گوناگون 10:32 - 08 آذر 1393
سیدمحمد وحید طبسی حائری:نگاهی به تاریخ تحولات ایران بعد از اسلام، حکایت از آن دارد که دین اسلام و مذهب شیعه در زمینه‌های مختلف باهدف ایجاد ایرانی اسلامی و سربلند، نقش‌آفرینی کرده‌اند که این نقش‌آفرینی از سطوح مختلف برخوردار بوده است.

شاید بتوان مهم‌ترین سطحی را که مذهب تشیع در ایجاد آن دخیل بوده، شکل‌دهی به هویت ملی ایرانیان و کمک به ملت‌سازی‌ دانست؛ طوری که نمی‌توان در هیچ حالی کشور و ملت ایران را جدا از دین اسلام و مذهب شیعه تصور کرد. همین هویت اسلام نهاد بوده که موجودیت ایران را به شکل کشوری مستقل در طول تاریخ حفظ کرده است، به‌طوری که در میان کشورهای جهان، کشور ما از معدود کشورهایی است که هیچ‌گاه استقلال خود را از دست نداده و مستعمره کشوری دیگر قرار نگرفته است. پرچمداری این حرکت دینی - ملی را روحانیت شیعه عهده‌دار بوده است.

روحانیت شیعه با تعهدی که به حفظ مکتب و اصول اسلام داشته، ایران را پایگاه و‌ ام‌القرای اسلام دانسته و تمام تلاش خود را درجهت حفظ توأمان اسلام و ایران مبذول داشته است. این تلاش براساس مقتضیات زمان و مکان صور مختلف یافته و نوساناتی به‌خود دیده، اما اصل قضیه همواره دنبال شده است. همکاری نزدیک علمای شیعه با پادشاهان صفوی، شکل‌گیری حکومت موازی علما در زمان قاجاریه و مبارزه علما با پهلوی‌ها، جلوه‌هایی از این قضیه را به نمایش گذاشته است.

مهم‌ترین گام را در این عرصه حضرت امام‌خمینی(ره) با ایجاد و رهبری نهضت اسلامی ایران از سال 1342برداشتند و با طراحی مدلی جدید، حکومت جایگزین را با همت و مساعدت همه‌جانبه ملت ایران ایجاد و برای همیشه به سنت تاریخی سرسپردگی پایان دادند و حکومتی مستقل از جریان‌های حکومتی موجود در جهان ایجاد کردند.

یکی از طیف‌هایی که در روشن نگه داشتن چراغ نهضت در سال‌های تبعید امام (ره) و سپس کمک به پیروزی نهضت و ایجاد و تحکیم نظام جمهوری اسلامی ازخود رشادت‌ها و مساعی فراوان بروز دادند، شاگردان امام(ره) بودند که با بهره‌گیری از انفاس ایشان به استوانه‌های انقلاب اسلامی تبدیل شدند و در این راه همتی جانانه به خرج دادند. مردانی که در این حرکت تاریخی خود، آنگونه عمل نمودند که به شجره طیبه اسلام روح و روان تازه‌ای داده و فداکاری در راه خدا را عینیت و تجسم بخشیدند. چهره‌های تابناک آنان هماره مورد احترام و تکریم است و زندگی پرتحرک و سازنده آنان باید راهگشای جامعه ما خاصه جوانان باشد.

مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی یکی از شاگردان قدیمی حضرت امام(ره) و دارای پیشینه مبارزاتی ارزشمند است. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی با ساماندهی کمیته‌های انقلاب به تثبیت نظام مقدس جمهوری اسلامی مشغول شد و مسئولیت‌هایی را هم در این راستا بر عهده گرفت. لکن یکی از ماندگارترین خدمات ایشان تأسیس یک مرکز علمی بسیار قوی همچون دانشگاه امام صادق(ع) است که تاکنون برکات بسیار بزرگی در جنبه‌های مختلف داشته است به‌طوری که مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و دانشجویان دانشگاه در عید غدیر 1384شمسی می‌فرمایند: «دانشگاه امام صادق(ع) یک پدیده ممتاز است می‌خواهد از همه جهت یک الگوی دانشگاه اسلامی باشد؛ از جهت انگیزه‌های ایمانی، رعایت‌های عملی و رفتاری و عشق به علم و علم‌آموزی عاشقانه و مؤمنانه».

شخصیت مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی دارای زوایا و ابعاد مختلفی است که توجه به آن خالی از لطف نیست، لذا نگاهی گذرا به زندگانی ایشان می‌اندازیم تا بیشتر با ایشان آشنا شویم.

مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی در چهاردهم مرداد 1310در روستای کن دیده به جهان گشود و پس‌ از طی دوره دبستان و مراحل ابتدایی علم‌آموزی در سن 14سالگی در سال 1324شمسی به مدرسه علمیه لرزاده تهران وارد شد و طلبگی را از آنجا در محضر مرحوم آیت‌الله شیخ علی اکبر برهان آغاز کرد. مرحوم برهان عالمی عارف و اهل معنا بود و از نظر تربیتی روش بسیار مؤثری را پی می‌گرفت. سعی و تلاش ایشان پس از مراجعت از نجف به ایران این بود که طلبه تربیت کند. ایشان در تربیت طلبه، 2چیز را بسیار مهم می‌دانستند؛ یکی درس خواندن به همان شکل سابق طلبه‌ها و دیگری هم مسائل معنوی و تقید به عبادات و نوافل. ایشان به این مورد یعنی نوافل خیلی مقید بودند و از همان ابتدا برای طلبه‌ای که به مدرسه ایشان وارد می‌شد شرایطی را ذکر می‌کردند، ازجمله اینکه طلبه‌ای که به اینجا می‌آید نوافلش نباید ترک شود. از خصوصیات دیگر ایشان توسل به اهل‌بیت(ع) بود که آن را از ملزومات معنوی طلاب می‌دانستند.

مرحوم برهان در تکوین و شکل‌گیری شخصیت مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی تأثیر بسیار زیادی داشت. حشر و نشر شبانه‌روزی با استاد از ایشان یک شخصیت متضلع معنوی و با درایت ساخت.

آیت‌الله مهدوی‌کنی در سال 1327شمسی در 17سالگی برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم مهاجرت کرد و تا سال 1340شمسی در قم ماند و از محضر فحول و بزرگانی همچون مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی و امام خمینی و علامه طباطبایی و آیت‌الله العظمی گلپایگانی (رضوان‌الله علیهم اجمعین) استفاده‌های شایانی برد و همزمان هم به تدریس سطوح میانی و عالی حوزه مشغول بود. ایشان پس از مدتی اقامت در قم (حدود 13سال) به تهران مراجعت کرد و درمدرسه مروی به تدریس علوم حوزوی مشغول شد. حدوداً در سال بعد از مراجعت یعنی سال 42با افتتاح مسجد جدیدالتأسیس که تحت نظارت مرحوم آیت‌الله سرخه‌ای ساخته شده بود، به امامت آنجا مشغول شد. این مسجد پایگاه مناسبی برای فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی ایشان شد.

مبارزات ایشان علیه حکومت طاغوت منجر به دستگیری‌های متعدد و تبعید و شکنجه و زندانی‌شدن‌های مکرر ایشان شد. از مرحوم آیت‌الله‌مهدوی‌کنی تعدادی دستنوشته و تألیفاتی به‌چشم می‌خورد که یک کتاب در باب اقتصاد اسلامی و یک کتاب هم درباره اخلاق و همچنین کتابی به‌عنوان شرح دعای افتتاح تألیف فرموده‌اند.

اجرا‌کننده اهداف امام ره

با توجه به اینکه شخصیت آقای مهدوی کنی با سیاست عجین شده بود و ایشان به‌عنوان یک روحانی مبارز و سیاسی شناخته شده بود، مناسب است کمی هم به ابعاد سیاسی زندگانی ایشان مختصراً اشاره شود.

حضرت ایشان با ورود به حوزه علمیه و آشنایی با دیدگاه‌های حضرت امام‌خمینی‌(ره) و مشاهده ظلم و ستمی که در حق اسلام، علما و مردم می‌شود، روش سیاسی حضرت امام را به‌عنوان شیوه‌ای که می‌تواند باعث احیای تشیع شود، برگزید. لذا از همان اوان جوانی وارد مبارزات سیاسی شد و به‌گونه‌ای اجرا‌کننده اهداف امام(ره) بود.

ایشان در سن 18سالگی (1328شمسی) در اردستان بود که به شکنجه، تبعید و زندانی‌شدن و بعضی از طلاب و مبلغان همراه منجر شد. با رسیدن این خبر به قم، مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی به نخست‌وزیر وقت (اقبال) اعتراض کرده و عنوان کردند که چرا فرزند مرا زده‌اید و دستگیر کرده‌اید.

