به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، علامه سیدمحمدمهدی بن مرتضی بن محمد البروجردی الطباطبائی ملقب به بحرالعلوم از بزرگان و مفاخر علمای شیعه در قرن سیزدهم هجری (1155 – 1212) است. وی بر علوم مختلف احاطه داشته و صاحب کرامات، اخلاق پسندیده و نفس زکیه بوده است.
از جمله آثار ایشان، رساله سیروسلوک است که به زبان فارسی نوشته شده است. البته بعضی افراد در صحت انتساب تمام یا بعضی از اجزای آن به مرحوم بحرالعلوم تردید کردهاند، اما از سویی دیگر، برخی از بزرگان اهل معنا، انتساب همه این اثر را به وی قطعی دانستهاند.
این رساله در عین اختصار، عمده عناصر علمی و عملی اخلاق عرفانی و سیر و سلوک فردی را در برگرفته است، به نحوی که از مرحوم قاضی نقل شده که فرموده است: «کتابی بدین پاکیزگی و پرمطلبی در عرفان نوشته نشده است».
چینش بدیع و زاویه دید خاص مصنف، باعث شده که عناوین جدیدی در معرض دید خواننده قرار گیرد که معمولاً در کتابهایی از این دست کمتر مشاهده میشود. این کتاب دارای یک مقدمه و دو بخش اصلی است. مرحوم بحرالعلوم در مقدمه، پس از ذکر حدیث «من أخلص لله أربعین صباحاً ظهرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه» با استناد به تجارب اهل باطن و تصریح آیات و روایات، به تأثیر خاص این مرحله از عدد در ظهور استعدادها و حصول و تتمیم ملکات در طی منازل راه پرداخته و معتقد است، کسی که استعدادهای خلوص را به فعلیت درآورد، بعد از طی کردنِ منازل چهلگانه در عالَم خلوص، سرچشمه معرفت از زمین قلب او خواهد جوشید.
سپس به بیان اموری میپردازد که سالک در این راه باید بداند که عبارتند از: 1- شناخت اجمالی مقصد 2- طی کردنِ عواملی که قبل از عالم خلوص هستند 3- دخول به عالم خلوص و معرفت آن؛ 4- سیر در منازل چهلگانه عالم خلوص.
شناخت اجمالی مقصد
مرحوم بحرالعلوم، مقصد را «عالم حیات ابدی» یا «بقای به معبود» معرفی کرده است. عوالمی که قبل از عالم خلوص هستند، دوازده عالم میداند که عبارتند از:
1- اسلام اصغر که اظهار شهادتین و انجام فرایض است. امام صادق (ع) میفرماید: الاسلام هو الظاهر الذی علیه الناس شهادة ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمداً رسول الله صلی الله علیه و آله عبده و رسوله و اقام الصلوة و ایتاء الزکوة و حج البیت و صیام شهر رمضان».
2- ایمان اصغر که تصدیق قلبی و اذعان باطنی به امور یادشده است و شخص به همه معارفی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آوردهاند، اعتقاد پیدا میکند. امام صادق (ع) میفرماید: «... الایمان الهدی و ما یثبت فی القلوب من صفة الاسلام و ما ظهر من العمل به».
3- اسلام اکبر که تسلیم و انقیاد و عدم اعتراض به حقتعالی و اطاعت در جمیع لوازم ایمان اصغر و اسلام اصغر و اذعان به اینکه جمیع آنها چنانند که باید باشند و آنچه نیست نباید باشد و این ادنی مرتبه عبودیت است و آیه «إن الدین عند الله الاسلام» اشاره به همین مرتبه است.
4- ایمان اکبر که آن روح و معنای اسلام اکبر است. تجاوز اسلام اکبر از مرحله تسلیم و انقیاد و طاعت به مرتبه شوق و رضا و رغبت و تعدی اسلام از عقل به روح است. خداوند در آیه شریف «یا أَیهَا الَذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَذی نَزَلَ عَلی رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یکْفُرْ بِاللَهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَ ضَلالاً بَعیداً» مؤمنان را به این ایمان امر کرده است.
5- هجرت کبری؛ هجرت نیز چند قسم دارد؛ یکی هجرت صغری است که هجرت با تن جسمانی از دیار کفر به دیار اسلام است. یکی هم هجرت کبری است که هجرت با تن از مخالطه اهل عصیان و با دل از مودت و میل به ایشان و با هر دو از عادات و رسوم ایشان است. 6- جهاد اکبر، مبارزه با جنود شیطان به کمک جنود عقل، یعنی حزب رحمان است.
