16منطقه3 کشوری از مدرسه خیریه شهرستان قائن میگوید
کیفیت آموزش مدرسه ممتاز بود
عارف اسداللهی از سال دوم دبیرستان، تحصیل را در مدرسه «خیامی» آغاز کرد؛ مدرسهای که ازسوی یکی ازخیرین جامعه فرهنگی یاوری در شهرستان قائن ساخته شد و به بهرهبرداری رسید. حالا دانشجوی سال آخر رشته حقوق قضایی در دانشکده علوم قضایی قوهقضاییه است و معتقد است همیشه و همهجا گوشهچشمی به مدرسه و شهر محل تولدش دارد؛ «سال1390 رتبه 16منطقه 3 کشوری را کسب کردم. 3 سال قبل، پس از قبولی در آزمون ورودی موفق شدم در دبیرستان خیامی ثبت نام کنم. این مدرسه یکی از بهترین مدارس شهرستان قائن به شمار میرود و بهترین تیم آموزشی و دبیران را در اختیار دارد، به همین دلیل تمامی کسانی که در این مدرسه تحصیل میکنند از برترینهای شهرستان قائن و شهرها و روستاهای اطراف هستند. مدارس در شهرستان به نسبت جمعیت، کم نیست اما مدرسهای که جو درسخواندن و رقابت در آن جریان داشته باشد وجود ندارد؛ من چنین تجربهای را در دیگر پایههای تحصیلی نداشتم.» کم نبودند افرادی که با چندین سال اختلاف سن، اذعان داشتند که شاید اگر این مدرسه در زمان تحصیل آنها وجود داشت، حالا آنها هم مانند بسیاری از فارغالتحصیلان «خیامی» به جای ادامه کار پدری یا کشاورزی، سر از دانشگاهها و دانشکدهها درمیآوردند. «عارف» این را گواهی بر لزوم وجود مدارسی با کادر آموزشی قوی و امکانات پیشرفته حتی در دورافتادهترین مناطق و بخشهای کشور میداند؛ «شرایط محیطی و آموزشی از هر جهت برای درس خواندن فراهم بود. دوستیها و رفاقتها جای خود را داشت اما درس خواندن و بهتر درس خواندن، تلاش شبانهروزی همه دانشآموزان بود. امکانات و تجهیزات خوب مدرسه همه عواملی بودند که ما را به درس خواندن تشویق میکردند. هر ساله تعدادی از رتبههای برتر کنکور از این مدرسه به دانشگاههای کشور وارد میشوند. در قائن بهاصطلاح به دبیرستان خیامی مدرسه «خیریه» هم میگویند. همه دانشآموزان و اهالی مدام یادآوری میکنند که این مدرسه به همت فرد یا افرادی ساخته شده که هدفشان ارتقای جایگاه دانشآموزان این شهرستان است.» این دِین و قدرشناسی و کمک به نسلهای بعدی چیزی است که ناخواسته به دانشآموزان این مدارس القا میشود و آنها را ناخودآگاه ملزم به ادای دین به شهر و دانشآموزان جدید میکند. عارف اسداللهی تأکید میکند که به واسطه تحصیل در دانشکدهای که زیرنظر قوه قضاییه اداره میشود، تعهد کاری دارد و شاید نتواند خیلی زود به شهر محل تولدش بازگردد اما «علاقه به خاک و زادگاه هیچوقت از آدم دور و کنده نمیشود. همین حالا هم اگر درسهای دانشگاه اجازه دهد، در روزهای نزدیک به کنکور به خواست مسئولان مدرسه، هر سال به قائن میروم تا با برخی از دانشآموزان در برخی دروس همکاری و دوره داشته باشم؛ البته من تنها نیستم. خیلی از بچهها بازمیگردند و این کار را انجام میدهند. من از آیندهام تصویردقیقی ندارم؛ اینکه در کجا و چه مرکزی مشغول بهکار میشوم اما همیشه گوشهچشمی به قائن و دانشآموزانش دارم و مطمئنم روزی به بهترین شکل به آنها ادای دین میکنم.»
شاگرد ممتاز
رتبه2 منطقه3 کشوری در کنکور امسال
برمیگردم، دینم را ادا میکنم
«حسین سنجری» در کنکور سال 1393رتبه 2 منطقه 3کشوری را در رشته تجربی کسب کرده است؛ او هم یکی از دانشآموزان مدرسه خیامی شهرستان قائن بود و حالا به یکی از افتخارات این مدرسه و کشور بدل شده است. تا روز 15شهریور که ما با این جوان صحبت کردیم، هنوز نتایج رشتههای دانشگاه معرفی نشده بود اما طبیعی است که انتخاب رشته دانشآموزان رشته تجربی در نخستین گام چیست.
