وبگردی 09:36 - 01 مهر 1393
رصد رسانه های کاغذی؛
سخنان دیروز رییس جمهور در رژه نیروهای مسلح در باره قدرت نیروهای نظامی ایران از مهمترین موضوعات مورد توجه رسانه های امروز بود .

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، رییس جمهوری در مراسم رژه نیروهای مسلح کشورمان به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس، هفته دفاع مقدس را مقطع درس برای ما و درس‌آموزی برای دشمنان جمهوری اسلامی ایران توصیف کرد و با صراحت گفت : ایران قوی ترین نیروهای مسلح منطقه در  اختیار دارد ، سخنان وی در این مراسم  از مهمترین موضوعات مورد توجه رسانه های  امروز بود  در عین حال آفتاب یزد با اشاره به  حضور رییس جمهور  در  مجمع عمومی سازمان ملل ، روحانی را ستاره نیویورک توصیف کرد.



«مرعشی: تا گفتم هاشمی اصلاح‌طلب است جمعیت هو کشیدند»



روزنامه کیهان اما به موضوع دشمنی پنهان اصلاح طلبان با هاشمی پرداخته و با اشاره به سخنان حسین مرعشی از نزدیکان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشته است : عضو مرکزیت کارگزاران روایت جالبی از ائتلاف و دشمنی میان هاشمی و اصلاح‌طلبان بیان کرد.حسین مرعشی در مصاحبه با «اندیشه پویا» به ماجرای حمایت رئیس دولت سازندگی (هاشمی) از خاتمی در سال 76 با وجود منع قانونی اشاره کرد و می‌گوید: آقای خاتمی هنگام اعلام کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری، به دیدار آقای هاشمی رفت و در یک جلسه دو ساعته برنامه‌های خود را با ایشان در میان گذاشت. ما در کارگزاران منتظر نتیجه این جلسه بودیم و بعد از آن با آقای هاشمی دیدار کردیم. آقای هاشمی در این دیدار گفت که آقای خاتمی برنامه خیلی خوبی برای اداره کشور دارد و می‌خواهد توسعه اقتصادی را که در دولت من آغاز شده ادامه دهد و در کنار آن توسعه فرهنگی و سیاسی را نیز آغاز کند. آقای هاشمی گفت که این برنامه مناسبی برای کشور است و شما می‌توانید به آقای خاتمی کمک کنید.با این نظر، کارگزاران از آقای خاتمی حمایت کرد.



وی سپس به انتخابات مجلس ششم در سال 78 و شرکت‌ هاشمی در این انتخابات می‌پردازد و می‌گوید: به شخصه با حضور آقای هاشمی در انتخابات مجلس ششم مخالف بودم و در دیداری با ایشان این موضوع را مطرح کردم. گفتم که شاید دوستان به شما نگویند اما من برای ورود شما به عرصه انتخابات با توجه به وضعیت کشور و موضعی که دوستان اصلاح‌طلب به شما دارند، توجیهی نمی‌بینم.وی با اشاره به همکاری کارگزاران و گروهک‌های ملی-مذهبی می‌گوید: یک‌بار به پیشنهاد آقای کرباسچی به یک جلسه انتخاباتی در حسینیه ارشاد به میزبانی دوستان ملی-مذهبی رفتم. سالن حسینیه ارشاد پر از جمعیت بود. مرحوم سحابی، اکبر گنجی و عباس عبدی که همگی منتقد آقای هاشمی بودند در جلسه حضور داشتند. پس از صحبت‌های مقدماتی یکی از حاضران از من سوال کرد که چرا کارگزاران از آقای هاشمی حمایت کرده است؟ در جواب گفتم، به اعتقاد من آقای هاشمی اصلاح‌طلب‌ترین روحانی حال حاضر کشور است. به محض ادای این جمله جمعیت شروع به هو کشیدن کرد و صحبت من قطع شد. ادامه دادم که جمله ابتدایی من تعریضی به آقای خاتمی نبود. زیرا آقای خاتمی با توجه به کردار و منشی که دارد، آخوند تلقی نمی‌شود(!)  ایشان یک فرد روشنفکر و سیاسی اگرچه  ملبس به لباس روحانیت است. اما آقای هاشمی از سوی روحانیت قم، علمای بلاد و مدرسین حوزه، آخوند تلقی می‌شود. در میان این تیپ از روحانیت، آقای هاشمی از همه اصلاح‌طلب‌تر است.



مرعشی می‌گوید: در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی هم اشاره کردم که اگر آقای هاشمی از اصلاح‌طلبان جلوتر نباشد عقب‌تر هم نیست؛ این را هم اضافه کردم که در حوزه مسائل سیاست داخلی اما آقای هاشمی  به اندازه اصلاح‌طلبان دموکرات نیست. ایشان معتقد به برقراری یک نوع دموکراسی هدایت شده است. این جا سوئیس نیست و نمی‌توان آن دموکراسی کامل را پیاده کرد.عضو مرکزیت کارگزاران با اشاره به موضع تند اصلاح‌طلبان علیه هاشمی در آن سال گفت: تخریب‌ها  علیه آقای هاشمی ادامه پیدا کرد. خاطرم هست که در همین روزها به روزنامه عصر آزادگان رفتم و با آقای جلایی‌پور و شمس‌الواعظین دیدار کردم و گفتم چرا شما خرتان را به خرمن آقای هاشمی بسته‌اید؟



مرعشی گفت: انتخابات برگزار شد و آقای هاشمی در انتهای لیست رأی‌آوردگان تهران قرار گرفت. با آقای هاشمی دیدار کردم و نظرم را گفتم که با توجه به این وضعیت، حضور ایشان در مجلس به صلاح نیست؛ چرا که رفقای اصلاح‌طلب به ریاست آقای هاشمی بر مجلس رأی نمی‌دادند. گفتم که بهتر است استعفا دهید. آقای هاشمی با من هم‌نظر بود.مرعشی درباره انتخابات ریاست‌جمهوری سال 84 و نامزدی هاشمی نیز گفت: بارها به آقای هاشمی گفتیم که اگر کاندیداهای دیگر وارد صحنه شوند بعید است به نفع شما کنار بروند. اما متأسفانه آقای هاشمی این تحلیل را نداشت و تصور می‌کرد برخی گزینه‌ها مانند آقای قالیباف یا آقای لاریجانی در صورت ورود ایشان به  احترام  از صحنه کنار خواهند رفت. آقای ناطق نوری به شدت طرفدار ورود آقای هاشمی به عرصه بود اما آقای لاریجانی که به آقای ناطق نزدیک بود کنار نرفت. آقای خاتمی موافق حضور آقای هاشمی بود اما آقای معین که به آقای خاتمی نزدیک بود از انتخابات کنار نکشید.



