به گزارش سرویس حوادث جام نیوز، زندگی پنهانی عامل جنایت در پارک چیتگر که به کوهستان فرار کرده بود ۱۶روز بیشتر طول نکشید. او که از فرار خسته شده بود، تصمیم گرفت خود را تسلیم کند.
این جنایت 24مرداد رخ داد. آن روز به بازپرس ایلخانی، کشیک جنایی پایتخت گزارش شد در درگیری مرگبار در پارک چیتگر پسرجوانی حدودا 30ساله به قتل رسیده است.تیم تحقیق پس از حضور در محل با جسد مرد جوانی روبهرو شد که روی زمین افتاده بود.
زنی که بهشدت سراسیمه و هراسان بود میگفت که قاتل، شوهرش بوده و پس از قتل پسر جوان فرار کرده است.
این زن توضیح داد: مقتول را از قبل میشناختم. او در محله ما زندگی میکرد و با شوهرم نیز آشنا بود. حدود 2ماه قبل پیامکی از مقتول به دستم رسید که همین پیامک آغاز یک رابطه پنهانی شد. گاهی با او قرار گذاشته و به پارک میرفتم تا اینکه چند وقت پیش شوهرم متوجه ماجرا شد. من هم گفتم که مقتول مزاحمم شده و دست از سرم برنمیدارد.
وی ادامه داد: شوهرم وقتی این موضوع را شنید خیلی عصبانی شد اما حرفی نزد. تا اینکه روز حادثه مقتول برایم پیامکی فرستاد و با او در پارک چیتگر قرار گذاشتم تا از او بخواهم که به این رابطه پایان دهد. وقتی به پارک رسیدم خبر نداشتم که شوهرم در تعقیب من است. در حال حرف زدن با مقتول بودم که شوهرم آمد. او با پسر جوان درگیر شد و با چاقو ضربهای به او زد و فرار کرد.
با اظهارات زن جوان، تحقیقات برای دستگیری شوهر او شروع شد. درحالیکه بررسیها در این زمینه ادامه داشت، روز دوشنبه، در حالیکه 16روز از جنایت میگذشت قاتل به اداره دهم پلیس آگاهی تهران رفت و خود را تسلیم کرد.
وی روز گذشته به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و گفت که در این مدت در کوه و پارک میخوابیده و دیگر از این وضعیت خسته شده بود. به گفته سرهنگ حاجیزاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران، این مرد برای تحقیقات بیشتر در اختیار اداره آگاهی قرار گرفته است.
گفتوگو با متهم
چند سال داری؟
32سال. حدودا 8سال است که ازدواج کردهام.
چه شد که دست به جنایت زدی؟
روز حادثه سرکار بودم که همسرم با من تماس گرفت و اصرار کرد به خانه بروم. وقتی رفتم اثری از همسرم نبود. نگرانش شده بودم تا اینکه دوباره تماس گرفت و درحالیکه هراسان بود خواست به پارک چیتگر بروم. من هم به تصور اینکه در دام خفتگیر و یا آدمربا گرفتار شده چاقویی از خانه برداشتم و به پارک چیتگر رفتم. در واقع او مرا به محل جنایت کشاند. من اصلا قصد قتل نداشتم. وقتی به محل قرارمان، کنار درخت کاجی در پارک رسیدم یک دفعه همسرم را داخل خودروی پراید مقتول دیدم. خیلی بههم ریختم. بهسمت آنها رفتم. همسرم با دیدن من از ماشین پیاده شد و بهدنبال او مقتول نیز از ماشین پیاده شد که با او درگیر شدم و چاقویی به گردنش زدم. وقتی مقتول روی زمین افتاد از همسرم خواستم تا همراهم بیاید اما او ترجیح داد همانجا بماند. من هم از ترس سوار موتور شدم و فرار کردم.
همسرت در تحقیقات مدعی شده که مقتول را میشناختی و از مدتی قبل به رابطه آنها مشکوک شده بودی، درست است؟
نه اصلا اینطور نبود. همسرم دروغ گفته است. من اصلا نمیدانستم که او به من خیانت میکند و یا کسی مزاحمش شده است.
در این مدت کجا بودی؟
زندگی سختی داشتم. بیشتر شبها در کوه میخوابیدم. گاهی هم به پارکها میرفتم. آواره شده بودم تا اینکه وقتی با خانوادهام تماس گرفتم آنها از من خواستند خودم را معرفی کنم.
چرا با خانواده ات تماس گرفتی؟
میخواستم به آنها بگویم که به حسابم پول بریزند.
بچه هم داری؟
یک پسر داشتم که وقتی 2سالش بود بهخاطر مشکل ریوی جانش را از دست داد.
اعتیاد داری؟
نه. من ورزشکار بودم.
همشهری/ 2009
6996767