- فکر میکنید در رشته پزشکی کدام دانشگاه قبول میشوید؟
اصلا نمیخواهم فکر کنم (میخندد). تا زمان اعلام رشتهها ترجیح میدهم به هیچچیز فکر نکنم. پزشکی بهترین دانشگاهها را انتخاب کردهام و امیدوارم در یکی از آنها قبول شوم.
- از چه سالی وارد مدرسه خیامی شدید؟
سال اول را در دبیرستان تیزهوشان شهرستان قائن گذراندم در آن سال این مدرسه تنها برای دانشآموزان رشته ریاضی امکانات لازم را داشت اما دبیرستان خیامی در آن سال برای من و چند دانشآموز دیگر کلاس تجربی راهاندازی کرد. کلاس ما 25نفره بود که من بهترین رتبه را بین همه کسب کردم.
- یعنی دبیرستان خیامی و تیزهوشان در یک سطح علمی قرار دارند؟
به هر حال تیزهوشان شرایط خاص خودش را دارد و امکانات و دبیران بسیار عالی و متخصص، اما چون در شهرستان ما تازه تاسیس بود تنها برای رشته ریاضی دانشآموز ثبتنام میکرد. دبیرستان خیامی هم چیزی از تیزهوشان کم ندارد و یکی از بهترین دبیرستانهای شهر قائن است؛ سالهاست که همه این مدرسه را جزو بهترینها میدانند. اولیای مدرسه هم برای اینکه دانشآموزان یکدست باشند، آزمون ورودی میگیرند تا جو علمی مدرسه در سطح بالایی باقی بماند.
- این خوب بودن مدرسه خیامی بهنظرت از کجا ناشی میشود؟
مدرسه امکانات خوبی دارد و بهمعنای واقعی کلمه مدرسه است. کلاسهای بزرگ و نورگیر، امکانات و تجهیزات لازم، دبیران و مدیر خوب. همه اینها باعث شده تا این مدرسه انتخاب اول همه دانشآموزان باشد و همه آرزوی درس خواندن در این مدرسه را داشته باشند. متأسفانه سطح علمی دبیرستانهای دیگر مطلوب نیست و اگر این مدرسه نبود، من یا شاید خیلیهای دیگر این رتبهها را کسب نمیکردیم.
- فکر میکنی روزی دِین خود را به مردم شهر قائن ادا میکنی؟
گفتن این حرف خیلی سخت است. من هر کجا که قبول شوم حداقل 14-13 سال از عمرم را باید در آن شهر بگذرانم. 7 سال عمومی و 4-3 سال تخصص و دورههای طرح رشته پزشکی باعث میشود من چندین سال از شهرم دور بیفتم اما تعهدات پزشکان مرز نمیشناسد. من هرکجا که باشم قرار است به مردم همین کشور که برای رشد و تحصیل من زحمت کشیده و هزینه کردهاند، خدمت کنم و نمیتوانم بین افراد تفاوتی قائل شوم اما هیچکس نمیتواند از خاکش دل بکند.