وی در پایان گفت: شب سوم تیر 84 فضای عجیبی در منزل آقای هاشمی برقرار بود. آقامهدی، فاطی‌خانم و همسر آقای هاشمی ایشان را دوره کرده و اصرار می‌کردند که همان شب از ادامه کار انصراف بدهد... در روز انتخابات و در ساعات اولیه باز هم نتیجه به نفع آقای هاشمی بود اما شباهنگام ورق برگشت. در ستاد انتخاباتی آقای هاشمی بودم که ساعت ده و نیم شب آقای هاشمی تماس گرفتند و گفتند که از دفتر رهبری به دو کاندیدا تذکر داده شده که هواداران‌شان اقدام به تجمع و برگزاری جشن نکنند. آقای هاشمی گفتند که شما هم بچه‌ها را کنترل کنید که جشنی برپا نکنند. گفتم حاج‌آقا براساس نتایجی که ما داریم جشن را ستاد رقیب باید برگزار کند. آنها انتخابات را برده‌اند و کار تمام است. آقای هاشمی بی‌تفاوت گفتند «خیلی‌خوب، من می‌خوابم. شب مرا بیدار نکنید.»





اما طبق روال روزهای گذشته همچنان سفر رییس جمهور به نیویورک و  تبعات احتمالی آن مورد توجه رسانه هاست .





«نیویورک چه اتفاقی می‌افتد؟»







 یادداشت روز کیهان هم در این باره  با اشاره به انتظاراتی که از سفر رییس جمهور می رود ، نوشت :  قرار است در سفر رئیس‌جمهور محترم به نیویورک چه اتفاقی بیفتد؟ آیا می‌توان امیدوار بود توافقی حاصل شود؟ آیا ایران و آمریکا منافع مشترکی دارند که بتوانند بر سر موضوعات مختلف از جمله چالش هسته‌ای یا موضوع تروریسم و امنیت عراق همکاری کنند؟ عبارت‌هایی مانند «هیچ اصل ثابتی در سیاست خارجی وجود ندارد» و «هیچ دوست و دشمنی‌ای همیشگی نیست و می‌توان به تنش با آمریکا پایان داد» چقدر معتبر است و می‌تواند دستمایه رویکرد به آمریکا واقع شود؟

اگر آمریکا سرشکسته جنگ‌های عراق و افغانستان و طرف ناکام جنگ‌های سوریه، غزه و لبنان است، ایران در جبهه ملت‌های پیروز این جنگ‌ها ایستاده است. 3 ماه پیش درست هنگامی که اوباما و زیردستانش با حمله به دولت عراق می‌گفتند داعش نتیجه سرکوب‌شدگی‌ سنی‌ها و طوایفی است که مظلوم واقع شده‌اند، مردم و ارتش عراق با مشورت و معاضدت ایران تروریست‌ها را عقب راندند. تازه کار که به اینجا رسید و آمریکایی‌ها- و عوامل سعودی آنها- دریافتند ایران زیر آب پروژه فتح عراق با داعش یا حداقل اخذ امتیاز از دولت منتخب عراق را زده، به صرافت افتادند ائتلاف ضد «تروریسم داعش» تشکیل دهند. آنها به فهم احمقانه خود، ایران را حذف کردند و سرانجام در ادامه این سردرگمی استراتژیک آقای جان کری لطف کرد! و گویا که اجازه مرحمت می‌کند گفت «ایران می‌تواند در مبارزه علیه داعش نقش داشته باشد»! امروز کدام ناظر آگاه و بی‌طرفی است که نفوذ آمریکا و ایران در عراق، سوریه، لبنان، یمن، بحرین و فلسطین را به ارزیابی بنشیند و کفه ایران را سنگین‌تر نشمارد؟



در چنین شرایطی اگر آمریکایی‌ها «کوچک‌نمایی» قدرت ایران را سرلوحه مواجهه خود با جمهوری اسلامی قرار داده‌اند، هیئت جمهوری اسلامی ایران مسئولیت دارد انفعال را کاملا پس زده و در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها، از موضع همین اقتدار بی‌بدیل و تعیین‌کننده حرف بزند و چالش هسته‌ای را نیز در همین نمودار کلی جایابی و جانمایی کند؛ اگرنه در دام عملیات روانی دشمن افتاده‌ایم و آنگاه او می‌تواند نیاز راهبردی خود را به عنوان امتیاز به ما بفروشد. فراموش نکنیم دولت اوباما بی‌دستاوردترین دولت آمریکا در طول 70 ساله پس از جنگ جهانی دوم است و به اخذ امتیاز بی‌دلیل از ایران- در فرایند وارونه‌نمایی واقعیت‌ها و زدن فن بدل- نیاز دارد. واقعیت ماجرا این است که آمریکا پیاپی جای پای خود را در منطقه از دست می‌دهد و تصور می‌کند کلید بازگشت به منطقه، اجرای عملیات فریب با ایران است. این عملیات فریب گاه با جنجال هسته‌ای، گاه با ماجرای داعش و... رخ می‌دهد تا ما را از مسائل مهم اصلی غافل کند.