7- فتح و ظفر که پیروزی بر جنود شیطان و خروج از عالم جهل و طبیعت است. به همین مرحله در روایت اشاره شده است که : «شیعتنا اهل الهدی و اهل التقی و اهل الخیر و اهل الفتح و الظفر».
8- اسلام اعظم که تصدیق به نیستی خود و اذعان به ذلت و عجز و عبودیت و مملوکیت بعد از کشف حقیقت و اعتقاد به این است که آنچه از احاطه و نور که از خود مشاهده میکرد، عین فقر و ظلمت است.
9- ایمان اعظم که سالک از عالم ملکوت به عالم جبروت داخل میشود و از مشاهدات ملکوتی به معاینات جبروتی فائز میشود. «فَادخُلی فی عِبادی» اشاره به دخول در این مرحله دارد.
10- هجرت عظمی که ترک وجود فانی خود و مهاجرت از آن به عالم وجود مطلق و توجه تام به آن است؛ «وَادخُلی جَنَتی» اشاره به این مرحله دارد.
11- جهاد اعظم به اینکه بعد از هجرت از وجود خود، با توسل به ملیک مقتدر با تمامی آثار وجود ضعیف مبارزه کند و با محو تمام آنها قدم در بساط توحید مطلق گزارد.
12- خلوص که شخص در آن، از معاینات جبروتی به تجلیات لاهوتی منتقل و سرافراز میشود و عبارت «اَحیاءٌ عِندَ رَبِهِم یُرزَقون» اشاره به این مرحله است.
مرحوم بحرالعلوم در ادامه بر نقش اساسی عمل و ارتباط آن با عمل، مراعات رفق و مدارا و پرهیز از افراط در طی طریق سلوک، اهمیت فراگیری فقه نفس از طریق استاد و اهمیت ویژه ذکر، تفکر و تضرع تأکید میکند. وی حقیقت سلوک و کلید آن را تسخیر نفس و بدن در تحت لوای ایمان و بعد از آن، إفنای نفس و روح در تحت لوای کبریایی الهی میداند.
طی این طریق را نیز وابسته به امور بسیاری میداند که مهمترین آنها عبارتند از: ترک عادات و رسومی که مانع راهند. عزم جازم، رفق و مدارا، وفا، ثبات و دوام، مراقبه، محاسبه، مؤاخذه، مسارعه، ادب، مراعات ادب، نیت خالص، صحت، جوع، خلوت، سهر، دوام طهارت، مبالغه در تضرع، احتراز از مشتهیات به قدر استطاعت، کتمان سر، شیخ و استاد، ورد، نفی خواطر، فکر و ذکر.
مرحوم بحرالعلوم در دخول به عالم خلوص، خلوص را بر دو قسم کرده است:
1- خلوص دین
2- خلوص بنده.
آیه «لِیَعبُدُو اللهَ مُخلِصینَ لَهُ الدینَ» به خلوص دین و آیه «إلا عباد الله المخلصین» به خلوص بنده اشاره دارد. خلوص دین از مقدمات وصول به خلوص بنده است و حدیث «من اخلص لله اربعین صباحاً» اشاره به همین مرتبه دوم است که مرتبه توحید حقیقی است و تا هنگامی که سالک به آن نرسیده، مشرک است.
مؤلف درباره سیر در منازل چهلگانه عالم خلوص که مراد از آنها طی مراتب استعداد و حصول فعلیت تامه است، معتقد است که سالک را دخول در عالم اخلاص کفایت نمیکند، زیرا هنوز بقایایی از عالم قبلی در زوایای ذاتش موجود است و با اندک لغزشی به همانجا بازمیشود. باید همه مراتب خلوص در سالک به ظهور برسد تا از شوائب فارغ شود و آثار انیت به کلی از او برطرف شود و بتواند از این عالم بالا رود و قدم در بساط قرب «أبیت عند ربی» که سرمنزل ظهور چشمههای حکمت است، بگذارد و این حاصل نمیشود مگر به حصول ملکه خلوص و از آنجا که حداقل زمان حصول ملکه چهل روز است، بنابراین، تا سالک این مدت را در عالم خلوص سیر نکند و منازل چهلگانه آن را که مراتب تمامیت فعلیت است، تمام نکند، نمیتواند قدمی فراتر رود.
انتهای پیام/
9296069