قصه از کجا شروع شد؟
من یک مهندس ساختمان بودم و سرم بهکار خودم گرم بود اما همیشه از دوران دانشجویی فکری در گوشه ذهنم با من بود؛ اینکه به شکلی برای جامعهای که در آن بزرگ شده و رایگان تحصیل کرده بودم، کاری انجام دهم. در دوران دانشجویی در مسیر فکری دکتر «علی شریعتی» قرار گرفتم و مسیر جدیدی در زندگیام پیدا شد. دوران دانشجویی شخصیت و تفکرات افراد را تغییر و شکل میدهد و مهم این است که فرد به چه سمت و سویی میرود. خوشبختانه دوران دانشجویی من به مطالعه کتابها و مقالاتی درباره اسلامشناسی گذشت؛ چیزی که باعث شد من و بسیاری از همنسلانم با اسلام واقعی آشنا شویم و تفکرات و نگاهمان به زندگی تغییر پیدا کند. همیشه در صحبتهایم گفتهام که زندگیام را مدیون 3نفر هستم؛ زندگی جسمیام را مدیون پدر و مادر و مسیر فکریام را مدیون دکتر علی شریعتی هستم و نفر سوم آقای «مجتبی کاشانی» است که دید مرا نسبت به محیط اطرافم تغییر داد.از همان دوران کمر همت بستم که دِینی را که به جامعهام دارم به شکلی شایسته ادا کنم. این فکر همیشه با من بود تا در محفلی از دوستانم شنیدم گروهی هستند که در جاهای مختلف کشور مدرسه میسازند. پیگیر این موضوع شدم و با آقای کاشانی و گروه همراهشان که در مناطق محروم کشور مدرسه میساختند آشنا شدم. چند باری سعی کردم با این گروه ارتباطی برقرار کنم و در یکی از پروژههایشان سهیم شوم اما این اتفاق نمیافتاد. همانطور که گفتم از دوران دانشجویی دنبال چنین کاری بودم اما نمیشد. کمکم به این نتیجه رسیدم که حتما انجام این کار زمان مناسب و خاصی دارد که من از آن بیخبرم و باید منتظر تفضل الهی باشم. نیت آدمی باید درست باشد تا این شکل اتصالها انجام شود؛ ارادهای فراتر از توان بشر میخواهد. این زمان کمی طولانی شد تا اینکه در سال1374 به «جامعه فرهنگی یاوری» که آقای کاشانی مدیریت آن را برعهده داشت وصل شدم. از همان سال کمکم با این گروه آشنا شدم و فعالیتهایم را آغاز کردم.
ارتباط بانی و دانشآموزان نقطه قوت ماست
ما در دورههای زمانی مختلف، برای اعضا تورهایی به مقصد مناطق محروم برگزار میکنیم تا آنها فقر را لمس کنند. باور نمیکنید در این بازدیدها افراد تا چه حد تحتتأثیر قرار میگیرند؛ واقعا دگرگون میشوند و وقتی تصمیم به کمک میگیرند با رضایت کامل و طیبخاطر این کار را انجام میدهند. آنها نسبت به مدرسه، روستا و حتی بچهها هم احساس دِین میکنند تاجایی که ارتباط مدرسهسازان با دانشآموزان به دوره تحصیل محدود نمیشود و حتی به تهیه جهیزیه برای فارغالتحصیلان این مدارس هم منجر میشود.البته برای رسیدن به این هدف ما چند راهکار ثابت داشتهایم؛ نخست اینکه حتما مدرسه را در روزهای نزدیک به مهر یا در ماههای مهر و آبان افتتاح میکنیم که بچهها حضور داشته باشند. دوم اینکه حتما خود بانی برای مراسم افتتاحیه حضور پیدا میکند تا نتیجه کارش را ببیند، با بچهها صحبت کند و چند ساعتی در کنار آنها در کلاس درس بنشیند. نمیدانید چه صحنههای عاطفی و زیبایی شکل میگیرد؛ با اینکه خودم بارها شاهد این صحنه بودهام اما هنگام یادآوری و بازگویی باز هم تحتتأثیر قرار میگیرم. به بچهها توضیح میدهیم چرا دست به این کار زدهایم و هدف ما از این کار چیست؛ از آنها میخواهیم که خوب درس بخوانند و از مدرسه بهخوبی نگهداری کنند. خیلی از بانیهای ما واقعا با کاستن از بخشی از نیازهای خود و خانوادههایشان دست به ساخت مدرسه میزنند، به همین دلیل از بچهها میخواهیم که در حفظ و نگهداری مدرسه تلاش کنند و زحماتی که برای آنها انجام شده را نادیده نگیرند. از طرفی این کار بچهها را به تفکر وامیدارد؛ اینکه نسبتی بین من که فردی آذری هستم با یک بلوچ هست و چرا من در آذربایجان مدرسه نساختهام. درک مفهوم هموطن بودن و تلاش برای رشد این کشور، نخستین و مهمترین آموزهای است که این رفتارها برای بچهها به همراه دارد.