 آنها که دنبال تراشیدن منافع مشترک با آمریکا در ماجرای اشغال افغانستان بودند، در کمتر از یک سال به عینه دیدند چگونه همان آمریکای طرف معاضدت دولت اصلاحات، بلافاصله پس از یافتن جای پا ایران را محور شرارت خواند و تهدید به حمله نظامی کرد. رفتار دکتر مصدق در تاریخ معاصر ما از این جهت یک نمونه قابل مطالعه است که چگونه دولت و کشور خود را قربانی خوش‌گمانی به آمریکا کرد. کمک به آمریکا در قالب یک داد و ستد- چنان که برخی در موضوع داعش گفتند و رئیس‌جمهور محترم رد کرد- حکایت همان مارگیری است که اژدهای افسرده را در زمستان نجات داد و گرما به تن او رساند تا سرانجام قربانی بدفهمی خود شد. اینکه بگوییم دوست و دشمن همیشگی وجود ندارد، درباره نوع دولت‌ها و ملت‌هایی است که مرتکب خطا می‌شوند اما رژیم مستکبری که زیاده‌خواهی، زورگویی، بدعهدی و استکبار جزو گروه خونی و ساختار قدرت اوست، قطعا در زمره دشمنان همیشگی ملت‌هاست و نرمش یکطرفه در لحن و رفتار و گفتار نه تنها دل او را نرم‌تر نمی‌کند بلکه بر طمع و تعدی وی می‌افزاید. البته آمریکایی‌ها، در خواب‌های تعبیرنشدنی خود، از ایران سرسپرده رژیم پهلوی یاد می‌کنند و این که به اسم تعامل و تفاهم، ایران مجددا به ژاندارم گماشته آمریکا- مانند نوکری صدام یا دولت اردن و سعودی- در منطقه تبدیل شود یا به تعبیر اخیر برژینسکی «توافق با ایران می‌تواند کاتالیزوری برای ایجاد تغییرات در خاورمیانه همیشه آشوب‌زده باشد».



 آخرین پیشنهاد آمریکا در مذاکرات هسته‌ای، ادامه همان شگرد تعلیق و اوراق‌سازی تدریجی برنامه هسته‌ای ایران است. آنچه برای ایران موضوعیت دارد، اصل غنی‌سازی با ظرفیت صنعتی مورد نیاز کشورمان است و نه مثلا داشتن یک کلکسیون از هزاران سانتریفیوژ بلامصرف در حد پرکردن یک ویترین! در عین حال گویا حامیان مراوده با آمریکا فراموش کرده‌اند که می‌گفتند غنی‌سازی چه ارزشی دارد و مهم لغو تحریم‌هاست. اکنون غیر از موضوع استراتژیک حفظ غنی‌سازی، موضوع مهمی که مذاکرات را از سوی این طیف توجیه می‌کرد، تعمداً مسکوت مانده و آن اینکه بالاخره سرنوشت ادعای لغو تحریم‌ها ظرف 3 تا 6 ماه چه می‌شود و آیا وعده سر خرمن لغو تحریم‌ها در 10 یا 20 سال بعد و پس از احتمال جلب اعتماد آمریکا نسبت به برنامه هسته‌ای ایران، در عالم واقع حتی به اندازه یک خروس قندی می‌ارزد؟ در این میان اگر معلوم شد تکلیف هیچ چیزی که برای ایران در حوزه هسته‌ای یا اقتصادی دارای ارزش باشد معلوم نشده و آمریکا نیز به اعتبار عملکرد یکساله خود چنین قصدی ندارد، آنگاه آیا مضحک نخواهد بود که مثلا ضرورت یا احتمال مکالمه و دیدار رئیس‌جمهور محترم کشورمان با اوباما را بررسی کنیم؟! آیا واگذاری امتیازی چنین بزرگ به رژیمی که ویژگی آن «گستاخی و پنجه‌اندازی» در عین «سرشکستگی» است، حداقلی از ملازمت عزت و حکمت و مصلحت را با خود دارد؟! من جرّب المجرّب حلت به الندامهًْ. نگرانی این است که آمریکایی‌ها تصور کنند دولت ایران در یک سالگی تشکیل خود و امضای توافق ژنو، حاضر است به هر قیمت به توافق برسد.



«سانتریفیوژها و فرصت هایی که غرب می سوزاند»



روزنامه خراسان با نگاه کلی تر به موضوع مذاکرات هسته ای نیویورک پرداخته و نوشته است : این روزها در حالی که مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای گروه 1+5 سخت و فشرده پیش می رود، برخی رسانه های غربی از جمله نیویورک تایمز و گاردین مدعی وجود طرحی جدید شده اند. دیوید سنگر (DAVID E. SANGER) نویسنده نیویورک تایمز از قول یک مقام آمریکایی گزارش داده است که براساس این طرح ایران می تواند بدون کاستن از تعداد سانتریفیوژهای موجود در تاسیسات غنی سازی هسته ای، اتصالات مربوط به تزریق اورانیوم به این دستگاه ها را قطع کند. براساس این طرح ادعایی، مذاکره کنندگان ایرانی می توانند اعلام کنند کاهش تعداد سانتریفیوژها را نپذیرفته اند و هم زمان آمریکایی ها نیز مطمئن شوند که "زمان گریز" (Break Out Time) در فعالیت های هسته ای ایران افزایش یافته است. برخی در نیویورک معتقدند نزدیکی دیوید سنگر به تیم آمریکایی آن قدر است که حرف او را باید حرف وندی شرمن، معاون وزیر خارجه آمریکا بدانیم. طرح رسانه ای چنین پیشنهادی متاسفانه بیانگر واقعیت های تلخی است که در مذاکرات هسته ای وجود دارد. برای تشریح شرایط کنونی باید نکاتی را متذکر شویم که به نظر می رسد تصمیم گیران آمریکایی باید به برخی از این نکات به طور جدی فکر کنند:

1. به نظر می رسد که مذاکره کنندگان غربی از خاطر برده اند که از تیر ماه گذشته و مذاکرات وین 6، براساس سیاست گذاری مقام معظم رهبری دیگر کسی براساس تعداد سانتریفیوژها درباره برنامه هسته ای ایران قضاوت نمی کند. ایران و کشورهای 1+5 در برنامه مشترک اقدام ژنو بر سر «یک برنامه غنی سازی با ویژگی هایی مورد توافق 2 طرف و براساس نیازهای عینی ایران» توافق کرده اند. "نیاز عینی" ایران (Practical Need) فقط برای تامین سوخت سالانه نیروگاه بوشهر 190 هزار سو برآورد شده است. یعنی حتی اگر برنامه های بعدی ایران برای ساخت نیروگاه های بوشهر 2 و3 و همچنین نیروگاه تحقیقاتی تهران (که سوخت آن براساس توافق ژنو هم اکنون به میزان کافی ذخیره شده است) را هم در نظر نگیریم، پرسش ایرانی ها از هرگونه توافق سیاسی این خواهد بود که 190 هزار سو نیاز عینی کشور براساس چه سازوکاری تامین می شود.