آیت‌الله مهدوی‌کنی در داخل حوزه علمیه فعالیت سیاسی خود را شروع کرد. ازجمله فعالیت مهم ایشان عضویت مجمعی سیاسی بود که افرادی چون آیات و حجج اسلام سعادت‌پرور(پهلوانی)، محمدی گیلانی، محفوظی، خادمی اصفهانی و... در آن حضور داشتند. بخشی از فعالیت‌های این مجمع صرف تحلیل فضای سیاسی کشور می‌شد. همچنین اعضای این مجمع سعی می‌کردند با خرید کتب کمونیست‌ها و ماتریالیست‌ها، پس از مطالعه و مباحثه، در برابر آنها پاسخ تهیه کنند و در جریانات سیاسی وقت حضور داشته باشند. از دیگر برنامه‌های ایشان، فعالیت در مجامع علمی و سیاسی با حضور برخی دوستانشان مانند حضرات آیات شهید مطهری، شهید بهشتی و موسوی اردبیلی و... بوده است. در این جلسات مباحثی مانند اقتصاد اسلامی و حکومتی اسلامی مورد بحث و بررسی بوده است که در نهایت منجر به تأسیس هسته‌هایی مثل جامعه روحانیت مبارز تهران و تهیه اساسنامه مبارزاتی و دینی برای آن شد. فعالیت‌های آیت‌الله مهدوی کنی در مسجد جلیلی، جنبه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی داشته است.

اصرار ایشان بر طرح دیدگاه‌های حضرت‌امام‌(ره) و فعالیت‌های سیاسی ایشان منجر شد که پس از چندین‌بار دستگیری و بازداشت کوتاه‌مدت، هجوم به منزل جهت ایجاد محدودیت برای سخنرانی، منبر و تدریس، نهایتاً در رمضان سال53 شمسی بازداشت و به بوکان تبعید شوند. در ادامه و پس از روشن شدن نقش ایشان در پرونده دیگری که از پرونده عمومی طرفداری از حضرت امام(ره) سنگین‌تر بود، از بوکان به مهاباد و سپس به تهران اعزام می‌شود و در کمیته مشترک ضد‌خرابکاری و ساواک مورد بازجویی و شکنجه‌های جسمی و روحی قرار می‌گیرد. بخشی از اتهاماتی که ساواک به ایشان زده بود، ارتباط با مبارزان ضد‌رژیم شاه و کمک مالی به خانواده زندانیان بود.

ایشان به 4سال زندان محکوم می‌شود که پس از 2سال و همراه با فضای سیاسی سال55 به همراه برخی دیگر از زندانیان سیاسی آزاد می‌شود. مبارزات آیت‌الله مهدوی کنی علیه حکومت طاغوت تا پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی زیرنظر حضرت امام‌خمینی(ره) ادامه می‌یابد.

کتاب خاطرات حضرت آیت‌الله مهدوی کنی بیانگر نکات ارزشمندی از آن دوران و یاران زندانی مانند حضرات آیات طالقانی، انواری و... و ده‌ها تن از مبارزان روحانی و دانشگاهی و افراد سایر اصناف است.

اعتماد فراوان امام به ایشان

آیت‌الله مهدوی کنی پس از پیروزی انقلاب، سمت‌های مهم و مختلفی را عهده‌دار بوده است که این خود نشانگر اعتماد فراوان مرحوم امام به ایشان است. ازجمله این سمت‌ها می‌توان به عضویت در حلقه شورای انقلاب، عضویت در کمیته استقبال از امام، سرپرستی کمیته انقلاب اسلامی، وزارت کشور، نخست‌وزیری، ریاست دانشگاه امام صادق(ع) و... اشاره کرد.

مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی بیش از اینکه سیاستمدار و شخصیتی سیاسی باشد، یک روحانی وزین و سنتی بود؛ حضور ایشان در محافل حوزوی و ارتباط تنگاتنگ با طلاب و روحانیون چشمگیر بود. همچنین رابطه دوسویه ایشان با علما و مراجع تقلید نیاز به فصل طویلی از بیان حکایات دارد که در این مختصر نمی‌گنجد.

خداوند روح ایشان را با موالیان ارجمندش محشور فرماید و به همه ارادتمندان، دوستان و بیت محترم ایشان صبر و اجر مرحمت فرماید. این مختصر به پاس تلمّذ و شاگردی در محضر ایشان در دانشگاه امام صادق(ع) قلمی گردید.

«فسلام‌الله علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیاً»

 


5293167
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است