به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در دمشق، هنگامی‌ که وزرای خارجه فرانسه و انگلیس نظام سوریه و شخص «بشار اسد»، رئیس جمهوری این کشور را در مبارزه‌اش علیه تروریسم مورد حمله قرار می‌دهند، در واقع نشان می‌دهند که دولت‌های متبوع‌شان از چارچوب منطق و عقل خارج می‌شوند.

این سخنان همچنین اثبات می‌کند که مسئله مبارزه با تروریسم برای محور آمریکایی تلاش‌هایی مستمر برای شخصی کردن بحران سوریه است تا به این ترتیب موجب تضعیف نظام سوریه را فراهم کنند.

اما دیدگاه حاکم بر افکار عمومی مردم سوریه بر این امر تاکید می‌کند که برای مقابله با گروه‌های تکفیری تروریستی فعال در این کشور با میان نیروهای سیاسی داخلی و خارجی با دولت سوریه هماهنگی وجود داشته باشد و در این بین دو کشور انگلیس و فرانسه در میان نیروهای خارجی نقش مهمی را در حمایت از گروه‌های تروریستی در سوریه ایفا می‌کنند.

آنچه وزرای خارجه فرانسه و انگلیس در مطبوعات منتشر کردند، نشان می‌دهد که دولت‌های اروپایی مفهوم آمریکایی مبارزه با تروریسم و قانونی جلوه دادن آن را پیشه کرده‌اند و دلیل این مدعا اشاعه اصطلاحاتی از قبیل حمایت از گروه‌های مسلح میانه‌رو در سوریه به بهانه مبارزه با «داعش» و تشکیل دولت «وحدت ملی» در عرصه سیاسی در این کشور مشروط به عدم مشارکت اسد در آن یا در مرحله آینده است.

در حالی‌که منطق حکم می‌کند که سوریه هم اکنون نیاز به مرحله‌ای انتقالی برای ایجاد تغییر و تحول در روند سیاسی جاری در این کشور به سمتی است که سوریه را به سمت مبارزه با تروریسم و رویارویی با آن سوق دهد و این همان ایده و طرح مورد حمایت دولت و نظام سوریه در چارچوب حفظ حاکمیت ملی و استقلال این کشور به دور از هرگونه وابستگی به غرب و یا چانه‌زنی برسر آینده سوریه و مردم آن در قبال توقف حمایت مستقیم از تروریسم توسط غرب است که تلاش دارد، دست‌کم دو هدف را در این کشور محقق کند:

یک: تقسیم سوریه

دو: سیطره بی‌قید و شرط و مطلق بر منابع و ثروت‌های آن

و این رویایی است که غرب تلاش دارد، نه تنها در سوریه که در عراق نیز آن را محقق کند.

واقعیت‌های جاری در سوریه حکم می‌کند که غرب برای دستیابی به رابطه‌ای آرام و خوب با دمشق تلاش‌های بسیاری انجام دهند و از جمله اقدامات لازم در این خصوص دادن اطلاعات امنیتی مربوط به تروریست‌های دارای تابعیت غربی موجود نزد این کشورهاست تا دمشق با استفاده از این اطلاعات و اطلاعاتی که خود در اختیار دارد، در کنار تجربه‌ای که در رویارویی با این گروه‌ها بدست آورده، غرب را از بازتاب‌های بازگشت این تروریست‌ها به کشورهایشان در امان نگه دارد.

به همین دلیل ضروری است، غرب به ویژه آمریکا، سوریه را به عنوان شریک اصلی خود در مبارزه با تروریسم به شمار آورد و در این راستا به رسمیت شناختن مشروعیت دولت سوریه امری لازم و ضروری جهت پای گذاشتن در مرحله‌ای جدید از رابطه دمشق و غرب است و در این بین هرگونه اظهارات خصمانه و جانبدارانه سیاسی مسئولان ارشد اروپایی تنها تلاشی برای بدست آوردن حمایت آمریکا در این مرحله حساس از تاریخ کشورهای اروپایی شمرده می‌شود.

کشورهای اروپایی هم اکنون علاوه بر بحران اقتصادی به بحرانی به نام بازگشت تروریست‌هابه کشورهایشان مواجه هستند و پافشاری هریک از کشورهایی مانند فرانسه و انگلیس بر مواضع خصمانه خود با سوریه آنها را با مشکلات بیشتر در این دو عرصه مواجه خواهد کرد.

محاسبات انتخاباتی در اروپا امری پیچیده است و در عرف‌ سیاسی حاکم بر کشورهای اروپایی برای پیروزی در انتخابات باید به لابی یهودی حاکم بر ایت کشورها همانند آمریکا نزدیک شد، چون رسانه‌های در اختیار یهودیان در این کشورها این توان را دارند که به عمر سیاسی هریک از دولت‌ها و احزاب اروپایی به راحتی و به دلیل قدرت بالای تغییر و بازی با افکار عمومی پایان دهند.

به همین دلیل است که مشاهده می‌کنیم، کشورهایی همچون فرانسه و انگلیس تلاش دارند، فاصله امن خود با لابی‌های یهودی حاکم بر کشورهایشان را حفظ کنند، بخصوص در این برهه از زمان که یک هیأت فرانسوی به دمشق سفر و با مسئولان سوری دیدار کرده است.

بنابراین گرایش به سمت شخصی کردن بحران سوریه پیش از هر چیز خواسته‌ای صهیونیستی است که به صورت غیر علنی تل‌آویو و حاکمان سعودی عربستان بر آن توافق نظر کرده‌اند و از همین جاست که می‌توان چارچوب‌های حاکم بر مرحله آینده بحران سوریه را ترسیم کرد.

در این چارچوب، آشکار است، حملات محور آمریکایی شخص بشار اسد و نه دولت و نظام سوریه را در برمی‌گیرد، چون غرب همانند رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی همچنان بر برکناری اسد از قدرت به عنوان پیش زمینه هرگونه توافق بین المللی تاکید می‌کند.