با این وجود ایران با واقع بینی و برای جلب اعتماد جامعه جهانی، تاخیر زمان تامین نیاز عینی اش تا سال 2021 را رد نکرده است. روسیه براساس قراردادهای کنونی متعهد است که تا سال 2021، یعنی حدود 7 سال دیگر، سوخت مورد نیاز نیروگاه بوشهر را تامین می کند. بنابراین می توان از مولفه زمانی برای دستیابی به راه حل های ابتکاری واقع بینانه استفاده کرد.

2. با این حال ممکن است در آمریکا، کسانی از جمله سناتورهای آمریکایی همچنان براساس تعداد سانتریفیوژها قضاوت کنند. اگر چنین باشد تیم آمریکایی می تواند یک طرح دیگر را در نظر بگیرد که ایران با استفاده از سانتریفیوژهای نسل 8، که جدیدترین نسل موجود با ظرفیت 24 سو غنی سازی هستند، با 7916 عدد سانتریفیوژ، میزان 190 هزار سو نیاز عملیاتی اش را تامین کند. این چنین تیم آمریکایی می تواند به منتقدانش بگوید که برنامه ایران را به 8 هزار سانتریفیوژ محدود کرده است.

3. در حال حاضر کشورهای غربی مدعی اند که قصد دارند با ایجاد موانع فنی و نظارت های تخصصی، فاصله زمانی فرضی ایران تا رسیدن به بمب که اصطلاحا "زمان گریز" نام دارد، را افزایش بدهند. با این همه توجه به این نکته ضروری است که ابتکارها و خلاقیت های فنی، ابزارهای موجود برای مقاصد سیاسی در مذاکرات هسته ای هستند. نکته اساسی این است که پس از حصول احتمالی توافق جامع، چه چیزی موجب اطمینان همه طرف ها از رفع تهدید سلاح هسته ای است؟ بدون شک این اعداد و رقم ها نیستند که اطمینان آورند. بلکه جلب اعتماد سیاسی است که نگرانی های همه را رفع کرده است. آمریکایی ها بیش از هر کشور دیگری در تجربیات متعدد از جمله پیمان های SALT، START، NPT و ... این واقعیت را درک کرده اند که توافق نامه ها به خاطر عددهایشان اجرا نمی شوند بلکه تغییر معادلات سیاسی و شرایط ژئوپلتیک است که عامل اجرای توافق ها می شود. آیا بهتر نیست که کشورهای غربی به جای اعداد، بر ماهیت رخدادی که در جریان است تمرکز کنند؟

4. اکنون فقط 2 ماه تا زمان انقضای برنامه اقدام ژنو زمان مانده است. شاید دیپلمات های 1+5 توجه نمی کنند که هم اکنون هم خیلی دیر شده است. از یاد نبریم که براساس این برنامه «بر سر هیچ چیز توافق نمی شود، مگر این که بر سر همه چیز توافق شود.» به عبارت دیگر حتی اگر همین امروز هم کشورهای غربی چشم شان را به واقعیت فناوری بومی غنی سازی هسته ای و برنامه ایران برای تامین نیازهای عینی اش باز کنند، زمان برای دستیابی به متنی مورد توافق درباره موضوعاتی همچون مراحل نظارت های آژانس و همچنین تعیین سازوکار رفع تمامی تحریم های غیرقانونی علیه ایران بسیار اندک است.

5. ایران در طول 7 دوره مذاکره از پاییز گذشته تا به امروز، اراده سیاسی اش برای حل مسائل را اثبات کرده است. نمونه هایی مانند حضور 20 روزه و طولانی مدت دکتر ظریف در وین6، مذاکرات سیاسی و کارشناسی فراوان از جمله مذاکرات کنونی در نیویورک و ... موید این موضوع هستند. بدون شک اگر در پایان زمان باقی مانده توافق هسته ای حاصل نشود، پاسخ به این پرسش روشن است که چه کسی فرصت بی نظیر دستیابی به یک توافق را از بین برده است.



«فریب جدید»

انبارلویی در رسالت پیشنهاد هسته ای آمریکا را فریبی تازه معرفی کرده است و  می نویسد : یک سال از آغاز زنگ مذاکرات ایران و 1+5 می‌گذرد. خوش‌بینی به نتیجه‌گیری از مذاکرات از تلفن روحانی به اوباما در جریان سفر سال گذشته رئیس‌جمهور به نیویورک شروع شد. محصول این خوش‌بینی توافق ژنو برای حل مناقشات به اصطلاح هسته‌ای بود. توافقی که به زعم منتقدین دلسوز، دادن امتیازات "نقد" به حریف و دریافت وعده‌های "نسیه" بود. ایران به توافق عمل کرد، اما طرف غربی به سرکردگی آمریکا بنا را بر گردن کلفتی و سرکشی گذاشت و نه تنها تحریم‌ها را لغو نکرد بلکه بر آن افزود.اطلاع‌رسانی از محتوای مذاکرات این بود که طرفین پس از هر دور گفتگو بیایند و بگویند "مذاکرات مثبت و سازنده بود"، "هنوز اختلافات زیادی است که حل نشده"، "طرفین بر حل اختلافات از طریق گفتگو تاکید دارند" و بالاخره طرف ایرانی بگوید "1+5 باید تصمیمات سختی بگیرد" و طرف مقابل هم بگوید "ایران باید تصمیم سخت بگیرد". منظور از تصمیم "سخت" هم این بود که باید از مواضع خود کوتاه بیایند.



پس از گذشت یک سال هیچ یک از طرفین از مواضع خود کوتاه نیامده اند. در ایران پس از اینکه آمریکایی‌ها با قلدری جلوی به ثمر نشستن مذاکرات را گرفتند، خطوط قرمز اعلام و قرار شد طرف ایرانی از آن تخطی نکند، بخشی از محتوای مذاکرات بدون آنکه اعلام شود، علنی شد و مفهوم این علنی شدن این بود که طرف غربی می‌خواهد بساط دانش هسته‌ای در ایران را برچیند و برای این موضوع هدف‌گذاری کرده است و از گزینه نظامی روی میز به عنوان نمک مذاکرات یاد می‌کند.امروز این نمک پراکنی‌ها رنگ باخته و از قد و قواره رجزخوانی افتاده است. آنها از تهدیدات به اصطلاح پشیمان‌کننده، پشیمان شده‌اند.مترسک تحریم هم کارایی خود را از دست داده، چرا که برخی از همین جماعتی که آن سوی میز نشسته‌اند تحریم‌ها را دور زدند و یا در مناقشات جدید مثل بحران اوکراین مشغول "دوئل تحریم" علیه یکدیگرند.