جامعه از کجا شکل گرفت؟
مجتبی کاشانی متولد 1328 بود و در دانشگاه شیراز درس میخواند و همواره به فکر ادای دین به کشورش بود. از اهالی جنوب خراسان بود و بارها به مناطق محروم این استان سفر کرده بود. محرومیتها را دیده و لمس کرده بود. سال 1362 که در استخدام شرکت بوتان بود این دغدغه را با یکی از همفکران و همکارانش مطرح کرد. آنها صندوقی در شرکت بوتان افتتاح کردند و هر کدام از مهندسان این شرکت 50تومان از حقوق ماهانهشان را به این صندوق میریختند. او مبلغ جمع شده در این صندوق را خرج مایحتاج دانشآموزان مدارس محروم میکرد. به مرور زمان که مبلغ صندوق بیشتر شد، فعالیتهای این گروه هم گستردهتر شد؛ مثلا برای یک روستا ژنراتور برق و برای یک مرکز بهداشت آمبولانس خریدند. با این همه بهنظرش این کمکها کافی نبود چون معتقد بود به جای دادن ماهی باید به فرد ماهیگیری آموخت! با آموزش و پرورش وقت وارد صحبت شد تا کار مدرسهسازی را به شکل جدی دنبال کنند. این امکان حدود سال1362 فراهم شد و نخستین مدرسه در همان سالها در یکی از بخشهای دورافتاده استان خراسان ساخته شد. با اتمام نخستین مدرسه، کمکها افزایش پیدا کرد و کار به شکل جدیتری دنبال شد.
اگر ساخت مدرسه ضابطهمند نباشد...
ساخت مدرسه، اصول و حساب و کتاب خاصی دارد. ضمن همکاریها و جلساتی که ما با وزارت آموزشوپرورش و سازمان نوسازی مدارس داریم، نخست اولویتهای کشور شناخته میشود. صرف محرومیت در یک بخش و روستا دلیل مناسبی برای ساخت مدرسه نیست چراکه ممکن است روستا یا روستاهایی در چند سال آینده به دلایل مختلف ازجمله مهاجرت یا خشکسالی تخلیه شوند و ساختمان مدرسه که وقت و هزینههای بسیاری را به همراه داشته، بدون استفاده باقی بماند. دوم تمایل و همکاری مدیران در استانهاست. ما مدارس بسیاری در استانهای خراسانجنوبی و رضوی، گیلان، سمنان، آذربایجان، هرمزگان و چند استان دیگر ساختهایم اما بهعنوان مثال در یکی از استانهای غربی کشور تنها موفق به ساخت یک مجموعه شدهایم. ما ساخت چیزی حدود 730مدرسه را در آمار جامعه یاوری ثبت کردهایم که البته همه آنها به بهرهبرداری نرسیدهاند و تعدادی در حال ساخت هستند. از این تعداد، 670 مدرسه در حال حاضر مورد استفاده قرار میگیرد. موفقیت دانشآموزان در این مدارس، بهویژه در استانهای خراسان چنان درخشان بوده که بسیاری از بانیها را به ساخت تعداد بیشتری مدرسه تشویق کرده است. من نمیدانم چه سری در خاک این بخش از کشور وجود دارد که فرزندانش تا این اندازه کوشا و تیزهوش هستند. ما هر سال از این مدارس رتبههای برتر کنکور را به دانشگاهها میفرستیم و همین برای ما کافی است؛ همینکه این استعدادها و این فرزندان در مسیر درستی قرار میگیرند؛ یعنی هدف اصلی بانی.
اعتقاد و ادای دین
بانیانی که پا در این عرصه میگذارند هر کدام نیازها و تفکراتی دارند؛ برخی بهدلیل اعتقادات مذهبی است که بارها و بارها در دین ما و از زبان بزرگان و ائمه نقل شده است و برای ثواب اخروی دست به چنین کاری میزنند؛ ممکن است به اسم پدر و مادر یا حتی فرزند مرحومشان یا به نام و یاد ائمه و بزرگان این کار را انجام دهند. عدهای دیگر برای اعتلای فرهنگ کشور این کار را انجام میدهند و معتقدند که رشد و اعتلای کشور در گرو تربیت نسلی فرهیخته و آگاه است تا در عرصههای مختلف صنعتی، علمی، پزشکی و... بینیاز از کشورهای دیگر باشیم. گروه دیگر هم میخواهند دینشان را به کشور ادا کنند و به جامعه خود کمکی بزرگ کرده باشند. هنرمندان بزرگی همیشه در کنار ما هستند و در برنامهها و بزرگداشتها، مهمان ما میشوند و در مواردی خود سهمی در ساخت مدارس داشتهاند؛ آقایان الهی قمشهای یا استاد امیرخانی (خوشنویس برجسته) ازجمله افرادی هستند که هیچگاه ما را تنها نمیگذارند. در بسیاری موارد کمک این افراد به ما بیشتر جنبه معنوی دارد و شاید در ساخت مدارس همگام و همراه ما نباشند اما برای همفکری و ترویج این فرهنگ پا بهپای ما پیش میروند. تربیت، کاری است که به صبر و وقت در کنار هزینه نیاز دارد؛ هر نسلی که در این جامعه تربیت میشود در آینده این کشور مؤثر است پس چه بهتر تاجاییکه امکان دارد برای آنها از جان و دل مایه بگذاریم؛ این وظیفه ماست.