اگر سلاح تحریم، کارایی داشت، در این 11 سال جواب می‌داد و اصولا تحریم ایران با داشتن 15 همسایه از سوی تحریم‌کنندگان نیاز به یک آکروبات بازی داشت که جز خنده برای ناظران جهانی حاصلی دیگر نداشت.در آستانه رفتن رئیس‌جمهور به نیویورک برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل و در حال و هوای مذاکرات هسته‌ای که اکنون در نیویورک در حال برگزاری است، خبرگزاری‌ها خبر از "پیشنهاد جدید هسته‌ای آمریکا به ایران" داده‌اند.این پیشنهاد ناظر به مناقشه مربوط به تعداد سانتریفیوژ‌هاست . برخی پیشنهادها هم در مورد دیگر مباحث اختلافی مطرح شده که به ظاهر ناظر به حفظ خطوط قرمز ایران است.این پیشنهاد یا پیشنهادها یک فریب تازه است که مورد مخالفت تیم مذاکره‌کننده قرار گرفته است. در صورت صحت هم نمی‌توان اعتمادی به آنها کرد. چرا که آنها به راحتی زیر تعهدات خود در توافق ژنو زده‌اند، لذا چه اعتمادی می‌توان به صداقت آنها در طرح این‌گونه پیشنهادها کرد؟

جمهوری اسلامی ایران شفاف‌ترین برنامه فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای را دارد و فراتر از مقررات آژانس برای اعتمادسازی، همکاری کرده است، اما هر زمان یک گام به عقب از مواضع خود برای اعتمادسازی برداشته است، آنها 10 گام برای سنگ‌اندازی به جلو آمده‌اند.حال چرا آمریکایی‌ها به فکر طرح «پیشنهاد جدید» افتاده‌اند. برخی استراتژیست‌های آنها گفته‌اند اگر مذاکرات به شکست بینجامد نوعی تضعیف طرفداران غرب در ایران است، لذا باید به ظاهر هم شده نشان دهیم که مذاکرات روبه جلو پیش می‌رود و احتمال توافق زیاد شده است.در این میان اظهارات «جونی جوزف» مدیر سابق منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای در شورای امنیت ملی آمریکا و «مارک فیتز پاتریک» مدیر بخش منع تکثیر و خلع‌سلاح هسته‌ای در موسسه بین‌المللی مطالعات راهبردی آمریکا شنیدنی است. همصدایی برخی روزنامه‌ها هم در این ارتباط ناظر به این واقعیت است.

اطمینان داریم تیم مذاکره‌کننده در چارچوب منافع و مصالح ملی گام برمی‌دارد و خطوط قرمز را رعایت می‌کند و نیز اطمینان داریم رئیس‌جمهور محترم، عزت ملت ایران را در مجامع جهانی رعایت می‌کنند. اما برخی اظهارات قدری نگرانی‌آور است. تماس تلفنی رئیس‌جمهور با اوباما در سال گذشته مورد اعتراض منتقدان دولت بود و این تماس به حیثیت انقلابی مردم ایران در جهان آسیب رساند. جناب آقای روحانی امسال گفته‌اند؛ «برنامه‌ای برای ملاقات با اوباما ندارم اما هرچیزی ممکن است!» شرایط این «اما» چیست؟ با حال و هوای اوضاع سیاسی جهان و نوع مذاکرات و زیاده‌خواهی‌های آمریکا و بی‌حیثیت بودن مقامات آمریکایی و دولت اوباما در جهان، این «اما» یک سم مهلک برای اعتبار انقلاب اسلامی در جهان و حیثیت ایرانیان در نزد ملت‌های جهان است.از سوی دیگر جناب آقای دکتر ظریف وزیر محترم امورخارجه در گفتگو با شبکه پی‌بی‌اس آمریکا با آنکه تصریح کرده است؛ «مردم ایران به آمریکا اعتماد ندارند» و نیز تاکید کرده است: «من آماده پذیرش پیشنهادهای تحمیلی نیستم»، اما گفته‌ است؛ «اگر رئیس‌جمهور آمریکا به ما قول انجام کاری را بدهد آن را محترم می‌شماریم و می‌پذیریم.»

این «اگر» از کجا پدید آمده است؟ آیا یک سال گفتگو و 11 سال نقض عهد و پیمان در مورد اعتمادسازی کافی نیست؟سروکله این اعتماد به اوباما از کجا پیدا شده است؟مردم کوچه و بازار می‌گویند نباید به محض مشاهده یک پیشنهاد شیرین، 50 سال ظلم و ستم آمریکایی‌ها به ملت ایران و ملت‌های منطقه و جهان را فراموش کنیم و زود با آنها «پسرخاله» شویم. مواظب فریب جدید آمریکایی‌ها باشیم. از یک سوراخ نباید ده بار گزیده شویم!این سخن رئیس دیپلماسی ایران یعنی جناب آقای دکتر ظریف در گفتگوها، سخن حقی است که گفت: «مردم ایران از آمریکا نفرت دارند.» این نفرت را نمی‌توان با یک لبخند و پیشنهادی که معلوم نیست «ته» آن چه می‌باشد، زدود. لذا «فعل» و «قول» کسانی که می‌خواهند در نیویورک، مواضع عزتمند ملت را نمایندگی کنند، با این «نفرت» که یک امر جهانی است باید همخوانی داشته باشد.

«گذار از تابوی یک دیدار»



 روزنامه اصلاح طلب مردمسالاری اما همچنان از زاویه احتمال دیدار اوباما و روحانی به تحولات نیویورک  نگریسته و در باره چنین دیداری نوشته است : مذاکره دو تیم دیپلماتیک ایران و آمریکا بر سر مناقشه هسته‌ای و توافق جامع دارای ابعاد قابل ملاحظه‌ای است. با نگاهی به کنش‌های جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی در ایران، ابعاد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دچار تحولات گسترده‌ای گردیده است. سیاست خارجی مبتنی بر واقع‌گرایی انقلابی در واقع توانسته است سطح جایگاه و منزلت جمهوری اسلامی ایران در منطقه و حتی فرا منطقه و در تعاملات بین‌المللی را ارتقاء بخشد و خود پایانی بر جریان خود انزوا سازی دولت قبل باشد. این مهم تا جایی است که حسن‌روحانی در مصاحبه خود از طرف مقابل می‌خواهد که روی میزهایشان را خلوت نمایند و با زبان دیپلماسی و منطق به دنبال منافع خویش و رفع نگرانی‌های خود باشند.

از سوی دیگر یکی از ابعاد مهم پرونده هسته‌ای ایران آن است که مذاکره کنندگان نه تنها با موضوع هسته‌ای که با موضوعات دیگر منطقه‌ای و جهانی نیز مواجه گردیده که آنها را در تنگنای تصمیم‌گیری قرار می‌دهد. موضوعات جدیدی که به تدریج سایه خود را بر مسائل چالش بر انگیز ایران و غرب گسترش داده و می‌تواند بر روابط هر یک از طرف‌های مذاکره کننده، به ویژه ایران و آمریکا تاثیر گذار باشد. به عنوان مثال موضوع ابعاد منطقه‌ای دولت داعش که در واقع محصول وحدت منافع نامتعارض منطقه‌ای و بین‌المللی است تا جایی است که اتحاد بر علیه وی را محمد جواد ظریف اتحاد توبه کاران خطاب می‌نماید و اوباما نیز حساب نگرش‌های افراطی آنان را از اسلام واقعی جدا ساخته و بدنبال نقش آفرینی ایران به عنوان یک بازیگر مهم در این رابطه می‌باشند.

با این همه آنچه امروز می‌تواند اهمیت واقعی و مهمی را به پرونده هسته‌ای ایران بخشد حضور ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد است. اجلاسیه‌ای که هر چند برای ریاست جمهوری اسلامی ایران می‌تواند فرصت مناسبی را در جهت تبیین و تاکید و ابهام زدایی از سیاست‌ها و انگاره‌های جمهوری اسلامی ایران ایجاد نماید و به

باز تولید نگاه دکتر روحانی که در سال قبل جهان عاری از افراط و خشونت را مطرح ساخت منتهی گردد و بار دیگر این موضع را بر صدر گفتمان‌های مورد نیاز و توجه جهانیان کشاند ولیکن حضور شخصیتی در طراز ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران در نیویورک می‌تواند در تقویت سطح مذاکره کنندگان ایرانی و ذوب نمودن یخ‌های روابط ایران و غرب و به ویژه آمریکا نیز موثر باشد.

اما به نظر می‌رسد بخشی از عناصر تندرو با برداشت‌های افراطی در داخل قبل از هرگونه رخدادی در پی بازخواست یک احتمال انجام نشده اند. نگاهی به جهت‌گیری‌های چنین جریان‌هایی نشان دهنده پیش داوری‌های عجولانه آنان است که هیچگاه بدنبال کاهش سطح تنش و مخاصمات نبوده و سعی داشته و دارند تا سرنوشت انقلاب اسلامی را با قطع رابطه ایران و آمریکا پیوند زنند. آنان با طرح این سوال که گفت‌وگوی تلفنی روحانی و اوباما چه تاثیراتی بر روابط ایران و آمریکا داشت در پی آنند تا هرگونه ملاقات و مذاکرات بین دو رییس‌جمهور را نفی و آن را مصادف با نفی منافع و مصالح نظام جمهوری اسلامی قلمداد نمایند. این در حالی است که شاید بتوان گفت گفت‌وگوی تلفنی سال قبل دو رییس جمهور توانست باب مثبتی در کاهش سطح مخاصمات دو کشور گشوده و مهمترین هدف آنان یعنی ماموریت به وزرای امور خارجه به منظور گفت‌وگو در باب مسائل اساسی دو کشور را محقق ساخته است. امروزه محمد جواد ظریف و جان کری در باب مهم ترین پرونده مطروحه دو کشور با یکدیگر گفت‌وگو می‌نمایند و همگان شاهد آن بودیم که حضور وزرای امور خارجه در ژنو و وین نیز باعث دستیابی توافق اولیه ایران و غرب بوده است.

از سوی دیگر اینک مهمترین مساله‌ای که مذاکره کنندگان در نیویورک با آن مواجه‌اند این که آیا هرگونه دستیابی به توافق جامع در دسترس سطح مذاکره کنندگان فعلی یعنی وزرای امور خارجه این کشورها می‌باشد و یا اینکه طرف‌های مذاکره کننده نیازمند سطح بالاتری از مقامات کشورها می‌باشد تا بتواند مسوولیت هر گونه توافق را در ابعاد داخلی و بین‌المللی بر عهده گیرند. هر چند در ایران این پیام از جانب ریاست محترم جمهوری صادر گردیده است اما آمریکایی‌ها باید تصمیم تاریخ ساز خود را بگیرند. بنابراین هر گونه ملاقات احتمالی روسای جمهور دو کشور علاوه بر آنکه می‌تواند گام موثری بر توافق جامع ایران و غرب ایجاد نماید، می‌تواند مسوولیت رییس دولت ایالات متحده و مقاومت در برابر فشارهای داخلی از جمله کنگره را بدنبال داشته و دستاورد بزرگی را برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد نماید که برای اولین بار در تاریخ نظام جمهوری اسلامی ایران مقامات آمریکایی خود را متعهد به توافقات خود نموده تا از سطح مخاصمات خویش بکاهند. کاهش سطح مخاصماتی که می‌تواند بازی برد - برد ایران و آمریکا را در پرونده هسته‌ای و تروریسم و افراطی گری منطقه‌ای و جهانی ایجاد نموده و این مهم برای طرف‌های غربی از جمله آمریکایی‌ها می‌تواند چشم انداز بهتری را نیز ترسیم کرده و به آنان در گذار به آینده کمک کند.