بعضی ازاعضای اصلی جامعه یاوری
دکتر مجتبی کاشانی (وفات آذر 1383): بنیانگذار جامعه. او مدیر و مشاور مدیران در صنعت بود. او همچنین شاعر چیره دستی بود و شعر «همشاگردی سلام» از سرودههای اوست.
عثمان محمدپرست: اهل خواف (استان خراسان رضوی). دوتار زن و بداههنواز. او نشان درجه یک هنری به خاطر بداههنوازی دو تار و حفظ موسیقی سنتی ناحیه خراسان را از وزارت ارشاد دریافت کرد. او از نزدیکترین افراد به مجتبی کاشانی در تاسیس جامعه بود.
استاد یدالله کابلی (خوشنویس و خطاط؛ چهره ماندگار) از اعضای هیأت امنا و یاران قدیمی جامعه.
استاد امیر احمد فلسفی و همسر ایشان استاد الهه خاتمی (خوشنویس و خطاط) از اعضای قدیمی هیأت امنای یاوری
دکتر مهدی نوابپور (دکتری مدیریت و استاد دانشگاه) از اعضای هیأت امنا
مهندس محمدمهدی فنایی (رئیس هیأت مدیره گروه صنعتی الکترو کویر یزد) عضو هیأت امنا و رئیس هیأت مدیره جامعه
مهدی متحدان (خیر مدرسهساز) از اعضای هیأت امنا و هیأت مدیره یاوری
استاد غلامحسین امیر خانی (استاد بنام خط نستعلیق)
مهندس همایون حاجیانی (رئیس هیأت مدیره خیریه نور احسان) عضو هیأت مدیره جامعه
دکتر جواد کرباسیزاده (رئیس هیأت مدیره مرکز حمایت از کودکان سرطانی محک) از بنیانگذاران جامعه و عضو هیأت امنا
دکتر آراسب احمدیان (مدیرعامل مرکز حمایت از کودکان سرطانی محک) عضو هیأت امنا.
یاور جامعه یاوری
منصور عباسی نام هنری را به دوش میکشد که حالا تنها در بناهای تاریخی و کتابهای درسی دیده میشود؛ نقاشی قهوهخانهای. بسیاری او را تنها استاد بازمانده این هنر میدانند چراکه این هنر جایگاهی در جامعه مدرن امروزی ندارد و نسل جدید بهشدت با آن بیگانه است. او نزدیک 5سال است که به جامعه فرهنگی یاوری پیوسته و در گوشه و کنار این کشور، همراه و همگام با دیگر هنرمندان و خیرین برای اعتلای دانش و آگاهی کودکان و نوجوانان تلاش میکند؛ «حدود 5سال است که میروم و میآیم. آشناییام با این مجموعه اتفاقی و کمی غیرمنتظره بود. در سفری که به استان خراسان رضوی داشتم، قرار بود خوابگاهی از سوی جامعه افتتاح شود و اتفاقات به شکلی بود که من هم بیخبر از همهجا و بدون برنامهریزی قبلی و به دعوت یکی از دوستانم در این برنامه حضور پیدا کردم.» معتقد است که بیان احساسات آن روز و روزها و مراسم بعدی بهراحتی ممکن نیست چراکه شیرینی لبخند کودک و نوجوان و بزرگسال را نمیتوان در کلام بیان کرد؛ «هنوز با جامعه فرهنگی یاوری ارتباط دارم و هرگاه که مشغلههای کاری اجازه دهد، در برنامهها و افتتاحیههای آنها شرکت میکنم. تنها مدرسه نیست و جامعه دهها خوابگاه و کارگاه و آموزشگاه هم تا جاییکه میدانم ساخته است و همه این خدمات که از دل و جان است، حتما در آینده جوانان کوشای ایرانی نقش بسزایی دارد.»
631 تعداد کلاس های ساخته شده در مدارس ابتدایی
245 تعداد کلاس های ساخته شده در مدارس راهنمایی
92 تعداد کلاس های ساخته شده در مدارس دبیرستان
27 تعداد کلاس های ساخته شده در مدارس هنرستان
27 تعداد کلاس های ساخته شده در مدارس استثنایی
730 تعداد مدارس ساخته شده و در دست ساخت جامعه فرهنگی یاوری
4739125