این در حالیست که منتقدین ملاقات ریاست جمهوری در داخل نیز باید فی‌الواقع به این سوال مهم پاسخ دهند که مستحکم ساختن حصار تابوی ملاقات ایران و آمریکا چه دستاوردی را برای کشور، منافع جمهوری اسلامی ایران و دنیای اسلام بدنبال خواهد داشت؟



«مذاکرات در چارچوب منافع برخی جناح‌ها نیست»

روزنامه دیگر اصلاح طلب یعنی آرمان برخی انتقادات به مذاکرات هسته ای به  پی گیری منافع شخصی و جناحی تقلیل داداه است  و در گفت و گو با یک به اصطلاح حقوق دادن نوشته است :  نیویورک یا جایی دیگر . اجلاس عمومی سازمان ملل در راه است و روحانی برای دومین‌بار عازم ایالات متحده می‌شود؛ سرزمینی که یک‌بار بر فرازش بانگ اعتدال برآورد. اما پیش‌تر از آنکه روحانی درگیر موضع‌گیری‌های غرب و منطقه باشد تا حدودی نگاه و خیالش معطوف به جریان منتقد مذاکرات است؛ جریانی که از ابتدای دولت یازدهم تا به امروز ساز مخالفش را با پاستور کوک است. یوسف مولایی، کارشناس حقوق بین‌الملل در گفت‌وگو با آرمان به همین مساله پرداخته است تا کوتاه مختصر توضیح بدهد: «وقتی یک جریان یا یک جناح روند مساله یا موضوعی را به نفع خود نمی‌داند ممکن است فضا یا مسیر پیش رو را به‌گونه‌ای تعریف یا تحت تاثیر قرار بدهد تا آن روند منحرف یا غیرفعال شود. درحالی‌که در مساله‌ای چون مذاکرات هسته‌ای که یک مساله ملی با هدف تحقق منافع ملی است، لازم است با دلسوزی و خارج از منافع جناحی یا جریانی تصمیم گرفت». به گفته او، هرکسی شاخصه‌ای از این مذاکرات دارد که تا محقق نشود با آن همصدا نخواهد شد. در آخر نیز او نیویورک را ایستگاه آخر ندانسته و اعتقاد بر آن دارد که نیویورک در هر شرایطی تاثیر منفی در ادامه مذاکرات نخواهد داشت. در ادامه مشروح گفت‌و گوی دکتر یوسف مولایی با آرمان را می‌خوانیم:

دوباره مذاکرات شروع شد و به دنبال آن انتقادات برخی می‌رود تا به اوج برسد. در این میان ارتباط با ایالات متحده بیش از همه در تیررس انتقادات قرار دارد. به نظر شما دلیل این همه هجمه آن هم در شرایطی که چه دولت و چه بزرگان کشور می‌دانند باید سه اصل حکمت، مصلحت و عزت را مراعات کنند، چیست؟

بخش اعظم این انتقادات منوط به مسائل روانشناختی و فکری منتقدان است. شاید یک جامعه‌شناس یا یک روانشناس بهتر بتواند درباره حساسیت بیش از اندازه برخی جناح‌ها حول محور مذاکرات توضیح دهد ولی آنچه مسلم است و در حوزه تخصصی من قابل تعریف است به موضع گیری‌های سیاسی و بعضا جناحی برمی‌گردد.

این موضع‌گیری‌های سیاسی به نظر شما با چه اهدافی صورت می‌گیرد؟ آیا از سر دلسوزی است یا مخالفت با دولت؟

بالاخره موضع‌گیری سیاسی وجود دارد و نمی‌توان آن را انکار کرد. وقتی یک جریان یا یک جناح روند مساله یا موضوعی را به نفع خود نمی‌داند ممکن است فضا یا مسیر پیش رو را به‌گونه‌ای تعریف یا تحت تاثیر قرار بدهد تا آن روند منحرف یا غیرفعال شود. درحالی‌که در مساله‌ای چون مذاکرات هسته‌ای که یک مساله ملی با هدف تحقق منافع ملی است لازم است با دلسوزی و خارج از منافع جناحی یا جریانی تصمیم گرفت. پس چه بهتر که قبل از ارزیابی یا موضع‌گیری یا حتی مخالفت ابتدا جوانب کار را بسنجیم و بعد از آن بررسی دقیق و بی‌طرفانه نظر را عنوان کرد.

در داخل کشور عده‌ای با روند مذاکرات و رابطه با آمریکا اگر موافق هم نباشند مخالفتی هم ندارند. چه لزومی دارد که اقلیت بخواهند شکننده وحدت داخلی باشند؟ دلیل این شنای درجهت مخالف آب چیست؟

ببینید هر موضعی باید در فضای خاص خود بیان شود. شاید برای خیلی‌ها مذاکرات هسته‌ای نگران‌کننده نباشد و بگویند که ما به روند جاری مذاکرات نه بدبین و نه خوش‌بین هستیم ولی این مساله برای جریانی که مسیر کنونی مذاکرات را در چارچوب منافع خود نمی‌بینند، نگران‌کننده بود و بر همین اساس حق خود می‌دانند تا مخالفت کنند.



امروز هم مانند چند روز گذشته وحدت اصولگرایان از موضوعات مورد توجه رسانه های اصلاح طلب بود .



«راهبرد برون رفت اصولگرایان از واگرایی به همگرایی»


روزنامه  اصلاح طلب اعتماد به نسخه پیچی برای وحدت اصولگرایان پرداخته! و در این باره  نوشته است :   اصولگرایان می خواهند «یکی» شوند با یک بیرق و علم وارد میدان سیاست و انتخاب شدن شوند. این «یکی شدن» بیت الغزل این روزهای اکثر قریب به اتفاق چهره های نامدار این جناح خسته از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری است. اما این نیت آنان است و راهی طول و دراز برای ظهور و بروز این نیت خود در پیش دارند. چراکه هیبت و ساحت این روزهای اصولگرایان همچون دفتری است که با تورق آن رنگ های مختلف، خط های مختلف، فونت های مختلف، انشا های مختلف و ادبیات مختلف، دیده می شود. افزون بر این، بعضی صفحات کنده شده، بعضی صفحات خط خورده و بعضی صفحات مچاله شده است و «رفو»ی آن کار هر کسی نیست. اگر روزی و روزگاری فقیهی بود که می توانست اوراق رنگین کمانی اصولگرایی را در بزنگاه انتخابات، به هم بچسباند اما حالاشیخ نامدار و محترم راستگرایان سیاسی در کماست تا شاگردان در خلوت، مدام از یکدیگر بپرسند: «چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما.» اما کو نسخه یی و راه حلی. لازم نیست تا کسی پا به اردگاه اصولگرایان بگذارد یا از برج مراقبت مشرف بر خیمه گاه اصولگرایان آنها را ببیند، صدای نفس نفس زدن، بوی اضطراب و واهمه اصولگرایان از دور دیدنی و شنیدنی است. چرا که نامدار و گمنام این جناح می دانند که رقبای اعتدال گرا و اصلاح طلب شان، متاعی در جیب و پس اندازی در حساب خود دارند که آنان از نسیه آن هم بی بهره اند. «پایگاه اجتماعی و مقبولیت عمومی» نداشته اصولگرایان و داشته اصلاح طلبان است. اصولگرایان نگرانند چرا که می دانند حتی اگر از «مواهب قدرت و محبت قادران» بی منت بهره مند باشند بازهم گره بر کارشان است چرا که «راه پیروزی، تنها از صندوق رای می گذرد»، صندوقی که رای در آن، حق الناس است برای آنها«جمع» بسیار و «جمعیت» اندک است، «گسست» بسیار و «پیوست» اندک است، «اتحاد»کم و «انشقاق» فراوان است. اصولگرایان اگرچه از زمان های بسیار دور همواره عزم آن کرده اند که تا بر ابدان و اذهان متفرق خود سامان و سازمانی دهند و در قاب یک تشکیلات حزبی کنار هم بنشینند، اما در آخر آنچه برای آنان باقی مانده همین «عزم»کردن های مکرر و مستمر بی نتیجه بوده است. اصولگرایان دیرزمانی است که گرفتار سنگ زندان معصیت ها و مصایب گفتمان متصلب و منجمد خود هستند و تا زمانی که درحال و احوال گفتمانی شان، تغییری مشهود و ملموس پدید نیاورند حتی اگر از حمایت های بی دریغ و بی دردسر که اصلاح طلبان از آن بی بهره اند، برخوردارشوند راه به جایی نخواهند برد چرا که از نگاه مردم، از چنین گفتمانی بلاخیزد و تر و خشک با هم بسوزاند. اما راویان و عاملان و حامیان گفتمان اصلاح طلبی از عدم انسجام اصولگرایی خشنود نیستند چرا که از منظر اینان، اصلاح طلبی یعنی بهبود حال کشور و ملت و اصولگرایان هم برای ملک و ملت غریبه نیستند. اصلاح طلبان نمی خواهند که اصولگرایان نباشند، آنها می خواهند که قاعده بازی مردمسالاری رعایت شود و چه بهتر که در این بازی، رقیب اصولگرا قاعده را رعایت کند و با «تک ماده و تبصره» تنها به دنبال رخ نمایی خود بدون توجه به مطالبات و نیازهای جامعه به افکار عمومی نباشد. از همین رو اصلاح طلبان برای اصولگرایان دعا می کنند که حال و روزشان بهبود یابد، گفتمان شان، بازسازی و نوسازی شود، جامه عقلانیت و اعتدال بر تن کنند، اتحادشان مسجل شود، به رقابت برابر تن دهند که رقابت با رقیب شناسنامه دار نه تنها برای اصلاح طلبی که برای نظام سیاسی و ملت مفید تر است. اصولگرایان باید بدانند که اصلاح طلبان بیشتر از آنان اگر نگران آینده ایران و بهبود وضعیت کشور نباشند، هرگز کمتر از آنان دلمشغولی و ذهن مشغولی برای بهبود زندگی مردم و افزایش موقعیت ایران اسلامی در عرصه بین الملل ندارند. مدیران اصولگرایی بدانند که اصلاح طلبان دعا می کنند تا آنان نیز از «واگرایی» به «هم گرایی» برسند و با ارایه یک لیست پا به رقابت با اصلاح طلبان محدود شده بگذارند و ببینند که نام چه گروهی از صندوق رای بیرون می آید و چه کسی برنده می شود.

بالمال، اصولگرایان بدون شیوخ خود هم می توانند نسخه شفابخش خود برای برون رفت از وضعیت فعلی را بیایند. کافی است دست از مونولوگ برداشته و تن به دیالوگ با اصلاح طلبان دهند و بدانند که اگر دیر بجنبند و راه شان را از رادیکال ها و بنیادگراهای شان جدا نکنند، سرنوشتی بهتر از همه افراطی های تاریخ نخواهند داشت: پایان اصولگرایی.




























































4778078
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها

مهمترین اخبار وبگردی

وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» پیام‌هایی که از رویاهای خود دریافت می‌کنیم. نمادها یا کهن الگوهای اولیه که از اجدادمان به ما منتقل شده‌اند، ما را از آنچه برای هر یک از ما منحصر به فرد، معتبر و مقدس است، آگاه می‌سازند. وقتی به این پیام ها توجه می کنیم، مسیر تکامل روح خود ر...
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» کارشناس مسائل آمریکا با تاکید بر این‌که این تحولات و اصل داستان اعتراضات دانشجویی، واقعیت آمریکا بدون روتوش را نشان می‌دهد،‌ گفت البته اعتراضات بر سیاست حمایت آمریکا از صهیونیست‌ها تاثیری ندارد، اگرچه بایدن گاهی اوقات حرف‌های دو پهلو می‌زند...
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» ابعاد گسترده ناشی از استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی، به تدریج توجه افکار عمومی را به خود معطوف کرد.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» کبد مسئول جریان روان احساسات، انرژی و خون است هنگامی که کبد به درستی کار می‌کند، احساسات متعادل می‌شوند.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» تعیین مرزهای سالم در روابط چیزی است که اکثر ما هنگام بزرگ شدن آن را یاد نگرفته ایم.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» شکست سخت نظامی صهیونیست‌ها در برابر ایران در شرایطی رقم خورد که به اذعان فرماندهان نظامی کشورمان در این عملیات نسل دوم و سوم توانمندی موشکی ایران به کار گیری شد.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» در گفتگو با حجت الاسلام سیدعلی بطحائی، فرقه‌شناس و پژوهشگر جریان‌های اسلامی معاصر راهبرد‌های فرا راه آینده جبهه نرم فرهنگی بررسی شد.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» نگهداری اشتباه از پیاز و سیر باعث جوانه زدن آنها می‌شود، از این رو برای جلوگیری از این مساله باید روش‌های صحیح برای نگهداری آنها به کار ببرید.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» مروری بر زندگی جهادی سردار شهید سیدمحمد حجازی در کلام هم رزمانش را از نظر می‌گذرانید.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» وقتی شما اصرار دارید در ۵ فرد متولد یک ماه، خصوصیات مشترکی پیدا کنید، درنهایت موفق می‌شوید. چون شما فقط دنبال نقطه اشتراک در آنها می‌گردید.

مشاهده مهمترین خبرها در صدر رسانه‌ها

صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است